• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
عنوان : کالبد مادرم
ژانر : تراژدی
نویسنده: اهورا تابش
تگ فاخر
ویراستار: یسنا نهتانی
مقدمه :
«هنگامی که کالبد مادرم را شکافتند
گویی تمام دلش، برای من سوخته بود!»
دلش خوشبخت نبود زیرا من مرتکب شده‌ام
بگذار بهمن یخ زده نسیان
مرا در کام خود فرو ببرد که اورا خوشبخت نکرده‌ام!
من به آن خ*یانت کردم
از این رو که هیچ‌وقت خوشبخت نبوده است...
 
Last edited by a moderator:

KHUSHE

[مدیریت ارشد بازنشسته]
LV
0
 
Joined
Mar 14, 2023
Messages
192
سکه
1,328
21_14_59_downloadfile.png

نویسنده‌ی عزیز، از این‌که انجمن بوکینو را برای انتشار آثارتان برگزیدید، خرسند و سپاسگزاریم.

لطفا قبل از تایپ دلنوشته‌ی خود، قوانین مربوطه‌ به تایپ دلنوشته را مطالعه کنید.​



همچنین شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.​



پس از تایپ حداقل ۱۵ پست، می‌توانید درخواست نقد
و تگ دهید.​

[ درخواست نقد آثار ]
[ درخواست تگ آثار ]


شما می‌توانید پس از تایپ ١٠ پست برای اثر خود درخواست طراحی جلد دهید‌.​



بعد از ۲۰ پست می‌توانید پایان دلنوشته‌تان را اعلام کنید.​



در صورت تصمیم به عدم ادامه‌ی تایپ دلنوشته، شما می‌توانید درخواست انتقال به متروکه دهید و همچنین در صورت تصمیم به ادامه‌ی تایپ دلنوشته و انتشار اثرتان می‌توانید درخواست بازگردانی اثر از متروکه را دهید.​



𖡼 با سپاس از توجه شما 𖡼

[کادر مدیریت تالار ادبیات]
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
ای گلی که برگ‌های سفیدت درون تاریکی مطلق می‌درخشد؛
گیسوان مادرم هرگز سفید نبودند.
گل قاصدک، مادر گیس زردم را هیچ‌وقت نیامد...
ای ابر بارانی، بر فراز ما آیا می‌پلکی ؟
مادر ساکت من بر هرکسی می‌گرید.
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
مادرم، من آمدم
با وضعی آشفته و دلنگران از مسیر طولانی
با پیراهنی که دیگری چیزی جز تار و پود از آن نمانده است...
پیراهن طرح‌دار سفید رنگ که برایم بافتی!
خیلی وقت است که رشته‌هایش ازهم گسسته است‌‌
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
چیزی نمی‌دانستم، سخت در حیران مانده بودم.
از اطراف خود،
آسمان، برگ‌ها، درختان و خدا
پرسیدم
آیا می‌توانستم ؟
چیزی نمی‌گفتند.
آه در خانه‌ی ما
در این شهر غریب
مادر من با گریه می‌خفت.
آری، دانستم....
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
در این چارچوب ایستاده‌ام
غروب می‌شود...
باران در حال گریختن است؛
مادرم بر زمین می‌نشیند و ناتمام گریه می‌کند
کل سالیانش در پی غروبی دلگیر بود تا برای من گریه کند.
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
مادرم در همان چهارچوب
خوشبختی خود را همراه با من گفته بود
سال‌های بعد در خیابانی که انتهای آن‌را نمی‌دانستم، گم شدم
گویی سایه‌ی روشن ابر به خانه‌ی ما سقوط کرده بود
صدای برگ‌ها را می‌شنیدم
زبانم لکنت داشت
گریه بر من عارض شده بود و مادرم
در آن روز پاییزی وفات یافت...
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
هیچ‌روزی از عمرم برای من آن‌قدر پارینه نبود
مادرم بر خود، شاید هم بر ما گریسته بود.
مادرم از دردها رها شده بود.
او را در تنگایی گود تشییع کردیم،
آنگاه بود که بر سر ما زنبق‌های ارزانی از ترس و وحشت نازل شده بود...
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
سکه
1,827
تمام شب با خواهرم امید پرواز داشتیم،
انکار انسان بودن می‌کردیم که پرواز برایمان ممکن نبود.
خواهرم هراسان بود، خود را از بام به کوچه انداخت...
من دیگر اورا ندیدم
مثل مادرم که ازبلندی صبح به شب خود را رها کرده بود.
 

Who has read this thread (Total: 0) View details

Top Bottom