نقد و بررسی نقد مقدماتی رمان تاراندن | منتقد: Elaheh_A

[Elaheh_A]

«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.

ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
@حوراء

بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!

منتقد اثر شما: @Elaheh_A


لازم به ذکر است که:

1. پس از نقد، بر روی رمان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!​

 

[Elaheh_A]

عنوان رمان: تاراندن
ژانر: تراژدی، عاشقانه، معمایی
نویسنده: حوراء تقی‌پور
خلاصه:
ترد شدن فقط دو کلمه‌ست؛ اما مثل یه دریا، پنج‌سالِ تموم من رو توی خودش غرق کرد.
هرچی دست و پا می‌زدم و تقلا می‌کردم، خبری از نجات پیدا کردن نبود.
هیچ نقطه‌ی نوری توی زندگی من نبود. من مسیرم رو توی تاریکی پیدا کردم و وارد یه زندان تاریک دیگه، به اسم «آزادی» شدم.
لینک اثر: در حال تایپ - رمان تاراندن | کاربر انجمن بوکینو حوراء

 

[Elaheh_A]

به نام خدا
نقد و بررسی رمان تاراندن

«عناصر اولیه رمان»

عنوان: نام این اثر به طور ماهرانه‌ای تمامِ محتوای رمان را در بر گرفته است. نامی که با مکث و دقت در آن، می‌توان دلیل انتخاب شدنش را فهمید.
از طرفی کوتاه بودنِ عنوان باعث ماندگاری بیشتر در ذهن خواننده می‌شود؛ چه بسا که اندکی قابل تٵمل باشد.

ژانر: این اثر دارای سه ژانر "تراژدی"، "عاشقانه" و "معمایی" است که هر کدام به خودیِ خود دارای سختی‌ها و کلیشه‌های متفاوتی هستند؛ از رو مورد انتظار است که نویسنده راه درستی را در پیش گرفته باشد.
با خواندن این اثر می‌توان یافت که نویسنده تا حدودی از این کلیشه‌ها دوری کرده است.
خلاصه: متنی که در ابتدا به چشمِ خواننده می‌خورد و اطلاعات اندکی از محتوای رمان را در اختیار می‌گذارد باید عاری از هرگونه کلیشه‌نویسی باشد.
خلاصه‌ی رمان "تاراندن" متنی عاشقانه‌ی تراژدی است که توانسته به خوبی ژانر عاشقانه‌ و تراژدیِ این اثر را پوشش دهد. همچنین بازی با کلمات در جملاتِ خلاصه باعث زیبایی اثر شده است.
جلد: اثر فاقد جلد است.
مقدمه: مقدمه‌ی این اثر یکی دیگر از نقاط قوتی است که می‌توان از آن نام برد چراکه صحبت یک شخص با معشوقه‌ی از دست رفته‌اش است و به زیبایی احساساتِ لطیفش به قلم کشیده شده است.
همچنین جمله‌ی آخر مقدمه به دل می‌نشیند و باعث می‌شود خواننده به دنبال ادامه باشد؛ اما چیزی که در ذوق می‌زند کمرنگ بودن ژانر "معماعی" در متن خلاصه و مقدمه است.

«ساختار کلی رمان»

نقطه شروع: آغازِ یک نوشته جایی‌است که می‌تواند مخاطب را جذب کند یا فراری دهد؛ نقطه‌ی شروع این رمان با توصیفاتی از هوا و فضاسازی آغاز شده بود که باعث می‌شد خواننده ترغیب شود ادامه را بخواند.
هرچه پیش‌تر می‌رفت داستان برایش جالب‌تر می‌شد؛ آغاز گفت و گویی میان شخصیت اصلی و زنی دیگر باعث ایجاد سوالاتی در ذهن خواننده می‌شود، این همان معمایی‌ست که خواننده منتظرش است!
از طرفی دیگر اطلاعاتی که در همان ابتدا به خواننده داده شده می‌تواند یک نکته‌ی مثبت باشد و حتی میتواند یک کلیشه باشد!
سیر داستان: این رمان با توصیفاتی عمیق توانسته است احساسات قلبی نویسنده را به خواننده منتقل کند.
توصیفاتی از فضا، مکان و ظاهر شخصیت‌ها اما این رمان با توجه به شخصیت‌‌های زیادش، نیاز به دقت و تمرکز بیشتری در "توصیفات" دارد.
توصیفات ظاهری هرچه بیشتر و بیشتر باشد، باعث می‌شود که شخصیتِ مورد نظر در ذهن خواننده ماندگار شود.
همچنین یک شخصیت‌سازی فوق‌العاده نیاز به توصیف حالاتِ شخص نیز دارد؛ بدین منظور وقتی میخواهید یک احساس را به خواننده منتقل کنید صرفاً نام آن را ننویسید بلکه با توصیفات آن‌ را به خواننده القا کنید.
وقتی شما حالاتِ ترسیدنِ یک شخصیت را بیان کنید در این سو خواننده نیز آن‌ها را درک می‌کند.
از طرفی وقتی یک فضا سازی مناسب داشته باشید، دستِ شما برای نوشتنِ توصیفات ظاهری بازتر است.
برای این کار شما ساعت‌های شبانه روز را ذکر کنید، آب و هوا و غیره و غیره نیز می‌تواند در این راه چاره ساز باشد.
کمبود مواردِ ذکر شده در رمان و همچنین پرش زمانی و جابه‌جا شدنِ زاویه دید باعث شده است که رمان روندی تند داشته باشد.
زمانی که روند یک داستان تند باشد، خواننده زمانِ هضم اتفاقات را نداشته و نمی‌تواند به خوبی آن‌ها را درک کند از این رو به صورت مداوم دچار سردرگمی شده و در نهایت از ادامه‌ی خواندن منصرف خواهد شد.
مادامی که یک رمان از دید چند شخصیت بازگو می‌شود، درکِ حوادث و توصیفات سخت‌تر شده و همچنین نگارش آن نیز دشوارتر است.
از این رو بهتر است از زاویه "راوی یا سوم شخص" استفاده شود تا به راحتی بتواند کل شخصیت‌ها را پوشش دهد.
با وجود این‌ها نویسنده توانسته است ژانر عاشقانه و تراژدی را به خوبی به نگارش بکشد؛ اما تا اینجای کار شاهد معمایی عمیق و جالب که با ژانر معمایی هماهنگی داشته باشد نبودیم. صرفا چند گره‌ی کوچک و بزرگی که به صورت معمول در رمان نگاشته شده‌اند.
و نکته حائز اهمیت این است که نویسنده توجه داشته باشد رمان را به سمت کلیشه‌ها نبرد چراکه ایده‌ی اصلی این اثر بسیار کلیشه پذیر است.

«عناصر پایانی رمان»

دستور نگارش: این رمان در وهله اول به خوبی توانسته علائم نگارشی را رعایت کند اما هرچه پیش‌تر می‌رویم از دقت نویسنده کاسته می‌شود.
دیگر آنکه استفاده از الفاظ رکیک در رمان هیچ‌گونه جذابیتی برای مخاطب ندارد.

سخن و توصیه‌های منتقد:
این رمان با فراز و نشیب‌های گوناگون و سخنان گهرباری که در مونولوگ‌هایش به چشم می‌خورد؛ نشان از درک بالا و دغدغه‌های مهم‌تر از یک عاشقانه دارد.
نویسنده‌ی این اثر تا جایی توانسته است که هر آنچه در ذهن دارد را به خواننده منتقل کند اما انتظار می‌رود که ایراداتِ وارد بر آن را اصلاح کرده و اثری بی‌عیب و نقص داشته باشد.

با آرزوی موفقیت برای شما🌺​