به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
اگر کسی در حالت بیداری، ببیند، بشنود و اندیشه هاش را حس کند، در حالت نیمه خواب هم می بیند، می شنود و اندیشه هاش را حس می کند و خود این حالت را خواب می نامد. حتی وقتی گمان می برد که به هیچ رو دیگر نمی بیند یا نمی شنود، و خود آن را خواب می نامد، تداعی ها ادامه می یابند. تنها تفاوت در نیروی پیوند های میان یک مرکز با مرکز دیگر است. خاطره، توجه، مشاهده چیزی بیش از مشاهده یک مرکز با مرکز دیگر نیست، یا گوش دادن یک مرکز به مرکز دیگر. در نتیجه، مراکز خود نیازی به باز ایستادن و خواب ندارند.

خواب نه سودی برای مراکز دارد و نه زیانی بنابراین خواب، آن طور که نامیده می شود، برای آسودن مراکز نیست همان طور که پیش تر گفتم، خواب ژرف زمانی از راه می رسد که پیوندهای میان مراکز از هم گسسته می شوند. و به واقع، خواب ژرف، آسودن کامل برای ماشین، آن گونه ای خواب است که تمام پیوندها، تمام اتصالات دست از کار می کشند. ما چندین مرکز داریم، و به همان اندازه پیوند و اتصال - یعنی پنج اتصال.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
چیزی که ویژگی حالت بیداری است این است که تمام پیوندها کار می کنند. اما اگر یکی از آنها از هم بگسلد یا دست از کار بکشد، ما نه خوابیم و نه بیدار. با از هم گسستن یک پیوند ما دیگر بیدار نیستیم، خواب هم نیستیم. اگر دو پیوند از هم بگسلد، هنوز کمتر بیداریم - اما باز خواب هم نیستیم. اگر یکی دیگر دست از کار بکشد، بیدار نیستیم، اما هنوز به طور کامل هم خواب نیستیم و... در نتیجه، درجه های گوناگونی میان حالت بیداری و خواب وجود دارد.

(وقتی از این درجه ها سخن می گوییم، حد میانگین را می گیریم: کسانی هستند که در پیوند دارند و کسانی هفت پيوند. ما پنج پیوند را نمونه گرفتیم - دقیق نیست. )در نتیجه بر خلاف پنداشت مان ما دو حالت، یکی خواب و دیگری بیداری نداریم، بلکه چندین حالت داریم. میان فعال ترین و شدیدترین حالتی که کسی بتواند داشته باشد و منفعل ترین حالت (خواب گردی) درجه های معینی وجود دارد. اگر یکی از این پیوندها از هم بگسلد، هنوز از بیرون و برای دیگران مشخص و توجه برانگیز نیست. هستند کسانی که گنجایش حرکت، راه رفتن، زندگی کردن شان تنها وقتی باز می ایستد که تمامی پیوندها از هم می گسلند، و هستند کسانی که کافیست دو پیوند گسسته شود تا به خواب روند. اگر دامنه میان خواب وبیداری را با هفت پیوند در نظر بگیریم، در این صورت هستند کسانی که به زندگی، سخن گفتن، راه رفتن در درجه سوم خواب ادامه می دهند.

حالات ژرف خواب برای همه یکی است، اما درجه های میانی اغلب فردی ذهنی است، حتى "اعجوبه هایی داریم که وقتی یک یا چند پیوندشان گسسته می شود، فعال ترین حالت را دارند. اگر چنین حالتی برای فردی تحصیل کرده عادت شود، اگر در این حالت به تمام آنچه دارد، دست یافته باشد، فعالیتش بر روی آن ساخته می شود و نمی تواند فعال باشد مگر در این حالت قرار گیرد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
برای شخص شما، حالت فعال نسبی است - در حالتی معین می توانید فعال باشید. اما یک حالت فعال عینی وجود دارد که در آن تمامی پیوندها سالم و دست نخورده اند، و یک فعالیت ذهنی فردی در حالت مناسب وجود دارد. بنابراین درجه های بسیاری از خواب و بیداری وجود دارد. حالت فعال، حالتی است که قوه اندیشه و حسها در بالاترین گنجایش و فشار کامل خود کار می کنند. لازم است هم به حالت عینی، اصیل بیداری علاقه مند باشیم و هم به خواب عینی. "عینی" به معنای فعال یا منفعل به طور واقعی است. (بهتر است برای دریافت کوشید و نه وجود.)

به هر حال، هر کس باید بفهمد که منظور از خواب تنها وقتی است که تمامی پیوندها میان مراکز گسسته می شوند. تنها در این حالت است که ماشین می تواند چیزی را که خواب باید تولید کند، تولید کند. برای همین واژه "خواب" باید به معنای حالتی باشد که تمام پیوندها گسسته اند. خواب ژرف حالتی است که ما نه رؤيا داریم و نه هیچ حسی. اگر مردم رؤيا ببیند به این معناست که یکی از پیوندهایش گسسته نشده، چون حافظه، مشاهده، حس، چیزی بیش از مشاهده یک مرکز از سوی یک مرکز دیگر نیست. بنابراین، وقتی چیزی را در خود می بینید و به یاد می آورید، به این معناست که یک مرکز، مرکز دیگر را مشاهده می کند. و اگر بتواند مشاهده کند، به این معناست که چیزی وجود دارد که از راهش مشاهده کند. و اگر چیزی هست که از راه آن به مشاهده نشسته - پیوند گسسته نشده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
در نتیجه، اگر ماشین در وضعیت خوبی باشد، نیاز به زمان کوتاهی برای ساختن آن کمیتی از مواد دارد که مقصود خواب است؛ به هر حال، زمانی بس کمتر از آنچه به آن عادت داریم، آنچه ما "خواب" می نامیم، وقتی هفت یا ده ساعت با خدا می داند چه قدر می خوابیم، این خواب نیست. بخش بیشتری از آن نه در خواب، بلکه در این حالت های گذرا به حالت های غیر ضروری نیمه خواب - می گذرد. عده ای به ساعات زیادی از خواب نیاز دارند و ساعات زیادی برای آنکه به خودشان بیایند. اگر می توانستیم یک مرتبه بخوابیم، و با سرعت از خواب بیدار شویم، یک سوم با یک چهارم زمانی را که اکنون هدر میدهیم، برای این گذار می گذاشتیم.

اما ما نمی دانیم چگونه این پیوندها را خودمان بشکنیم - در نمونه ماء آنها به شکلی مکانیکی شکسته و از نو برقرار می شوند.
ما برده این سازوکاریم. وقتی "آن" دلش می خواهد، می توانیم از یک حالت به حالت دیگر برویم؛ وقتی دلش نخواهد، باید دراز بکشیم و صبر کنیم تا "آن" به ما اجازه آسودن دهد. این مکانیکی بودن، این بردگی غیرضروری و وابستگی ناخواستنی چندین دلیل دارد. یکی از آنها حالت مزمن تنش است که در آغاز از آن سخن گفتیم و یکی از دلایل بسیار نشت انرژی پس انداز شده است.

برای همین می بینید که رهایی از این تنش مزمن به دو هدف خدمت می کند. نخست، انرژی زیادی پس انداز می کنیم و دوم از شر دراز کشیدن بیهوده و انتظار برای به خواب رفتن خلاص می شویم.
بنابراین می بینید که چه قدر چیز ساده ای است، چه قدر دست یافتن به آن آسان و لازم است. آزاد کردن خود از این تنش ارزش شگرفی دارد. دیرتر، به شما چندین تمرین برای این منظور می دهم. سفارش می کنم توجه خاصی به آن کنید و تا آنجا که می توانید بکوشید به آنچه انتظار می رود نتایج این تمرین ها باشد، دست یابید. لازم است به هر بهایی شده یاد بگیرید وقتی نیاز به تنش نیست، تنش نداشته باشید. وقتی می نشینید و کار نمی کنید، بگذارید بدن بخوابد. وقتی می خوابید، به گونه ای بخوابید که کل تان بخوابد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
نیویورک

15 مارس، 1924 (22 اسفند 1303)


پرسش: راهی برای طولانی کردن زندگی وجود دارد؟
پاسخ: هنوز هستند مردمان زودباوری که حتی به وجود اکسیر زندگی باور دارند. به شکلی شماتیک توضیح می دهم که چگونه به درک این پرسش برسید. اینجا یک ساعت است. می دانید که ساعت ها ساختمان های متفاوتی دارند. ساعت من یک فنر اصلی دارد که برای بیست و چهار ساعت کار محاسبه شده است. بعد از بیست و چهار ساعت از کار می افتد. ساعت های دیگر می توانند یک هفته، یک ماه یا حتی یک سال کار کنند. اما سازوکار کوک کردن همیشه برای مدت زمان معینی محاسبه می شود. به همان صورتی که ساعت ساز آن را ساخته باقی می ماند.

ممکن است دیده باشید که ساعت ها یک تنظیم کننده دارند. اگر آن را حرکت بدهید، ساعت می تواند سریعتر یا کندتر کار کند. اگر آن را در آورید، فنر اصلی ممکن است به سرعت خود را از کوک خارج کند و فنری که برای بیست و چهار ساعت کار محاسبه شده در عرض سه یا چهار دقیقه از کار بیفتد. برای همین ساعت می تواند یک هفته با یک ماه کار کند، هر چند سیستمش برای بیست و چهار ساعت کار محاسبه شده است. ما مانند ساعت هستیم. سیستم مان از پیش تعیین شده. هر کسی فنرهای متفاوتی دارد.

اگر وراثت متفاوت باشد، سیستم متفاوت است. برای نمونه، سیستمی برای هفتاد سال محاسبه شده. وقتی فنر اصلی فرسوده می شود، زندگی به پایان می رسد. سازوکار کس دیگری ممکن است برای صد سال محاسبه شده باشد؛ انگار به دست صنعت کار دیگری ساخته شده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
بنابراین هر کسی زمان متفاوتی برای زندگی دارد. ما نمی توانیم سیستم خود را تغییر دهیم. هر مردمی به کسی که ساخته شده باقی می ماند و طول زندگی را نمی توان تغییر داد؛ فنر اصلی که کارش تمام شود، کار من تمام می شود. در فردی، فتر اصلی تنها یک هفته کار می کند. طول زندگی در زمان تولد تعیین می شود و اگر گمان بریم می توانیم چیزی را از این لحاظ تغییر دهیم، خیال محض است. برای این کار باید همه چیز را تغییر دهیم وراثت مان، پدرمان، حتی مادر بزرگ مان باید تغییر کند. برای آن دیگر خیلی دیر شده است.هر چند سازوکارمان را نمی توان به شکلی دستی تغییر داد، امکان طولانی کردن زندگی وجود دارد.

گفتم که می توان کاری کرد که فنر اصلی به جای بیست و چهار ساعت، یک هفته عمر کند. یا می توان کار دیگری کرد: اگر سیستمی برای پنجاه سال محاسبه شده، می توان کاری کرد که در عرض پنج یا شش سال از کار بیفتد.
هر کسی یک فنر اصلی دارد؛ این ساز و کار ماست. از کوک در آمدن این فنر اصلی تأثیرات و تداعی های ماست. تفاوت تنها در این است که ما دو یا سه فنر داریم - به تعداد مغزها مغزها با فنرها هم خوانی دارند. برای نمونه، ذهن ما یک فنر است. تداعی های ذهنی مان طول معینی دارند. اندیشیدن مانند باز کردن یک قرقره نخ است. هر قرقره مقدار معینی نخ دارد. هنگام اندیشیدن، نخ باز می شود. قرقره من می تواند پنجاه متر نخ داشته باشد، کس دیگری صد متر. امروز دو متر مصرف می کنم، همین مقدار را فردا مصرف می کنم، و وقتی پنجاه متر رامصرف کرده باشم، کارم تمام می شود، زندگی ام به پایان می رسد. درازای نخ را نمی توان تغییر داد.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
همان طور که فنر اصلی بیست و چهار ساعته را می توان در عرض ده دقیقه از کوک خارج کرد، زندگی را هم می توان به سرعت گذراند. تنها تفاوت در این است که ساعت معمولی تنها یک فنر دارد، در حالی که مردم دارای چند فنر است. هر مرکز، فنری با درازای دانسته ای هم خوانی دارد. وقتی کار یک فنر تمام می شود، مردم ممکن است به زندگی ادامه دهد. برای نمونه، اندیشیدنش برای هفتاد سال محاسبه شده، اما احساسش برای چهل سال. برای همین بعد از چهل سال، بدون احساس به زندگی ادامه می دهد.اما از کوک خارج شدن فنر را می توان شتاب بخشید یا آهسته کرد. در اینجا چیزی نمی تواند تکامل یابد؛ تنها کاری که می توانیم بکنیم صرفه جویی است. زمان متناسب با جریان تداعی هاست - نسبی است.

شما به آسانی می توانید این واقعیت های مسلم را به یاد بسپارید. در خانه می نشینید و آرام هستید. احساس می کنید که تنها پنج دقیقه در این حالت بوده اید، اما ساعت نشان می دهد که یک ساعت گذشته است. زمان دیگری وقتی در خیابان منتظر کسی هستید، از اینکه هنوز نیامده آزرده هستید و گمان می برید که یک ساعت است منتظر هستید، در حالی که تنها پنج دقیقه گذشته است. علتش این است که این بار تداعی های زیادی داشتید، با خود و اندیشیدید که چرا هنوز نیامده، شاید پیش آمدی برایش روی داده هر چه بیشتر تمرکز کنید، زمان تندتر می گذرد. یک ساعت می تواند بدون آنکه مردم بفهمد بگذرد، چون اگر تمرکز کنید، تداعی های کمتری اندیشه های کمتری، احساسهای کمتری دارید و زمان به نظر کوتاه می رسد. زمان ذهنی فردی است؛ با تداعی ها اندازه گیری می شود.

وقتی بدون تمرکز می نشینید، زمان به نظر طولانی می رسد. از لحاظ بیرونی زمان وجود ندارد، تنها در درون ما هستی دارد. تداعی ها همان طور که در مرکز اندیشه می گذرند، در سایر مراکز هم می گذرند. راز طولانی کردن زندگی به توانایی مصرف آهسته انرژی مراکزمان آن هم تنها به شکلی نیت مند وابسته است. بیاموزید آگاهانه بیندیشید. این باعث صرفه جویی در مصرف انرژی می شود روبابافی نکنید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
نیویورک

اول مارس، 1924(14 اسفند 1303)

آموزش و پرورش کوکان


پرسش: روشی برای آموزش و پرورش از راه القا به هنگام خواب وجود دارد. آیا این روش خوبی است.
پاسخ: این گونه القا هیچ بهتر از زهرآگین کردن آهسته، نابود کردن آخرین بازمانده خواست و اراده نیست. آموزش و پرورش موضوع بسیار بغرنجی است. باید چندوجهی باشد. برای نمونه، درست نیست که به کودکان جز تمرین های بدنی، تمرینی نداد.
در کل آموزش و پرورش محدود به شکل گیری ذهن است. کودک ناگزیر می شود مانند طوطی شعر از بر کند، بدون دریافتن چیزی، و اگر بتوانداین کار را کند آورندگانش شاد می شوند. در مدرسه چیزهایی را به همان اندازه مکانیکی یاد می گیرد و پس از پایان تحصیل با نمرات عالی، نه چیزی می فهمد و نه چیزی احساس می کند.

در تکامل ذهنش، به اندازه یک مرد چهل ساله پخته است، اما در جوهرش پسربچه ای ده ساله باقی می ماند. در ذهنش از هیچ چیز نمی ترسد، اما در جوهرش می ترسد. اصول اخلاقی اش به کلی خودکار، به کلی بیرونی است. همان طور که شعر از بر می کند، اصول اخلاقی از بر می کند. اما جوهر کودک، زندگی درونی اش به خودش واگذار می شود، بدون هیچ راهنمایی و رهنمونی. اگر مردم با خودش بی ریا باشد، باید بپذیرد که نه کودکان اخلاق دارند و نه بزرگسالان. اخلاق ما همه نظری و خودکار است، اگر راست گو باشیم، می بینیم چه قدر همه ما بد هستیم.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
آموزش و پرورش چیزی جز نقابی نیست که هیچ کاری با سرشت ندارد. مردمان گمان می برند که تربیت یکی بهتر از دیگری است، اما در واقع آنها همه عین هم هستند. همه مردمان مانند هم هستند، با این حال هر یک به سرعت خار را در چشم دیگری می بیند. ما همه نسبت به بدترین اشتباهات مان هم کور هستیم. اگر مردم با خودش راستگو باشد، وارد وضعیت دیگری می شود و می داند که خودش هم چندان بهتر نیست. اگر می خواهید مردم بهتری باشید، سعی کنید به دیگری کمک کنید. اما مردمان به صورتی که هستند، بازدارنده یکدیگر می شوند و سر راه یکدیگر می ایستند.

از این گذشته، مردم نمی تواند به دیگری کمک کند، نمی تواند دیگری را بالا بکشد، چون حتی نمی تواند به خودش کمک کند.
پیش از هر چیز باید در اندیشه خودتان باشید، باید بکوشید خودتان را بالا بکشید. باید خودمدار باشید. خودمداری نخستین ایستگاه رسیدن به مردم دوستی، به مسیحیت است. اما باید خودمداری با هدفی خوب باشید و این دشوار است. ما کودکان را طوری بار می آوریم که خودمدارهایی معمولی باشند و نتیجه اش وضعیت کنونی امور است. با این حال باید از روی خودمان در مورد دیگران داوری کنیم. می دانیم خودمان چگونه هستیم؛ می توانیم مطمئن باشیم که با آموزش و پرورش نوین کودکان مان در بهترین حالت مانند خودمان می شوند.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,817
مدال‌ها
4
سکه
24,129
اگر خیر وخوبی فرزندان تان را می خواهید، نخست باید خیر و خوبی خودتان را بخواهید، زیرا اگر خودتان تغییر کنید، فرزندانتان هم تغییر می کنند. به خاطر آینده آنها باید برای مدتی آنها را فراموش کنید و به خودتان بیندیشید.اگر از خودمان خشنود باشیم، می توانیم وجدان پاکی داشته باشیم و به آموزش و پرورش فرزندان مان مانند گذشته ادامه دهیم. اما آیا از خودمان خشنود هستیم؟

همیشه باید از خودمان شروع کنیم و خودمان را نمونه بگیریم، زیرا نمی توانیم دیگری را از درون نقایی که بر چهره دارد ببینیم. تنها اگر خودمان را بشناسیم می توانیم دیگران را ببینیم، چون همه در درون مانند هم هستند و دیگران همیشه مانند ما هستند. نیت آنها هم خوب و بهتر شدن است، اما نمی توانند بهتر باشند، به همان اندازه برای آنها دشوار است، آنها به همان اندازه شاد نیستند، به همان اندازه دیرتر افسوس می خورند. باید همین حالا آنها را ببخشید و آینده را به یاد آورید. اگر برای خودتان متأسف باشید، در این صورت به خاطر آینده باید از پیش برای دیگران متأسف باشید.

بزرگترین گناه همه این است که وقتی به آموزش و پرورش تردید کرده اند، به آن ادامه دهند. اگر به کاری که می کنید باور داشته باشید، مسؤلیت تان به اندازه زمانی که شروع به تردید کردید، سنگین نیست.
 
بالا