به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
بنا به این شرط برای دست یافتن به نوشته هایم - با وجود آن چه در متن این کتابی آمده که به تصمیم قطعی ای مربوط می شود که به دسترس پذیر ساختن تنها کتاب های سلسله نخست باز می گردد - کتاب های سلسله دوم و همین طور كتاب نخست سلسله سوم هم می تواند برای آن ها دسترس پذیر شود.

واقعیت این است که تمامی کتاب های سلسله دوم بی درنگ یا فاصله پس از انتشار برای هر کسی که آن ها را بخواهد فرستاده هد شد خواه از پیش یا تنها به تازگی پیرو من شده باشد و هر کسی که نشانی اش در هفت "بخش سفید ثبت نام" ضمیمه این نامه نشان داده شده و پر کردن آن بخش های سفید و پست کردنش به مرکز نامه ها برای پخش نوشته هایم وظیفه اجباری شخصی است که سه کتاب اول نخستین سلسله نوشته هایم را پخش می کند یا به فروش می رساند.

اکنون گمان می برم - برای هدف بنیادین خود و درک آسان و مشخص تمام آن چه در این نامه گفته ام - بی فایده نباشد اگر نخست به حقیقتی عینی اعتراف کنم که بر پایه آن با وجدانی پاک بر آن شدم از این راه غیر عادی برای پخش گسترده نوشته هایم سود برم و دوم به تمامی مخاطبان بزرگ وار نامه ام واقعیت مسلمی را خاطرنشان کنم که به آسانی به خیال در آمدنی است و در دوره جلسات و ملاقات هایم با آن ها به دلیل انگاره هایم نقشی در زندگی گذشته ام بازی کرده است.

در مورد اولی، آن "فرمانی" را در نظر دارم که برای هستی پر آرامش و شاد، اجتماعات به دست سده ها تقدیس شده و در قالب این واژه ها آمده:

"یک - دست - دست - دیگر - را - می شوید."
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
اما واقعیت یادشده دوم از آن جا بر خاسته و عبارت از آن است که اگر من - شخصی که عقل سلیم دریافت گسترده، حضور ذهن و گنجایش های تجاری اش به شکلی فشرده اما رضایت بخش در کتاب اول سلسله دوم نوشته هایم توصیف شده در حال حاضر برای انتشار کما بیش ده سال کار و زحمتش در مقام نویسنده با در نظر گرفتن کامیابی مردمی، پول کافی در اختیار ندارد، کار و زحمتی که نتیجه نیم سده رنج و کارو کوشش آگاهانه و ارادی برای تحقق چیزی پیش برده شده که با باز اندیشی همه سویه از پیش از سوی من تعیین شده پولی که برای دوری از وابستگی به وسوسه های ناشران کارشناس و غیر کارشناس گوناگون لازم است تنها به این خاطر است که وقتی من - خدمت گذار فروتن قبلی شما - فرصت داشتم این پول به راستی نا قابل را که برای مردمان امروز مایه بیش ترین دیو سرشتی ها است، برای این هدف جوهری خود پس انداز کنم تمام وقت خود را برای شما گذاشتم و شما تنها اگر به همین برکت دارای آن چیزی نیستید که باید باشید، در اصل به خاطر تنبلی جنایت آمیز خودتان و همچنین به دلیلی است که اکنون اعتراف می کنم و آن این است که شما را در زمانی دیدم که از لحاظ درونی هدف بسیار متفاوتی را دنبال می کردم ولی وقتی در آن زمان در کمال بی ریایی کنجکاویتان را برآورده کردم و گاه حتی شاید عشقتان را به دانش و معرفت به شکلی که از چشم خودتان پنهان بود و اینک آن را در فردیت خود دارید پیش از هر چیز آن حس لازم "ارزیابی خود" که به شما این امکان را می بخشد تا خود را برتر از مردم میان حال ببینید و دوم به کمک توضیح ها و رهنمود های مفصل و نوشته شده من داده های ابتدایی لازم را برای ورود به مسیری دارید که شما را به وجود واقعی رهنمون می کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
گمان می برم حق دارم، این بیش تر هم از شپا بخواهم، یعنی از شما در مقام کسانی که کما بیش با زبان و قالبی که اندیشه ام دارد آشنا هستید و از این گذشته با شیوۀ اصلی روشن گری و تفسیرم تا نخست بدون آن "فلسفه بافی" که روال مردمان امروز شده خود باید بکوشید اصول بدیهی گوناگونی را دریابید که در این کتاب های اول روشن گری کرده ام و در را*ب*طه درونی شان جوهر کل این سلسله از نوشته های بی طرفانه مرا می سازد و سپس باید برای دوره ای مشخص کل خود را به پای این بگذارید که با توضیح های خود به درک دیگر فرزندان آفریدگار مشترکمان کمک کنید که مانند شما به این در و آن در زنده اند و در نتیجه مانند شما، آن پشتکار لازم را در مورد راستی و درستی های عینی با هر سرشتی در دنیای درون خود ندارند.

از آن جا که ناگزیر بودم این نامه اول را بیش تر رو به کسانی بنویسم که در را*ب*طهٔ مستقیم با من بوده اند مایلم از این فرصت سود جویم و در پایان به نام نسل های آینده و همین طور خودم قدردانی و بی ریای خویش را از کسانی بیان کنم که در بیست سال زندگی یاد شده در نوید - فرا رسيدن - نيكی - و - خوبی در تماس با من قرار گرفتند و در این سال ها - بی آن که بدانند - دست مایه هایی برای مشاهده ها و کند وکاو های روند های بلوری شدن و از بلوری دردآمدن آن عوامل روانی بودند که دگرگونی شان برای به دست آوردن تجلی فردی شده نیازمند دوره ای به نسبت دراز است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
در این جا وظیفه اخلاقی خود می دانم تا اضافه کنم که این مشاهده ها کند و کاو های گذشته من، از این پس نمی تواند دلیلی باشد تا این دی که دست مایه های کند وکاو هایم بودند، حال این امکان را از دست داده باشند که همراه با دیگران وارد مسیر راستین دست یافتن به وجود واقعی - به کمک توضیح های مفصل و نوشته شده من - شوند.

برای نابودی خودکار تمامی عوامل روانی از کلیت افراد یاد شده که میتواند از سپاردن به راستی قلبی خود به کار تازه دست یابی به وجود عالی تر و از پیش تعیین شده ای جلوگیری کند که ناگزیر باید هم خون مردم باشد و به همین سان برای نابودی تمامی به اصطلاح "پس مانده های تلخی" که برخاسته از را*ب*طه با من به عنوان یک شخصیت است تنها لازم است بگویم.

باور کنید در کل دوره را*ب*طه خود با شما دنیای درونم هرگز لانه تکانه خود مدارانه یا مردم دوستانه نبود و در آن جا همیشه و در همه چیز تنها چیزی که وجود داشته خواست آماده کردن علم و دانش راستى و درستى - عيني - واقعیت برای نسل های آینده در حد کمال هیچ بوده است.
اما به هر حال بدانید که پیش از هر چیز کل درآمدی که از فروش نخستین سلسله نوشته هایم به دست آید در صندوق خاصی گذاشته می شود و برای انتشار و پخش این نوشته ها در میان توده ها و ارائه تسهيلات به کسانی به کار می رود که نمی توانند به آن ها دسترسی داشته باشند و دوم در حال حاضر تنها دفتر مرکزی انتشاراتم پاسخ گوی تمام پرسش های مفصل مربوط به کل نوشته هایی است که در این سال ها آفریده ام و آدرسش کاخ پارادو، فونتن بلو، فرانسه است.
زمانی که نخستین کتاب سلسله اول به زبان های روسی فرانسه انگلیسی و آلمانی به زیر چاپ می رود؛ ترجمه آن به ارمنی، اسپانیولی، ترکی و سوئدی هم پایان یافته است.

در حال حاضر کتاب های سلسله اول تنها در فرانسه چاپ می شود.
در آینده نزدیک پیشنهاد شده که در ،آلمان امریکا و ایران هم به زیر چاپ رود.
برای فروش جزئی چاپ اول این سلسله اول - صرف نظر از محل فروش - 200 فرانک فرانسه قیمت تعیین کرده ام.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
آگاهی تکمیلی

که بر اثر رویداد های چند روز گذشته برانگیخته شد و می تواند اهمیت بسیار زیادی برای بسیاری از کسانی داشته باشد که مرا شناخته اند

سه شنبه، هفت مارس، 1933
گرند کافه فونتن بلو


رویداد هایی با خصلت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در چند هفته گذشته در میان مردمان تمامی قاره ها پیش آمد سرانجام این باور راسخ مرا تأیید کرد که این کتاب کوچک نوشته هایم که فهرست آثارم را معرفی می کند خیلی زود به نشر و تیراژ غیر عادی گسترده ای می رسد و تردیدی نیست اول از همه به دست کسانی می افتد که یازده سال پیش به نحوی در سازمان دهی بخش اصلی نهادی همگانی شرکت داشتند که من با نام نهاد تکامل هماهنگ مردمی در فرانسه بنیاد نهادم.

و با در نظر گرفتن این واقعیت مسلم که به زودی در همان جا و در کمابیش همان شرایط قرار است رویداد بسیار مهمی پیش آید که با سازمان پیشین پیوند دارد و همین چند ساعت پیش، قبل از پیدایش این کتاب به صورت پرینت شده زمانی که سرگرم طرح برنامه هایی برای سازندگی های تازه پیشنهادی خود بودم، تصمیم گرفته شد که این اعلام را بنویسم و از ناشر بخواهم آن را هم ضمیمه این کتاب کوچک کند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
این رویداد نزدیک، که آگاهی در بارۀ آن بی تردید در عواطف و اندیشه تمام کسانی که در گذشته در فعالیت هایم شرکت داشتند تداعی ها و واکنش هایی را بر می انگیزاند که در برگیرنده این موارد می شود که اول از همه در 23 آوریل تقویم قدیم سال واقعی یعنی در روز سنت جورج پیروز که در سراسر هستی نهاد، روز به اصطلاح "تاج گذاری" آن به حساب می آمده قرار است دوباره همان طور که یازده سال پیش برای نخستین بار پیش آمد مراسم رسمی نخستین سنگ بنای ساختمان تازه برگزار شود، بنایی که در شکل ابتدایی خود بنا به اهمیتش، قلب تمام فعالیت هایم برای خوبی همسایگانم گرفته شده و باید از این پس هم گرفته شود و هر کس که هرگز از کاخ پریوره دیدار کرده باشد آن را به نام ژیمنازیوم یا به قول انگلیسی ها و آمریکایی ها "اتاق مطالعه" می شناسد.

این بار بنای نهایی به صورتی که از هر لحاظ پاسخ گوی نامش باشد در مرکز باغ بزرگ بر افراشته می شود.
ژیمنازیوم یا اتاق مطالعه تازه، گذشته از داشتن تالار نمایش و سخنرانی که در گذشته هم وجود داشته در طبقه اول و طبقات زیر زمین خود چندین آزمایشگاه جداگانه خواهد داشت که بنا به دست یابی های دانش های مدرن سازماندهی شده و دارای سه آزمایشگاه است که تاکنون روی زمین وجود نداشته است، و نامشان "مغناطیسی - اخترى"، "اندیشه - هنبلدزوئين" و "ذهنی - اتری - بال دار" است؛ از آن مهم تر، بر بام آن هم رصد خانه بی همتایی مجهز به تمامی وسایل لازم برای کاربرد قوانین شناخته شده روی زمین در دوره های گوناگون در مورد شکست و بازتاب پرتو ها و برای بزرگ نمایی دیدنی شدنی به یاری خواص مدیومی ساخته خواهد‌داشت.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
این بنا نوآوری های دیگری هم خواهد بود که من مدت ها پیش ساختم و هم اکنون هم برای عده ای شناخته شده هر چند هنوز از آن‌بهره برداری نشده و در میانشان کیبورد "نورانی" و "ارگ - پس - طنین انداز - افزایش بخش - پژواک" دیده می شود.
دوم از نخستین روز ماه ژوئن امسال فعالیت از هم گسسته شده نهادی آغاز می شود که در آن زمان سازماندهی شد هر چند این بار بر شالوده های دیگر و حتی با نام به کلی متفاوتی از نو پا بر جا می شود، اما در کلیت خود در نتیجه تحققاش در آن زمان پدید می آید.

هم چنین فعالیتی با شدت کامل از نو شروع می شود که در دوران نو بسیار غیر عادی است و اول بار در 1924 در نتیجه آسیب های جدی من در آن تصادف اتومبیل و دیر تر در نتیجه تصمیمم برای سپاردن خود برای مدتی معین به کار ،نویسندگی از فعالیت باز ایستاد.
اکنون در این نخستین کتاب کوچکی که قرار است خود منتشر کنم و می توان آن را هَبَرچی یعنی "جارچی" خواند که در دوران باستان به کار می رفت، زیرا پیش از هر چیز خبر پدید آمدن جلد های سنگین و پی در پی روشن گری کننده ای دیگری را که در باره همه - و - همه چیز نوشته ام به گوش تمامی کسانی می رساند که به روی زمین خداوند می آیند و این آگاهی را هم می دهد تا - در زمان چنین رویداد نزدیکی که برای هدف بنیادین زندگی ام بسیار مهم و پر معنا است - دانسته ها در باره آن تا آن جا که شدنی باشد زمان کافی برای رسیدن بـه شـمار بالا تری از کسانی داشته باشد که اول بار در سازماندهی و بازگشایی فعالیت ابتدایی نهادی شرکت داشتند که به دست من بنیاد نهاده شد و در عده ای که فعالیت هایشان در آن زمان بر پایه خواستن خیر و خوبی و خوشبختی نه تنها برای خود که همین طور برای همسایگانشان استوار بود - خشنودی- غرور آمیز و شادی بخش و در دیگرانی که تمامی نیت ها و تجليات شان - همان طور که به احتمال زیاد خود اکنون با تکانه ندامت و پشیمانی اعتراف می کنند، بر پایه خود مداری و منیّتِ به کلی برده وار و تنبلی جنایت آمیز استوار بوده - شرم و تو به بر انگیزاند.

و باشد این سرآغاز تازه ام
هماهنگ با تجلی سه نیروی خجسته
آفریدگار مشترکمان باشد.

تیرماه 1338

آمین .
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
سناریوی باله

مبارزه جادوگران

پرده اول


داستان در یک شهر بزرگ تجاری در خاور زمین روی می دهد.
میدان شهر جایی که خیابان ها و کوچه ها به آن می رسند دور تا دورش حجره ها و دکه هایی با انواع و اقسام کالا ها - پارچه های حریر ظروف سفالی، ادویه؛ خیاطی ها و کفاشی های رو میدان.
در سمت راست، میدان ردیفی از مغازه های میوه فروشی، خانه های دو طبقه و سه طبقه با پشت بام های صاف و ایوان های بسیار که از شماری از آن ها فرش و در شماری دیگر رخت هایی از بند رخت آویزان است.

در سمت چپ، چای خانه ای بالای پشت بام دیده می شود و بچه ها که سرگرم بازی هستند دو الاغ در حالا بالارفتن از جاده ای سراشیب هستند.
خیابان های پیچ در پیچ از پشت خانه ها می گذرند و به سوی کوه ها کشیده می شوند و در مسیرشان از کنار خانه ها مسجد ها، مناره ها، باغ ها، كاخ ها، کلیسا های مسیحیان معابد هندو ها و بودایی ها می گذرند.
برجی با قلعه ای قدیمی روی کوهی در دوردست دیده می شود.
گونه مردمان آسیایی دیده می شوند که لباس های محلی خود را به تن دارند یک ایرانی با ریش رنگ شده، یک افغانی سفید پوش با حالتی مغرور و پر شهامت؛ یک بلوچستانی با عمامه ای سفید که نوکش تیز است و کتی با آستین های کوتاه به رنگ سفید و کمربندی پهن که از آن چند چاقو آویزان است؛ یک تامیلی هندو و نیمه برهنه که جلوی سرش را تراشیده و دو شاخه سفید و قرمزی که علامت ویشنو است روی پیشانیش دیده می شود؛ یک خیوه ای محلی که کلاه پوست سیاه بسیار بزرگی بر سر دارد و کتی کلفت و گل و گشاد بر تن؛ راهبی بودایی با ردایی زرد و سری تراشیده که چرخ دعا به دست دارد؛ یک
ارمنی که چوکا سیاه با کمربندی نقره ای به تن دارد و کلاه حصیری روسی سیاهی بر سر؛ یک تبتی در لباسی که به لباس چینی ها می ماند و حاشیه هایش با پوست خز گران قیمت تزئین شده و همچنین چند بخارایی و عرب و قفقازی و ترکمن.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
فروشندگان کالای خود را با صدای بلند عرضه می کنند و خریداران را به مغازه های خود می خوانند؛ گدا ها با ناله صدقه می خواهند؛ شربت فروشی با آوازی خنده دار مردم را سرگرم می کند.

آرایشگری خیابانی در حین تراشیدن سر یک "حاجی" بزرگوار خبر ها و شایعه هایی را که در شهر جریان دارد با خیاطی در میان می گذارد که در حال خوراک خوردن در خوراک خانه کناری است. در یکی از کوچه ها مراسم تشیع جنازه جریان دارد؛ در جلوی صف ملایی راه می رود و پشت او مرده را روی تابوت که با پارچه سیاهی پوشیده شده می برند و در آخر زنان عزادار. در کوچه دیگری دعوا شده و همه پسر ها برای تماشا به آن سو می دوند در سمت راست، مرتاضی با بازوان کشیده و چشمانی خیره به نقطه ای روی پوست آهو نشسته است بازرگان ثروتمند و مهمی همراه با خدمتکارانش که سبد های خرید را به دوش می کشند بدون توجه به جمعیت میگذرد.

پس از او چند گدای خسته، نیمه برهنه و کثیف که انگار از ناحیه قحطی زده ای می آیند از راه می رسند در مغازه ای کشمیر و در مغازه ای دیگر شال و پارچه به مشتریان نشان داده می شود.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,315
مدال‌ها
11
سکه
21,287
مارگیری جلوی چای خانه روی زمین مینشیند و بی درنگ مردمان کنجکاو دورش را می گیرند. الاغ هایی که سبد بر پشت می کشند، از کنارشان می گذرند. زنان پای پیاده عده ای با چادر و عده ای با پوشیه در رفت و آمدند. زنی گوژی نزدیک مرتاض می ایستد و با حالت پرستش گرانه ای در کاسهٔ پوست نارگیلی که کنار او است صدقه می گذارد دستی بر پوستی که مرتاض بر آن نشسته می کشد و سپس در حالی که دستش را به پیشانی و چشم هایش می کشد، به راه خود می رود در گوشه ای دیگر مراسم عروسی بر پا است؛ جلوی جمعیت بچه ها با لباس های شاد دیده می شوند و پشت آن ها اوباش و مط*رب ها و طبل زن ها جارچی شهر با صدای بلند جارش را می زند.

صدای چکش مسگران از کوچه ای به گوش میرسد از هر گوشه ای صدایی آوایی بلند، جنبش و حرکت خنده و سرزنش دعا و داد و ستدی در جریان است - زندگی قل قل می کند.
دو مرد خود را از جمعیت جدا می کنند. هر دو جامه های فاخری به تن دارند یکی از آن ها ،جعفر یک پارسی خوش قیافه و خوش اندام سی سی و پنج ساله است که صورتش را دو تیغه زده و سبیل کوچک سیاه و موهای کوتاهی دارد کت حریری به رنگ زرد روشن و شلواری آبی به تن دارد که کمربند صورتی رنگی روی آن بسته شده است؛ روی آن یک عبای زربفت بر تن دارد که دامن، باز و بند و مغزی آن با نخ نقره ای گل دوزی شده پوتین بلند زردوزی و جواهر دوزی شده ای از چرم زرد به پا دارد؛ عمامه ای از پارچه گلدار هندی به رنگ آبی بر سر و انگشتر های زمرد و فیروزه بر دست دارد پیشکارش رسول جامه هایی به همان اندازه گران قیمت به تن دارد اما معلوم است که آدم شلخته ای است مردی کوتاه قامت، فربه، زیرک و حیله گر است که دستیار اصلی اربابش در تمامی ماجرا های عاشقانه و دسیسه های او است یک کلاه قرمز چسبان با عمامه ای زرد به سر دارد؛ در دستش یک تسبیح کوتاه قرمز.
 
بالا