معیار چهارم شخصیت است
شخصیتها باید سه انتظار بزرگ را برآورده کنند تا بتوان آنها را شخصیتهای خوب و دقیقی دانست.
اول اینکه شخصیتها باید واقعی باشند. نه به معنای وجود حقیقی در دنیا بلکه به معنای قابل قبول بودن. شخصیتهای نخنمایی مثل پسر پولدار بداخلاق و دختر زیباروی فقیر همه نمونههایی از تیپ در داستاناند. درحالیکه ما در داستان به دنبال تیپ نمیگردیم بلکه به دنبال شخصیت هستیم. مثل هولدن در رمان ناطور دشت، پسر نوجوان و بازیگوشی که با روح معصوم خود جهان را با تمام زشتیهایش میبیند.
دوم اینکه شخصیتها قابلیت همدردی و همذاتپنداری را در وجود خواننده بیدار کنند بهصورتی که خواننده بتواند خود را جای شخصیت فرض کند.
و سوم: قابلیت به خاطر سپردن و یادآوری را داشته باشند درست مثل یک انسان واقعی در زندگی ما.
شخصیتها باید سه انتظار بزرگ را برآورده کنند تا بتوان آنها را شخصیتهای خوب و دقیقی دانست.
اول اینکه شخصیتها باید واقعی باشند. نه به معنای وجود حقیقی در دنیا بلکه به معنای قابل قبول بودن. شخصیتهای نخنمایی مثل پسر پولدار بداخلاق و دختر زیباروی فقیر همه نمونههایی از تیپ در داستاناند. درحالیکه ما در داستان به دنبال تیپ نمیگردیم بلکه به دنبال شخصیت هستیم. مثل هولدن در رمان ناطور دشت، پسر نوجوان و بازیگوشی که با روح معصوم خود جهان را با تمام زشتیهایش میبیند.
دوم اینکه شخصیتها قابلیت همدردی و همذاتپنداری را در وجود خواننده بیدار کنند بهصورتی که خواننده بتواند خود را جای شخصیت فرض کند.
و سوم: قابلیت به خاطر سپردن و یادآوری را داشته باشند درست مثل یک انسان واقعی در زندگی ما.