• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

Aria.r

آریای خسته
LV
0
 
Joined
Jun 11, 2023
Messages
1,056
سکه
5,652
نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با ل*ب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
 
امضا : Aria.r

《Whisper》

کاربر اخراجی
LV
0
 
Joined
Jun 27, 2023
Messages
343
سکه
0
هوا بد است تو با کدام باد می روی؟

چه ابر تیره ای گرفته سینه ی تو را

که با هزارار سال بارش شبانه روز هم

دل تو وا نمی شود....
 

بـــآنـــؤَك

[مدیر ارشد بازنشسته]
LV
0
 
Joined
Feb 17, 2023
Messages
399
سکه
1,684
نشسته ام به در نگاه می کنم
دریچه آه می کشد
تو از کدام راه می رسی؟
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام درین امید پیر شد
نیامدی و دیر شد…
 
امضا : بـــآنـــؤَك

بـــآنـــؤَك

[مدیر ارشد بازنشسته]
LV
0
 
Joined
Feb 17, 2023
Messages
399
سکه
1,684
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم
به آغوش تو از بستر گریزم

گشایم در به رویت شادمانه
رخت بوسم ، به پایت گل بریزم
 
امضا : بـــآنـــؤَك

Rezasham

کاربر بوکینو
LV
0
 
Joined
Mar 17, 2023
Messages
368
سکه
1,875
شب فروش می افتاد
به درون آمدم و پنجره ها را بستم

باد با شاخه در آویخته بود
من در این خانه تنها تنها
غم عالم به دلم ریخته بود

ناگهان حس کردم
که کسی
آنجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید

صبحگاهان شبنم
می چکید از گل سیب
 
امضا : Rezasham

بـــآنـــؤَك

[مدیر ارشد بازنشسته]
LV
0
 
Joined
Feb 17, 2023
Messages
399
سکه
1,684
چه خوش افسانه می‌گویی به افسون‌های خاموشی
مرا از یاد خود بستان بدین خواب فراموشی

ز موج چشم مستت، چون دل سرگشته برگیرم
که من خود غرقه خواهم شد درین دریای مدهوشی‌

می از جام مودت نوش و در کار محبت کوش
به مستی، بی خمارست این می‌نوشین اگر نوشی

سخن‌ها داشتم دور از فریب چشم غمازت
چو زلفت گر مرا بودی مجال حرف در گوشی‌


نمی‌سنجد و می‌رنجند ازین زیبا سخن سایه
بیا تا گم کنم خود را به خلوت‌های خاموشی
 
امضا : بـــآنـــؤَك

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
124
سکه
911
امشب به قصه دل من گوش می‌کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می‌کنی...
این دُر همیشه در صدف روزگار نیست
می گویمت ولی تو کجا گوش می‌کنی
دستم نمی‌رسد که در آغوش گیرمت
ای ماه با که دست در آغوش می‌کنی؟
در ساغر تو چیست که با جرعه نخست
هشیار و م*ت را همه مدهوش می‌کنی
مِی جوش می‌زند به دل خم بیا ببین
یادی اگر ز خون سیاووش می‌کنی
گر گوش می‌کنی سخنی خوش بگویمت
بهتر ز گوهری که تو در گوش می‌کنی
جام جهان ز خون دل عاشقان پر است
حرمت نگاه دار اگرش نوش می‌کنی
سایه چو شمع شعله در افکنده‌ای به جمع
زین داستان که با ل*ب خاموش می‌کنی
 
امضا : Melina.N

Who has read this thread (Total: 0) View details

Top Bottom