به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

مهوا؛

[معاونت کل سایت]
پرسنل مدیریت
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-21
نوشته‌ها
1,711
مدال‌ها
8
سکه
8,771
بگمممم سلامممم؟
همون زمانی که منتظرش بودم!
البته باید فردا می‌بود ولی خب الآنم شده بامداد 00:00 درسته؟
همون موقعی که یه دخترِ قوی، به فرشته پاشو گذاشته تو این زمین و شادیو با اومدنش به هممون هدیه داده.
IMG_20241221_233734_421.jpgاممم؟
یعنی فکر کردییی ممکنه من همچین روز قشنگ و مهمیو یادم بره خانوم؟
IMG_20241221_233703_616.jpgنخیرررر اصلا به هیچ عنوان
@مهوین؛
اینم تاریخ تدارکاتمون جهت اینکه بدونی همیشه مهمی برامون و تمام سعیمونو میکنیم که هرجور شده خنده به لبت بیاریممم
بلهههه
همه فهمیدن تولد ملکه خانومه
@مهوین؛
پس مهمونی از امشب تا فردا شب برپاستت دسته دست جیغ هورااااااا بیایین وسططط​

خب خب رسیدیم به قسمت هیجان انگیزش اینا هم یه چندتا کار ناقابل که با کمک بچه‌ها انجام دادیم امیدواریم خوشت بیاد​

از طرف کتابینو داستان نویسنده @حوراء ایده پرداز @مهوا؛ یسسس

هدوء بر کشتی با شکوه بوکینو، چیره شده بود. اغلب دریانوردها، بی‌حاشیه کارها و مسئولیت‌هایشان را انجام می‌دادند و در مسیر کشتی، هیچ‌گونه طوفانی پیش‌بینی نمی‌شد؛ غافل از این‌که کشتی‌بان، یعنی @مهوا؛ سکان کشتی را به سمت اقیانوس هدایت و کشتی را در مسیر طوفان شادی و هیاهوی پرندگان آواز خوان قرار می‌داد.
بادبان‌ها را کشیده و زیر ل*ب، شعر تولدت مبارک را زمزمه می‌کرد. ناخدای کشتی، بانو @مهوین؛ بزرگ، بی‌خبر از مسیر حرکت کشتی‌اش، مشغول نظارت بر کارها بود؛ اما با به چشم خوردن، سنگی عظیم، مملوء از هدیه‌ها و تبریکات کمی جلوتر از کشتی، که در میان هجوم امواج، به تلاطم دچار شده بودند، در چشمان خوش‌رنگش، اشک حلقه زد.
نگاه ناباورش را به کشتی‌بان @مهوا؛ ؛ که اکنون بر عرشه ایستاده بود دوخت و آرام‌آرام، روی تک‌تک دریانوردان چشم چرخاند.

ناگهان دست‌های ظریف زنی دور کمرش حلقه شد و ل*ب‌های زنی دیگر بر گونه‌اش نشست.
صاحب آن دست‌های زیبا، کسی جز @mahban نبود و صاحب ل*ب‌هایی که محبت‌شان را بر گونه‌اش بوسه زدند، دختر زیباروی @Elaheh_A نام بود.
چشم‌اش به دخترک آرامی که در گوشه‌ی کشتی نشسته بود خورد، دخترک دفترچه‌ای را بر پایش قرار داده بود و با ذغالی نوک‌تیز چیزی را می‌نوشت، گه‌گاهی میان نوشتنش لبخند به ل*ب، آن‌ها را تماشا می‌کرد.
- حوراء داره این لحظه‌ها رو ثبت می‌کنه. ما که دوربین نداریم، ولی خداروشکر نویسنده‌های نوقلمم‌مون هستن.
با شنیدن این حرف الهه، لبخندش بیشتر عمق گرفت؛ هنوز دیده‌هایش را هضم نکرده بود، که با آواز شنیدنی، دوست عزیزش، کشتی‌بان کشتی، آیدا مبهوت ماند و گوش‌هایش نیز لبریز از عشق شد.
با بلند شدن صدای بقیه، یعنی @مآوا؛ @حوراء ، @Elaheh_A ، @mahban ، @IVI ، @NI NI عشق به رگ‌هایش تزریق شد و قلبش را نیز لبریز کرد.
نه تنها زینب، بلکه تمامی دریانوردهایی که خبر از این طوفان نداشتند نیز مبهوت گشت‌اند و کم‌کم همه‌ی آن‌ها شروع به همراهی و آواز «تولدت مبارک» سردادن کردند.
هرلحظه به آن سنگ عظیم‌، نزدیک‌تر می‌شدند. با اوج گرفتن آواز، تلاطم امواج بیشتر گشت و باعث ریزش سنگ‌ریزه‌ای کادوپیچ شده شد. سنگ‌ریزه درست میان دست‌های ناخدا زینب سقوط کرد و باعث برانگیختن کنجکاوی ناخدا زینب و سایر دریانوردان شد. آن هدیه‌ی کوچک برای چه کسی می‌تواند باشد؟ همه‌ی هدایا بزرگ و کلان بودند؛ اما این کوچک و جمع‌وجور.
ناخدا زینب، گره‌ی ربان‌های سنگ‌ریزه را باز کرده و سپس به ایرپادی که در میان ربان‌ها مخفی شده بود، خیره شد. با کمی تأمل آن دو هندذفری کوچک و آبیِ آسمانی‌رنگ را، در گوش‌هایش قرار داد. صدای دریانوردها قطع شد و ناگهان صدایی از ایرپاد در، گوش‌هایش پیچید. این صدا را خوب می‌شناخت. نگاه‌اش با تحیر سمت آیدا برگشت. گویی سوپرایزهای این دختر تمامی نداشت.
صدای زیبایش در گوش‌ام طنین می‌انداخت. تولدم را به همان روش خودش تبریک گفته بود.
- آن دم که زنم دم ز تو دردم به سر آید
در دم همه دردم رود و خنده در آید
پس دم به دم و در همه دم از تو زنم دم
تا آن دم آخر که دم از سینه بر آید​


مشاهده فایل‌پیوست InShot_20241221_203110803_1.mp3 اینم صوتی داستان گوینده ها حورا و آیدا

از طرف بخش صوتینو​

مشاهده فایل‌پیوست تولد-گوینده=مهسانوری.mp3
از طرف @خواهریت آیدا🥲
مشاهده فایل‌پیوست 13095
از طرف خواهریت
مشاهده فایل‌پیوست 999c21_24تولدت-مبارک-زینب-جان.mp3 آهنگ طراحی شده @yas_NHT
مشاهده فایل‌پیوست k146239_tavalod_zeynab.mp3 از طرف @IVI 🎀🎀

مشاهده فایل‌پیوست VID_20241222_005258_222_1.mp3
از طرف @NI NI قشنگمون

از طرف بخش دانشینو​

If I have to choose between you and breathing, I wouldn’t hesitate a second choosing you because you are the reason I exist. Thank you for completing my soul. Happy birthday

اگر مجبور باشم بین تو و نفس کشیدن یکی را انتخاب کنم، بدون ثانیه ای تردید تو را انتخاب می کردم چون تو دلیل بودن من هستی. به خاطر کامل کردن روحم از تو ممنونم. تولدت مبارک عزیزم!




من المستحیل أن أنسی هذا الیوم الذی جئت فیه الی الدنیا یا صدیقی ، فهو اهم یوم بالنسبة لی ، کل عام و انت بخیر.

دوست من ، فراموش نکردن روزی که به دنیا آمدی ، مهمترین روز برای من است ، میلادت مبارک


@مهوا؛

تبریک‌های متفرقه از طرف اهالی بوکینوو​

زیزی قشنگم
تولدت مبارک 🔅
دختر خوب و پرتلاشم، موفقیت های بی شماری رو واست آرزو میکنم💪
از ته دل میخوام به اون بالا بالا ها برسی و چشم حسوداتو بترکونی(میدونی کیارو میگم:joy:)
متن احساسی اینا تو کار من نیست:joy: اما واقعا واقعاااا دوست دارم و موفقیتت رو بیشتر از همه میخوام

از طرف @مآوا؛

زینب خوب من، دختر قوی و خلاق و مهربون من، تولدت هزاران‌هزاربار مبارک💋
آیدا از یه ماه و نیم پیش از تولدت، پدر همه‌مون رو در آورد:joy:❤ دمش گرم.
با این‌که نویسنده‌ام، توی نوشتن این‌طور چیزها خوب نیستم:joy:
ولی سعی کن، همیشه لبخند بزنی، اول برای خودت و خدات و خانواده‌ات و بعد، برای آیدا و رفیق‌هات و من.
انسان‌ها تکه‌ای از وجود خدا هستن و همیشه یه جایی ممکنه تنها باشن، همه‌ی انسان‌ها!
با این‌حال، اگه یه روزی احساس تنهایی کردی، این یادت باشه که تکه‌ای از وجود خدا درون تو هست.
علاوه بر این، بقیه رو نمی‌دونم، اما مطمئن باش هرچی پیش بیاد، من و آیدا بی‌نهایت دوست‌دارتیم💋

از طرف @حوراء

زی‌زیِ قشنگم، کلی فکر کردم که چه کاری برای تولدت انجام بدم تا بیشتر خوشحالت کنه اما به نتیجه‌ای نرسیدم.
همیشه میگم متنایی که از ته قلب بیان قشنگ‌ترن؛ از اعماقِ قلبم مینویسم برات.
اولین باری که باهات حرف زدم بوکینویی وجود نداشت و هرکدوممون مشغول کارای دیگه‌ای بودیم اما از همون اول می‌دونستم که چه آدم فوق‌العاده‌ای هستی!
کسی که بی دریغ محبتشو به بقیه میداد و شخصیتی فداکار و مهربون داشت.
برات آرزو میکنم خدا همیشه بهترین‌هارو نصیبت بکنه و تو زندگیت پاداش کارای خوبتو بگیری
چقد خوبه که تو متولد شدی و با اومدنت کلی زیبایی وارد دنیا کردی^^
تولدت کلی مبارک


از طرف @Elaheh_A

IMG_20241222_001558_743.jpg
دوست عزیزم

به یمن آمدنت هزاران ستاره در آسمان دلم خندید.
تنها برای تو که اولین و آخرین حکایت بی انتهای دوستی هستی
مینویسم که بدانی به یادت هستم.
و هزاران شاخه گل مریم را در روز تولدت تقدیمت میکنم🪷

✨️تولدت مبارک✨️

از طرف @mahban

و در آخر یه چیز کوچولو از طرف من بازم🥲🎀​

تولدت حکایتی از مقاومت جهاد است،تو در دل شب‌ها راه‌هایی که از درد و رنج بودند را گذراندی تولدِ تو نه فقط سالی جدید، که آغاز شد جشنی تست که امروز برپاست تولد تو، قصه‌هایی از هزاران شکست و پیروزی است، توکه از مسیرهای سخت عبور کردی، روزهایی که تنها خودت بودی و یک رویا، تو به دنیا نشان دادی که شکست تنها یک فصل است این روز، روز توست!
روز پیروزی روز عشق پس امروز را جشن بگیر تولدِ تو داستان از دلیری است زینویی!
آسمان‌ها در آغوش تو لبخند میزنند هر رنج و غم در مسیر تو گم میشود تولد تو نه تنها شروع سالی تازه است بلکه شروع سالی است که درخشش آغاز شد.
تولدت مبارک دختری که تو دل سختی‌ها قوی‌ترینی


میدونی چیه زینویی من امروز خیلی خوشحالمممم خیلی ذوق دارم دلنویسم شدم:joy::Pensive: خداکنه بپسندی قوی‌ترین

میدونی‌، تو تنها فردی هستی که من حالم کنارش بهتر از قبل میشه تو شرایط های خیلی سخت کنارم بودی همه‌ و همه‌ی شرایاط سعی کردی با حرفات منو به بهترین نحو آروم کنی حداقل یکم خنده به لبم بشونی.
گاهی اوقات، گاهی اوقات با خودم که تنها میشم میگم.. وای من چقده تنهام ته دلم خالی میشه ولی وقتی یادم میوفته! نه من زینبو دارم کسی که تو هر شرایط و موقعیت آب دستش بود گذاشت زمین و بخاطر من هرکاری کرد، کسی که تبدیل شده به خواهرم از اعماق وجودم و خیلی واقعی حست میکنم آره تو همونی تو خواهر منی خواهرم اونی که همیشه پشتم بهش گرمه

خلاصه خواستم بگم که؛ مرسی که هستی ای کاش همیشه باشی و من تنهاییو با وجودت حس نکنم تولدت کلی مبارککک، خوبییی دختر‌قوی‌من

از طرف @مهوا؛

مشاهده فایل‌پیوست InShot_20241219_191343001_1.mp3


مگه تولد بدون کیکم داریممم؟
ca1_10.jpg
البته که یکم بیشتر طول کشید و ساعت ۱۲ تموم نشد:Pensive::joy:
دعوا نکنید به همتون میرسهههه
خلاصه که تولدت مبارک دختر قوی بوکینو

میدونی چیه مامانی؟ شاید از این حرف بشناسیم ولی خواستم آخر از همه منم چند کلمه بگم!
آره.. دلم انقدی تنگ شده دلم میخواست برگردم و بگم مامانی من برگشتم اما درس درس درس :joy::joy::joy:
تو انجمن نیست روز تولدت ولی به آیدا سپردم که چیکار کنه، آره خودمم ندا بچه‌ی قشنگت خواستم بگم بهترینارو برات آرزو دارم تو همون دختری هستی که تمام خواسته هاتو به واقعیت تبدیل کردی ایستاده برات دست میزنم مامی جونی امیدوارم آزوهات خاطره بشن و ایشالا روزی که تولدتو باهم جشن بگیریم بزنین بترکونیم:cool: اینو یادت نره یا فکر نکنی از دست ندا راحت شدی از الان بهت بگم من همون تک بچتم که بوکینو خانو به زور قبول کردم و سرت کلی دعوا راه انداختم بله خودشم:cool:هنوز داداش خودمی نه نه یعنی مامان خودمی کسی چپ نگات کنه چپ میشه تولد هزار بار مبارک قاب اکلیلی حیح
@ندوش؛

@بوکینو خان تولدت مبارکینو مامینو تو میتوانینو به همچی دست یابینو!
ایده‌ی شیطونک:joy: @ندوش؛
 
آخرین ویرایش:

IVI

[مدیریت کل سایت]
پرسنل مدیریت
سطح
2
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-03-26
نوشته‌ها
1,948
مدال‌ها
4
سکه
11,041
بازم تولدت مبارک عزیزترینم:Red_heart:
 
امضا : IVI

حاجی

[حاجی انجمن]
پرسنل مدیریت
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-06-03
نوشته‌ها
866
مدال‌ها
5
سکه
4,370
خب بسم الله الرحمن الرحیم

از طرف پسر همسایه(@حاجی )
از اونجایی که بنده آدم سر به زیر هستم و در مجالس زنونه محل سرک نمی‌کشم از همون دم در تولد رو تبریک میگم و میرم دنبال زندگیم:
HBD


فقط یه نکته، توی جزیره بعدی بقیه‌ی بچه‌های انجمن توی یه کافه منتظرن برات تولد بگیرن، پس بهتره کشتی رو نزنین به اون سنگ بزرگه:joy:🙌
 

حوراء

[سرپرست بخش صوتینو+مدیر آزمایشی تالار رمان+مترجم]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-11-30
نوشته‌ها
132
سکه
655
اتمنالچ حیات سعیده خیتی الحلوه💋 انشالله اتعجبچ القصه و ولبلم الصنعته الچ، ولشعر:joy:❤ اول ردت اکتبلچ قصه کامله انوب ابنیتنه گالت گصریهه انجبرت اعوض القصه:joy::cryin_face:
ودیلی بلشاد رقم کارتچ خل ادزلچ هدیتچ💕
 
آخرین ویرایش:

yas_NHT

[سرپرست تصویرینو - مدیر تالار نظارت]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-04
نوشته‌ها
224
سکه
1,916
بگمممم سلامممم؟
همون زمانی که منتظرش بودم!
البته باید فردا می‌بود ولی خب الآنم شده بامداد 00:00 درسته؟
همون موقعی که یه دخترِ قوی، به فرشته پاشو گذاشته تو این زمین و شادیو با اومدنش به هممون هدیه داده.
مشاهده فایل‌پیوست 13089اممم؟
یعنی فکر کردییی ممکنه من همچین روز قشنگ و مهمیو یادم بره خانوم؟
مشاهده فایل‌پیوست 13090نخیرررر اصلا به هیچ عنوان
@مهوین؛
اینم تاریخ تدارکاتمون جهت اینکه بدونی همیشه مهمی برامون و تمام سعیمونو میکنیم که هرجور شده خنده به لبت بیاریممم
بلهههه
همه فهمیدن تولد ملکه خانومه
@مهوین؛
پس مهمونی از امشب تا فردا شب برپاستت دسته دست جیغ هورااااااا بیایین وسططط​

خب خب رسیدیم به قسمت هیجان انگیزش اینا هم یه چندتا کار ناقابل که با کمک بچه‌ها انجام دادیم امیدواریم خوشت بیاد​

از طرف کتابینو داستان نویسنده @حوراء ایده پرداز @مهوا؛ یسسس

هدوء بر کشتی با شکوه بوکینو، چیره شده بود. اغلب دریانوردها، بی‌حاشیه کارها و مسئولیت‌هایشان را انجام می‌دادند و در مسیر کشتی، هیچ‌گونه طوفانی پیش‌بینی نمی‌شد؛ غافل از این‌که کشتی‌بان، یعنی @مهوا؛ سکان کشتی را به سمت اقیانوس هدایت و کشتی را در مسیر طوفان شادی و هیاهوی پرندگان آواز خوان قرار می‌داد.
بادبان‌ها را کشیده و زیر ل*ب، شعر تولدت مبارک را زمزمه می‌کرد. ناخدای کشتی، بانو @مهوین؛ بزرگ، بی‌خبر از مسیر حرکت کشتی‌اش، مشغول نظارت بر کارها بود؛ اما با به چشم خوردن، سنگی عظیم، مملوء از هدیه‌ها و تبریکات کمی جلوتر از کشتی، که در میان هجوم امواج، به تلاطم دچار شده بودند، در چشمان خوش‌رنگش، اشک حلقه زد.
نگاه ناباورش را به کشتی‌بان @مهوا؛ ؛ که اکنون بر عرشه ایستاده بود دوخت و آرام‌آرام، روی تک‌تک دریانوردان چشم چرخاند.

ناگهان دست‌های ظریف زنی دور کمرش حلقه شد و ل*ب‌های زنی دیگر بر گونه‌اش نشست.
صاحب آن دست‌های زیبا، کسی جز @mahban نبود و صاحب ل*ب‌هایی که محبت‌شان را بر گونه‌اش بوسه زدند، دختر زیباروی @Elaheh_A نام بود.
چشم‌اش به دخترک آرامی که در گوشه‌ی کشتی نشسته بود خورد، دخترک دفترچه‌ای را بر پایش قرار داده بود و با ذغالی نوک‌تیز چیزی را می‌نوشت، گه‌گاهی میان نوشتنش لبخند به ل*ب، آن‌ها را تماشا می‌کرد.
- حوراء داره این لحظه‌ها رو ثبت می‌کنه. ما که دوربین نداریم، ولی خداروشکر نویسنده‌های نوقلمم‌مون هستن.
با شنیدن این حرف الهه، لبخندش بیشتر عمق گرفت؛ هنوز دیده‌هایش را هضم نکرده بود، که با آواز شنیدنی، دوست عزیزش، کشتی‌بان کشتی، آیدا مبهوت ماند و گوش‌هایش نیز لبریز از عشق شد.
با بلند شدن صدای بقیه، یعنی @مآوا؛ @حوراء ، @Elaheh_A ، @mahban ، @IVI ، @NI NI عشق به رگ‌هایش تزریق شد و قلبش را نیز لبریز کرد.
نه تنها زینب، بلکه تمامی دریانوردهایی که خبر از این طوفان نداشتند نیز مبهوت گشت‌اند و کم‌کم همه‌ی آن‌ها شروع به همراهی و آواز «تولدت مبارک» سردادن کردند.
هرلحظه به آن سنگ عظیم‌، نزدیک‌تر می‌شدند. با اوج گرفتن آواز، تلاطم امواج بیشتر گشت و باعث ریزش سنگ‌ریزه‌ای کادوپیچ شده شد. سنگ‌ریزه درست میان دست‌های ناخدا زینب سقوط کرد و باعث برانگیختن کنجکاوی ناخدا زینب و سایر دریانوردان شد. آن هدیه‌ی کوچک برای چه کسی می‌تواند باشد؟ همه‌ی هدایا بزرگ و کلان بودند؛ اما این کوچک و جمع‌وجور.
ناخدا زینب، گره‌ی ربان‌های سنگ‌ریزه را باز کرده و سپس به ایرپادی که در میان ربان‌ها مخفی شده بود، خیره شد. با کمی تأمل آن دو هندذفری کوچک و آبیِ آسمانی‌رنگ را، در گوش‌هایش قرار داد. صدای دریانوردها قطع شد و ناگهان صدایی از ایرپاد در، گوش‌هایش پیچید. این صدا را خوب می‌شناخت. نگاه‌اش با تحیر سمت آیدا برگشت. گویی سوپرایزهای این دختر تمامی نداشت.
صدای زیبایش در گوش‌ام طنین می‌انداخت. تولدم را به همان روش خودش تبریک گفته بود.
- آن دم که زنم دم ز تو دردم به سر آید
در دم همه دردم رود و خنده در آید
پس دم به دم و در همه دم از تو زنم دم
تا آن دم آخر که دم از سینه بر آید​


مشاهده فایل‌پیوست 13093 اینم صوتی داستان گوینده ها حورا و آیدا

از طرف بخش صوتینو​

مشاهده فایل‌پیوست 13094
از طرف @خواهریت آیدا🥲
مشاهده فایل‌پیوست 13095
از طرف خواهریت
مشاهده فایل‌پیوست 13096 آهنگ طراحی شده @yas_NHT
مشاهده فایل‌پیوست 13097 از طرف @IVI 🎀🎀

مشاهده فایل‌پیوست 13103
از طرف @NI NI قشنگمون

از طرف بخش دانشینو​

If I have to choose between you and breathing, I wouldn’t hesitate a second choosing you because you are the reason I exist. Thank you for completing my soul. Happy birthday

اگر مجبور باشم بین تو و نفس کشیدن یکی را انتخاب کنم، بدون ثانیه ای تردید تو را انتخاب می کردم چون تو دلیل بودن من هستی. به خاطر کامل کردن روحم از تو ممنونم. تولدت مبارک عزیزم!




من المستحیل أن أنسی هذا الیوم الذی جئت فیه الی الدنیا یا صدیقی ، فهو اهم یوم بالنسبة لی ، کل عام و انت بخیر.

دوست من ، فراموش نکردن روزی که به دنیا آمدی ، مهمترین روز برای من است ، میلادت مبارک


@مهوا؛

تبریک‌های متفرقه از طرف اهالی بوکینوو​

زیزی قشنگم
تولدت مبارک 🔅
دختر خوب و پرتلاشم، موفقیت های بی شماری رو واست آرزو میکنم💪
از ته دل میخوام به اون بالا بالا ها برسی و چشم حسوداتو بترکونی(میدونی کیارو میگم:joy:)
متن احساسی اینا تو کار من نیست:joy: اما واقعا واقعاااا دوست دارم و موفقیتت رو بیشتر از همه میخوام

از طرف @مآوا؛

زینب خوب من، دختر قوی و خلاق و مهربون من، تولدت هزاران‌هزاربار مبارک💋
آیدا از یه ماه و نیم پیش از تولدت، پدر همه‌مون رو در آورد:joy:❤ دمش گرم.
با این‌که نویسنده‌ام، توی نوشتن این‌طور چیزها خوب نیستم:joy:
ولی سعی کن، همیشه لبخند بزنی، اول برای خودت و خدات و خانواده‌ات و بعد، برای آیدا و رفیق‌هات و من.
انسان‌ها تکه‌ای از وجود خدا هستن و همیشه یه جایی ممکنه تنها باشن، همه‌ی انسان‌ها!
با این‌حال، اگه یه روزی احساس تنهایی کردی، این یادت باشه که تکه‌ای از وجود خدا درون تو هست.
علاوه بر این، بقیه رو نمی‌دونم، اما مطمئن باش هرچی پیش بیاد، من و آیدا بی‌نهایت دوست‌دارتیم💋

از طرف @حوراء

زی‌زیِ قشنگم، کلی فکر کردم که چه کاری برای تولدت انجام بدم تا بیشتر خوشحالت کنه اما به نتیجه‌ای نرسیدم.
همیشه میگم متنایی که از ته قلب بیان قشنگ‌ترن؛ از اعماقِ قلبم مینویسم برات.
اولین باری که باهات حرف زدم بوکینویی وجود نداشت و هرکدوممون مشغول کارای دیگه‌ای بودیم اما از همون اول می‌دونستم که چه آدم فوق‌العاده‌ای هستی!
کسی که بی دریغ محبتشو به بقیه میداد و شخصیتی فداکار و مهربون داشت.
برات آرزو میکنم خدا همیشه بهترین‌هارو نصیبت بکنه و تو زندگیت پاداش کارای خوبتو بگیری
چقد خوبه که تو متولد شدی و با اومدنت کلی زیبایی وارد دنیا کردی^^
تولدت کلی مبارک


از طرف @Elaheh_A

مشاهده فایل‌پیوست 13099
زی‌زیِ قشنگم، کلی فکر کردم که چه کاری برای تولدت انجام بدم تا بیشتر خوشحالت کنه اما به نتیجه‌ای نرسیدم.
همیشه میگم متنایی که از ته قلب بیان قشنگ‌ترن؛ از اعماقِ قلبم مینویسم برات.
اولین باری که باهات حرف زدم بوکینویی وجود نداشت و هرکدوممون مشغول کارای دیگه‌ای بودیم اما از همون اول می‌دونستم که چه آدم فوق‌العاده‌ای هستی!
کسی که بی دریغ محبتشو به بقیه میداد و شخصیتی فداکار و مهربون داشت.
برات آرزو میکنم خدا همیشه بهترین‌هارو نصیبت بکنه و تو زندگیت پاداش کارای خوبتو بگیری
چقد خوبه که تو متولد شدی و با اومدنت کلی زیبایی وارد دنیا کردی^^
تولدت کلی مبارک

از طرف @mahban

و در آخر یه چیز کوچولو از طرف من بازم🥲🎀​

تولدت حکایتی از مقاومت جهاد است،تو در دل شب‌ها راه‌هایی که از درد و رنج بودند را گذراندی تولدِ تو نه فقط سالی جدید، که آغاز شد جشنی تست که امروز برپاست تولد تو، قصه‌هایی از هزاران شکست و پیروزی است، توکه از مسیرهای سخت عبور کردی، روزهایی که تنها خودت بودی و یک رویا، تو به دنیا نشان دادی که شکست تنها یک فصل است این روز، روز توست!
روز پیروزی روز عشق پس امروز را جشن بگیر تولدِ تو داستان از دلیری است زینویی!
آسمان‌ها در آغوش تو لبخند میزنند هر رنج و غم در مسیر تو گم میشود تولد تو نه تنها شروع سالی تازه است بلکه شروع سالی است که درخشش آغاز شد.
تولدت مبارک دختری که تو دل سختی‌ها قوی‌ترینی


میدونی چیه زینویی من امروز خیلی خوشحالمممم خیلی ذوق دارم دلنویسم شدم:joy::Pensive: خداکنه بپسندی قوی‌ترین

میدونی‌، تو تنها فردی هستی که من حالم کنارش بهتر از قبل میشه تو شرایط های خیلی سخت کنارم بودی همه‌ و همه‌ی شرایاط سعی کردی با حرفات منو به بهترین نحو آروم کنی حداقل یکم خنده به لبم بشونی.
گاهی اوقات، گاهی اوقات با خودم که تنها میشم میگم.. وای من چقده تنهام ته دلم خالی میشه ولی وقتی یادم میوفته! نه من زینبو دارم کسی که تو هر شرایط و موقعیت آب دستش بود گذاشت زمین و بخاطر من هرکاری کرد، کسی که تبدیل شده به خواهرم از اعماق وجودم و خیلی واقعی حست میکنم آره تو همونی تو خواهر منی خواهرم اونی که همیشه پشتم بهش گرمه

خلاصه خواستم بگم که؛ مرسی که هستی ای کاش همیشه باشی و من تنهاییو با وجودت حس نکنم تولدت کلی مبارککک، خوبییی دختر‌قوی‌من

از طرف @مهوا؛

مشاهده فایل‌پیوست 13101


مگه تولد بدون کیکم داریممم؟
مشاهده فایل‌پیوست 13102
البته که یکم بیشتر طول کشید و ساعت ۱۲ تموم نشد:Pensive::joy:
دعوا نکنید به همتون میرسهههه
خلاصه که تولدت مبارک دختر قوی بوکینو

میدونی چیه مامانی؟ شاید از این حرف بشناسیم ولی خواستم آخر از همه منم چند کلمه بگم!
آره.. دلم انقدی تنگ شده دلم میخواست برگردم و بگم مامانی من برگشتم اما درس درس درس :joy::joy::joy:
تو انجمن نیست روز تولدت ولی به آیدا سپردم که چیکار کنه، آره خودمم ندا بچه‌ی قشنگت خواستم بگم بهترینارو برات آرزو دارم تو همون دختری هستی که تمام خواسته هاتو به واقعیت تبدیل کردی ایستاده برات دست میزنم مامی جونی امیدوارم آزوهات خاطره بشن و ایشالا روزی که تولدتو باهم جشن بگیریم بزنین بترکونیم:cool: اینو یادت نره یا فکر نکنی از دست ندا راحت شدی از الان بهت بگم من همون تک بچتم که بوکینو خانو به زور قبول کردم و سرت کلی دعوا راه انداختم بله خودشم:cool:هنوز داداش خودمی نه نه یعنی مامان خودمی کسی چپ نگات کنه چپ میشه تولد هزار بار مبارک قاب اکلیلی حیح
@ندوش؛

@بوکینو خان تولدت مبارکینو مامینو تو میتوانینو به همچی دست یابینو!
ایده‌ی شیطونک:joy: @ندوش؛
تولدت مبارک خوشگل ترین دختر دنیا🤍🫂
دورت بگردم به تمام آرزوهات برسی عزیز ترینم.💋🫂

پ.ن: آهنگ رو طراحی کردم منتهی اسمت رو درست تلفظ نمیکرد:cryin_face::joy:
 
امضا : yas_NHT

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,842
مدال‌ها
4
سکه
24,254
تولدت مبارک مامان بزرگ انجمن🫂:Red_heart:
مرسی دختر گل تو کاری کردی که ما کنار هم جمع بشیم و یه دوستی ابدی رو شروع کنیم . 🫰🥲

امیدوارم کلی اتفاق خوب برات رقم بخوره. همیشه شاد و پر انرژی باشی عسلکم✨️:Red_heart:✨️
 

Atrisa1235

کاربر بوکینویی
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-12-09
نوشته‌ها
12
سکه
60
تولدتون مبارک! 🎂 امیدوارم روزت پر از شادی و لحظات خوب باشه. برات آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم🥳:star-struck:
 

Elaheh_A

[مدیریت ارشد خدماتینو+مدیر آزمایشی تالار نقد ]
پرسنل مدیریت
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-06
نوشته‌ها
153
سکه
1,270
بازم تولدت مبارک دخترِ قوی:Red_heart:🔥
 
بالا