mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
بیست و یک. فقط یک چیز دیگر
در برنامه های آموزشی فروش، معمولا در مورد اهمیت «فروش بیش تر»، یعنی دعوت از مشتری برای خرید بیش تر در لحظه ی معامله صحبت می کنند.
در بخش قبلی، یک روش ساده برای رسیدن به این هدف ارائه کردیم، با این حال، آن چه کم تر مرسوم است، «فروش کم تر» است. منظور از فروش کم تر تلاش برای رسیدن به یک هدف کم تر است، آن هم در شرایطی که نتوانید در گفت وگو به هدف اصلی تان برسید.
شاید هدف تان موافقت برای یک قرارداد بلندمدت بوده باشد؛ فروش کم تر شاید در حد یک سفارش برای آزمایش اولیه ی محصولات باشد. یا شاید می خواستید کسی با شما مشارکت کند؛ فروش کم تر می تواند امتحان کردن محصولات تان از طرف آن ها در جایگاه یک مشتری باشد.
این گروه از کلمات جادویی به شما شانسی می دهند که موقع تمام کردن گفت وگو، برای خودتان فرصتی به وجود آورید. بدون این که گفت وگو را بدون هیچ چیز ترک کنید، از این کلمات جادویی به عنوان یک تلاش دیگراستفاده کنید. اولین بار وقتی با این تکنیک آشنا شدم که در کودکی در تلویزیون خانه ی پدربزرگ و مادربزرگم فیلم های جنایی تماشا می کردم. در این برنامه ها، با بهترین مذاکره کننده ای که تا به حال دیده ام، یعنی «کارآگاه کولومبو» آشنا شدم، که به خاطر یک دسته از کلمات که همیشه دقیقا به همان شکل تکرار می کرد، معروف بود.
از مظنونش سوال و جواب
می کرد، فرآیند طولانی جمع آوری اطلاعات را پشت سر می گذاشت و برمی گشت که برود. درست همان موقع که مظنون مطمئن میشد، قسر دررفته است، کلومبو برمی گشت و در حالی که انگشتش به سمت بالا بود،
می گفت، «راستی، فقط یک چیز دیگر». در این لحظه بود که کارآگاه می توانست از مظنون که دیگر حالت دفاعی به خود نگرفته بود، سوال بعدی را بپرسد و اطلاعات کلیدی را که در نظر داشت، به دست آورد، یعنی
همان سرنخی که می توانست او را در مسیر حل معمای جرم هدایت کند.
استفاده از کلمات جادویی «فقط یک چیز دیگر» آتش گفت وگو را روشن نگه می دارد و می تواند کمک تان کند از این بر حذر باشید که بدون هیچ چیز،
گفت وگو را ترک کنید.
با کسی ملاقات می کنید و ایده های تان را به او معرفی می کنید و دنبال به دست آوردن تعهد آن ها نسبت به ایده تان هستید. آن ها هم تا حدی از شما و ایده های تان خوش شان آمده است، ولی کاملا مطمئن نیستند و جلسه تقریبا تمام می شود. از این که وقت شان را در اختیارتان گذاشته اند، تشکر می کنید، وسایل تان را برمی دارید و می روید به سمت در. در این لحظه،
می توانید حرکت «کولومبو» را تکرار کنید. به سمت شان برگردید و بگویید، «فقط یک چیز دیگر». وقتی فکر می کنند بدون این که چیزی بخرند، قسر دررفته اند، ایده ی ساده ای به آن ها معرفی کنید و با یک تصمیم گرفتن خیلی کوچک تر برای شان، پیشاپیش، آن ها را وارد دنیای خودتان کنید.
در برنامه های آموزشی فروش، معمولا در مورد اهمیت «فروش بیش تر»، یعنی دعوت از مشتری برای خرید بیش تر در لحظه ی معامله صحبت می کنند.
در بخش قبلی، یک روش ساده برای رسیدن به این هدف ارائه کردیم، با این حال، آن چه کم تر مرسوم است، «فروش کم تر» است. منظور از فروش کم تر تلاش برای رسیدن به یک هدف کم تر است، آن هم در شرایطی که نتوانید در گفت وگو به هدف اصلی تان برسید.
شاید هدف تان موافقت برای یک قرارداد بلندمدت بوده باشد؛ فروش کم تر شاید در حد یک سفارش برای آزمایش اولیه ی محصولات باشد. یا شاید می خواستید کسی با شما مشارکت کند؛ فروش کم تر می تواند امتحان کردن محصولات تان از طرف آن ها در جایگاه یک مشتری باشد.
این گروه از کلمات جادویی به شما شانسی می دهند که موقع تمام کردن گفت وگو، برای خودتان فرصتی به وجود آورید. بدون این که گفت وگو را بدون هیچ چیز ترک کنید، از این کلمات جادویی به عنوان یک تلاش دیگراستفاده کنید. اولین بار وقتی با این تکنیک آشنا شدم که در کودکی در تلویزیون خانه ی پدربزرگ و مادربزرگم فیلم های جنایی تماشا می کردم. در این برنامه ها، با بهترین مذاکره کننده ای که تا به حال دیده ام، یعنی «کارآگاه کولومبو» آشنا شدم، که به خاطر یک دسته از کلمات که همیشه دقیقا به همان شکل تکرار می کرد، معروف بود.
از مظنونش سوال و جواب
می کرد، فرآیند طولانی جمع آوری اطلاعات را پشت سر می گذاشت و برمی گشت که برود. درست همان موقع که مظنون مطمئن میشد، قسر دررفته است، کلومبو برمی گشت و در حالی که انگشتش به سمت بالا بود،
می گفت، «راستی، فقط یک چیز دیگر». در این لحظه بود که کارآگاه می توانست از مظنون که دیگر حالت دفاعی به خود نگرفته بود، سوال بعدی را بپرسد و اطلاعات کلیدی را که در نظر داشت، به دست آورد، یعنی
همان سرنخی که می توانست او را در مسیر حل معمای جرم هدایت کند.
استفاده از کلمات جادویی «فقط یک چیز دیگر» آتش گفت وگو را روشن نگه می دارد و می تواند کمک تان کند از این بر حذر باشید که بدون هیچ چیز،
گفت وگو را ترک کنید.
با کسی ملاقات می کنید و ایده های تان را به او معرفی می کنید و دنبال به دست آوردن تعهد آن ها نسبت به ایده تان هستید. آن ها هم تا حدی از شما و ایده های تان خوش شان آمده است، ولی کاملا مطمئن نیستند و جلسه تقریبا تمام می شود. از این که وقت شان را در اختیارتان گذاشته اند، تشکر می کنید، وسایل تان را برمی دارید و می روید به سمت در. در این لحظه،
می توانید حرکت «کولومبو» را تکرار کنید. به سمت شان برگردید و بگویید، «فقط یک چیز دیگر». وقتی فکر می کنند بدون این که چیزی بخرند، قسر دررفته اند، ایده ی ساده ای به آن ها معرفی کنید و با یک تصمیم گرفتن خیلی کوچک تر برای شان، پیشاپیش، آن ها را وارد دنیای خودتان کنید.