انگیزشی * ببخش و بگیر *چرا و چگونه بخشنده ها به اوج موفقیت می رسند؟ ●آدام گرنت●مترجم: علیرضا خاکساران، سعید یاراحمدی / تایپیست : * mahban *

[mahban]

☆☆☆

ببخش و بگیر
چرا و چگونه بخشنده ها به اوج موفقیت می رسند؟

آدام گرنت

مترجم: علیرضا خاکساران، سعید یاراحمدی

تایپیست : @mahban

☆☆☆

 

[mahban]

مقدمه ی ناشر


تأثیر تحولات اقتصاد جهانی بر عملکرد کسب و کارهای امروزی بر هیچ کس پوشیده نیست. در کنار این تحولات، جهانی شدن، توسعه ی فن آوری و شفافیت انتقال اطلاعات و به دنبال آن مشتریان هوشیار، تنوع الگوهای کسب و کار و تشدید رقابت را در پی داشته است و در این فضای رقابتی، تلاش بنگاه ها برای افزایش سهم بازار، تلاشی برای تسخیر قلب و روح و
روان مشتریان بالقوه و بالفعل است.

انتشارات آموخته در راستای تحولات و تشدید رقابت جهانی و فرهنگ مبتنی بر اختصاص بهینه ی منابع محدود به منظور تأمین حد اکثر نیازها، وظیفه ی خود دانسته با انتشار آموزه های مکتوب دانش علمی و نوین کسب وکار، نگاه ویژه ای به این حوزه داشته باشد. امید است تلاش مجموعه ی انتشارات بتواند ضمن اقناع جامعه ی کسب و کار، سهم بسزایی در توسعه و گسترش روزافزون این دانش داشته باشد.


✨️انتشارات آموخته✨️

 

[mahban]

مقدمه ی حامی :


برای بسیاری از ما پیش آمده است که در انتخاب مابین ارزش های اخلاقی- انسانی و منافع فوری ناشی از نادیده گرفتن شان دچار تردید شده باشیم. بر منافع شخصی و مصلحت های
از یک سو، چارچوب زندگی مدرن، ظاهرا خودمان تأکید می کند و از سوی دیگر، آموخته ها ما را به رعایت اصولی سفارش می کند که در آن کمک به دیگری ارجحیت دارد. باید اعتراف کنم شخصاً در زندگی یا کسب و کار بارها در این انتخاب درمانده ام و دچار حس باخت در مواقع بخشیدن به دیگران و یا خارج شدن از چارچوب ها در غیر از
آن شده ام. اما چطور است که گذشتگان ما که بسیاری از آن ها تاجران موفق یا صاحبان کسب و کارهای بزرگ بوده اند، در عین حال به خوش نامی و رعایت اصول انسانی نیز شهره هستند؟

شاید این پرسش، ذهن شما را هم درگیر کرده باشد. واقعیت این است که اگر از دیدگاه کاربردی به ارزش های روحانی بنگریم، پشت بیشتر آن ها نتایج قابل لمس مادی و زمینی نهفته است.

کاسبی که انصاف دارد و رعایت نفع مشتری را می کند، با جذب مشتریان بیشتر در بلندمدت موفق تر است. کسی که تعهد به دیگران را به نفع کوتاه مدت خود ترجیح دهد، با جلب اعتماد، از سهولت و رونق بیشتر در زندگی بهره مند خواهد شد. از این دست مثال ها بسیار است. می توان دید رعایت هرچه بیشتر اینها در جامعه نه تنها بقیه، بلکه مستقیماً خود فرد را از برکت بهره مند می سازد. شاید به همین دلیل، پیشینیان ما، نه فقط به پشتوانه های اعتقادی، بلکه به دلیل منفعت های پایدار و واقعی حاصل از آن، پیوسته ارزش های اخلاقی و رفتار نیک انسانی را سفارش می کردند. اما این نگاه، که اتفاقاً ریشه هایی عمیق در فرهنگ شرقی دارد، گاهی در الگوبرداری ناقص از ارزش های مادی جوامع مدرن، و متضاد شمردن نادرست آن با ارزش های معنوی،
نادیده گرفته می شود.
اگر از این دیدگاه به اصول اخلاقی مانند بخشش و کمک به دیگران بنگریم، جای تردید کمتری برای چرایی و چیستی آن ها خواهد بود. آنچه برای من می ماند، تمرین و مطالعه برای اجرای عملی این اصول در زندگی روزمره است؛ چرا که دانستن یک حقیقت - که مثلاً بخشیدن با درایت موجب نفع است - لزوماً مترادف با توانایی به کاربستن آن، یعنی مهارت بخشنده بودن و برنده بودن در زندگی واقعی نیست. شاید با این کار بتوانیم نه فقط برای

 

[mahban]

رفتن یا بردن دیگران به بهشت، بلکه برای آوردن کمی از آن به همین دنیا هم تلاش کنیم. نسخه ی اصلی کتاب حاضر، نخستین بار توسط استاد فرهیخته، آقای دکتر در اتفاقی خوب، از ترجمه ی محسن علامه در اختیار من قرار گرفت و بعدا آن توسط انتشارات آموخته با خبر شدم. اثری قابل تأمل که نمونه های بسیاری از این معامله ی پرسود را در قلب جامعه ی غربی ارائه می کند و
قوانین منفعت و نشان می دهد چگونه همین اصول، حتی در آنجا که ظاهرا رقابت پررنگ تر هستند، باز هم برنده است و توسط موفق ترین چهره های جامعه ی سرمایه داری و پیشتازان فن آوری اطلاعات در سیلکون ولی به اجرا گذارده می شوند.

بر همین اساس بر آن شدیم تا با همراهی کوچکی در کنار ناشر و مترجمان این اثر ارزشمند، زمینه ی دسترسی بیشتر به این کتاب را میسر کنیم. اگر
شما هم تا کنون در این دو راهی گیر کرده اید، این کتاب می تواند به شما کمک کند. متن حاضر را به روح دو عزیز، پدرم آقای محمد نژادستاری و پدر دیگرم آقای اصغر صدوقیان، که زندگی شان الگوی گذشت و بزرگواری بود
و هنوز یادآوری مراودات شان با دیگران برایم درس زندگی دارد، تقدیم می کنم.

یادشان گرامی.


مسعود نژادستاری
زمستان ۱۳۹۶

 

[mahban]

پیشگفتار مترجمان :

مطمئناً در جایی از مسیر زندگی چنین جملاتی را یا دیگران به شما گفته اند یا با خود زمزمه کرده اید: «کلاهتو بگیر باد نبره»، «به کسی سواری نده» و «اومدیم ثواب کنیم کباب شدیم».بخشندگی در همه ی جوامع کاری پسندیده است، ولی در تمام مقاطع زندگی این چنین پیام هایی را از خانواده، دوستان و جامعه شنیده ایم که بخشندگی را کاری بیهوده و زیان آور می دانند. این پیام ها تا جایی پیش می روند که حاضر به اذعان بخشندگی مان نیستیم و آن را نشانه ی ضعف می دانیم. تعدادی از ما سعی در پنهان کردن آن و تعدادی از ما بسته به موقعیت، بین بخشندگی و گیرندگی تغییر موضع
می دهیم. ولی بخشندگی چیست؟

طبق تعریف، به معنای کمک بدون چشم داشت است. اگر واقعاً در مقابل بخشندگی چیزی دریافت نمی کنیم، پس چرا می بخشیم؟ گروهی معتقدند بخشش در اصل کاری خودخواهانه و برای داشتن احساس بهتری به خودمان است و گروه دیگر معتقدند بخشش کاری نوع دوستانه و در ذات بشر است. آدام گرنت معتقد است حد وسطی میان این دو عقیده وجود دارد و بخشندگان موفق با در نظر گرفتن نفع خودشان و دیگران می بخشند و بخشندگی لزوماً بی جواب نمی ماند و می تواند منافع زیادی را برای مان به ارمغان بیاورد.

پس از خواندن این کتاب با سه قشر از افراد آشنا می شوید: بخشندگان، گیرندگان و حسابگران. گیرندگان افرادی اند که همواره منافع شخصی را به منافع گروهی ترجیح می دهند و حسابگران هم به دنبال بده و بستان اند. بخشندگان به دو دسته تقسیم می شوند: بخشندگان از خودگذشته که بی حساب و کتاب می بخشند و بخشندگان ملاحظه گر که درهنگام بخشش، نیم نگاهی هم به منافع خود دارند. در این کتاب، پژوهش های مختلف در حوزه های متفاوت نشان داده اند که بخشندگان هم در پایین نردبان موفقیت و هم در بالای آن قرار می گیرند. آدام گرنت، با مثال های فراوان تمایز بین بخشندگان موفق و ناموفق را نشان و به ما یاد می دهد چگونه بخشنده ای موفق باشیم. هنگام خواندن این پژوهش ها به یاد روابط خانوادگی، دوستانه و کاری مان افتادیم و هرچه جلوتر رفتیم، اطرافیان مان را بیشتر شناختیم. مطمئنیم پس از خواندن این کتاب شما هم دید بهتری به خود، دوستان و همکاران تان خواهید داشت.

این کتاب به ما یاد می دهد چگونه بخشندگی خود را تشخیص، نشان و ترویج دهیم و با استفاده از آن، قله های موفقیت را فتح کنیم. برای فتح این قله ها آدام گرنت ابتدا دیدمان را به بخشندگی تغییر و سپس نحوه ی شناسایی و اجتناب از تله های موجود را به ما یاد می دهد.

 

[mahban]

معتقدیم بسیاری از ما ایرانیان بخشنده ایم و متأسفانه بخشندگی خود را پنهان می کنیم، شاهد این مدعا این است که در بلایای طبیعی، همیشه شاهد خیل عظیمی از بخشندگان بوده ایم و در زلزله ی سال ۹۶ کرمانشاه، این موضوع کاملاً مشهود بود.

امیدواریم با خواندن این کتاب از سایه ها بیرون بیایید و بخشندگی خود را فریاد بزنید. هر بخششی ارزش آفرین است و بخشندگی در جامعه را افزایش می دهد و آن را به هنجار قوی تر و بارزتری تبدیل می کند. به امید روزی که بتوانیم همان طور که امانوئل کانت گفته، بخشش را از باران و خورشید بیاموزیم که بارش و تابششان را به همه ارزانی می دارند.
شرف مرد به جود است و کرامت به سجود وجود
هر که این هر دو ندارد، عدمش به زِ وجود .

«استاد سخن سعدی»


علیرضا خاکساران
سعید یاراحمدی

 

[mahban]

تمجیدهای صورت گرفته از کتاب :


«شاید بتوان این کتاب را مهم ترین کتاب قرن جدید دانست. این کتاب که به اندازه ی کتاب های ملکوم گلدول روشنگرانه و جذاب است، نتایج فوق العاده ای برای نحوه ی مدیریت شغل مان، معاشرت با دوستان و
بستگان، تربیت فرزندان و طراحی سازمان های مان به همراه دارد.

خواندن این مطالب ناب لذت بخش است و بر این افسانه خط بطلان میکشد که طمع راه رسیدن به موفقیت است». رابرت ساتن، نویسنده ی کتاب رئیس خوب، رئیس بد «کتابی هیجان انگیز به معنای واقعی کلمه؛ اثری کم نظیر که ذهنیت تان درباره ی سازوکار دنیا را تغییر می دهد و تا هفته ها پس از اتمام آن، به فکر فرو می روید».

دنیل اچ. پینک، نویسنده ی کتاب های انگیزه و ذهن کامل نو «این کتاب پر از نکات روشنگرانه ای است که زندگی تان را تغییر می دهند. کتابی بسیار خردمندانه که جهان بینی جدید و روشنگرانه ای را پیش چشم تان
می گذارد. آدام گرنت یکی از دانشمندان برجسته ی معاصر در حوزه ی علوم اجتماعی است و کتاب جدید خارق العاده اش قطع به یقین جزء کتاب های پرفروش خواهد بود».

سوزان کین، نویسنده ی کتاب سکوت: قدرت درون گراها «این کتاب کلیشه های بازار موفقیت را کنار زده و دیدگاه جدیدی را در زمینه ی هنر و علم موفقیت مطرح می کند. آدام گرنت جعبه ابزار منحصربه فردی برای تحقق اهداف از طریق همکاری و را*ب*طه ی متقابل ساخته که هر کسی باید به آن مجهز باشد».ویلیام پی. لودر، رئیس اجرایی شرکت استی لودر «کتابی لذت بخش، خواندنی و فوق العاده آگاهی بخش که احتمالاً به یکی از کتاب های معروف مدیریت و رهبری تبدیل خواهد شد. دیدگاه من به روابط شخصی و حرفه ای ام را تغییر داده و ترغیبم کرده تا همکار و دوست متفکرتری باشم».

جف اشبی، فرمانده ی شاتل فضایی در ناسا

 

[mahban]

«آدام گرنت در این کتاب شواهدی محکم برای طرز تفکری انقلابی درباره ی موفقیت فردی در کار و زندگی ارائه کرده است. علاوه بر ماهیت اساساً جالب توجه موضوعی که پیش می کشد، خوانندگان از سبک جذاب او در ارائه ی این موضوع لذت می برند. خواندن این کتاب از نان شب هم
واجب تر است».

رابرت سیالدینی، نویسنده ی کتاب تأثیر: روان شناسی فنون قانع کردن
دیگران «کتابی فوق العاده، کاملاً مستند و انگیزه بخش که بر باورِ «آدم خوب ها مزد کارشان را نمی گیرند» خط بطلان می کشد! سال هاست که متوجه شدم سخاوتمندی، برابری را به سبک خودش ایجاد می کند و پژوهش های
مسحورکننده ی گرنت و سبک جذاب وی در ارائه ی آن ها مهر تأیید محکمی بر این مسأله است و روش های کاربردی برای استفاده ی اثربخش تر از سخاوتمندی را نشان می دهد. این کتاب حاوی مطالب بسیار عالی برای به سرانجام رساندن مستمر کارهای معنادار است».

دیوید الن، نویسنده ی به سرانجام رساندن کارها
«کتابی حاوی پژوهش های نوآورانه، مثال های محکم و رهیافت های ژرف که شما را به فکر فرو می برند و نتایج شگفت انگیزی را درباره ی تأثیر چگونگی تعامل ما با دیگران بر موفقیت و خوش بختی مان مطرح می کند. این کتاب مهم که خواندنش از نان شب واجب تر است استحقاق موفقیتی بزرگ [در دنیای نشر] را دارد».
گرچن رابین، نویسنده ی کتاب پروژه ی خوش بختی «یکی از رازهای زندگی این است: افرادی که بیشتر از همه بخشنده ترند، بیشتر از همه طعم پیروزی را می چشند. آدام گرنت، در این کتاب روشنگرانه که پر از شواهد محکم و مثال هایی است که انسان را به فکر فرو می برند، چرایی و چگونگی این مسأله را نشان می دهد. پیشنهاد می کنم حتماً آن را بخوانید!»

ویلیام یوری، از نویسندگان کتاب بله گرفتن و نویسنده ی قدرت نه مثبت «آدم خوبها مزد کارشان را می گیرند و گرنت علت آن را میداند. این کتاب شگفتی هوشمندانه ای است که اگر نخوانیدش، نصف عمرتان بر بادرفته است».
دنیل گیلبرت، نویسنده ی کتاب شیرجه در خوش بختی

 

[mahban]

«کتابی روشنگرانه برای رهبرانی که می خواهند تغییرات معنادار و پایدار در محیط های کاری شان ایجاد کنند. گرنت به ما نشان می دهد که چگونه
سخاوتمندی در حق دیگران می تواند فرمولی برای پرورش رهبران و عملکرد سازمانی موفق باشد. سبک نگارش او مانند سبک تدریسش جذاب و لذت بخش است».

کنث فریزیر، رئیس هیئت مدیره، رئیس و مدیرعامل شرکت مرک
«آدام گرنت در این کتاب مسحورکننده و روشنگرانه تفکر متداول درباره ی ملزومات موفقیت و پیشرفت در زندگی را از این رو به آن رو می کند. با داستان های بسیار جذاب و مطالعات مستدل، عوامل شگفت انگیز مؤثر بر موفقیت و گام های لازم برای افزایش موفقیت مان را نشان می دهد».

لزلو باک، نایب رئیس ارشد واحد منابع انسانی گوگل «این کتاب بر این باور رایج که بخشنده ها افرادی ضعیف و گیرنده ها افرادی قوی اند خط بطلان می کشد. گرنت اهمیت پرورش و تقویت رفتارهای مطلوب اجتماعی را به ما نشان می دهد».

دن اریلی، نویسنده ی کتاب نابخردی های پیش بینی پذیر

 

[mahban]

فصل اول: تو نیکی می کن و در دجله انداز، که ایزد در بیابانت دهد باز


خطرها و پاداش های بیش از حد بخشنده بودن

قاعده ی بده بستان مانند دیپلماسی است؛ یکی ببخش، ده تا بگیر.
- مارک تواین، نویسنده و فکاهی نویس در بعدازظهر آفتابی یکی از روزهای شنبه در دره ی سیلیکون(۱ ،(دو پدر با
افتخار تمام در کنار زمین فوتبال ایستاده و مشغول تماشای ِ بازی دختران جوان شان با یکدیگر بودند که پس از گذشت چند دقیقه، سر صحبت را درباره ی کارشان باز کردند. مرد قدبلندتر دنی ِ شیدر نام داشت و کارآفرینی سریالی(۲ (بود که در نت اسکیپ(۳ (موتورولا و آمازون کار کرده بود. دنی شیدر فردی پرشور با موهای مشکی و کسی بود که می توانست تا ابد درباره ی تجارت صحبت کند.

دنی در اواخر ۳۰ سالگی اولین کسب وکارش را شروع کرده و دوست دارد خودش را «پیرمردِ اینترنت» بنامد. عاشق
تأسیس شرکت است و در آن زمان، چهارمین شرکت نوپایش در شرف راه اندازی بود.

پدر دیگر خیلی سریع نظر شیدر را به خودش جلب کرد؛ مردی به نام دیوید هورنیک که روزگارش را از طریق سرمایه گذاری در شرکت ها می گذراند.قد هورنیک ۱۷۵ سانتی متر و موهایش تیره است، عینک می زند و ریش پروفسوری دارد. مردی با علایق عجیب وغریب است: مجموعه کتاب های آلیس در سرزمین عجایب را جمع می کند و در مقطع ِ کارشناسی رشتهِ ی موسیقی رایانه ای تحصیل کرده است. پس از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشدِ رشته ی حقوق و جرم شناسی و چند سال کار شبانه روزی در یک دفتر حقوقی، پیشنهاد شغلی برای پیوستن به یک شرکت
سرمایه گذاری خطرپذیر را می پذیرد و دهه ی بعدی زندگی کاری اش را به شنیدن طرح های پیشنهادی کارآفرینان و تصمیم گیری در خصوص سرمایه گذاری کردن یا نکردن روی آن ها می گذراند.

در وقت استراحت بین دو نیمه ی فوتبال، شیدر رو به هورنیک کرد و گفت: «دارم روی یه ایده ی جدید کار می کنم، می خوای طرحمو ببینی؟» از آن جا که هورنیک متخصص شرکت های اینترنتی بود، بنابراین سرمایه گذار ایده آلی برای شیدر به نظر می رسید. این علاقه دوطرفه بود. بیشتر افرادی که ایده های شان را ارائه می دهند، اولین تجربه ی کارآفرینی شان است که هیچ