• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
993
سکه
6,372
تلفن‌های بی‌جواب.
تلفن همراهم را برداشتم، در لیست تماس‌ها پایین رفتم
به اسم تو رسیدم:
"۱۲ تماس از دست رفته"
هر کدامشان یادآور سکوت سنگینی بود که مثل پرده‌ای بین ما افتاده بود.
آخرین بار که زنگ خورد سی و یک ثانیه طول کشید تا به پست صوتی هدایت شوم، صدایت را شنیدم:
"می خواستم بگویم... ."
سپس سکوت و قطع شدن سه نقطه‌ی معلق مانند تمام حرف های نزده‌ی ما که در هوا رها شدند و هرگز به زمین نرسیدند.
صندوق پستیم پر بود از پیام‌های خوانده نشده:
"فردا ساعت هشت"
"آیا می توانیم صحبت کنیم؟"
"لطفا تماس بگیر… ."
ولی من تنها به سکه‌ی کهنه در کف دستم خیره ماندم که دیگر نه ارزشی داشت، نه پاسخی می داد.
 
Last edited:
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
993
سکه
6,372
آخرین ایستگاه.
اتوبوس شهری با مه گرفتگی پنجره‌ها مثل همیشه دیر رسید، روی صندلی ته خط جای تو خالی بود.
کنار پنجره نشستم، جایی که همیشه تو می‌نشستی و مه روی شیشه درست مثل روزی که رفتی نقش بسته بود.
راننده گفت:
"این آخرین ایستگاهه"
ولی من می‌دانستم واقعاً آخرین ایستگاه جایی بود که تو پیاده شدی و من ماندن را انتخاب کردم.
کیف پولم را باز کردم سکه‌ کهنه را لمس کردم سپس آن را انداختم توی جعبه‌ی کرایه بی‌آنکه منتظر بقیه پولم باشم پیاده شدم.
در ایستگاه خالی جایی که بیلبوردی تبلیغاتی نوشته بود:
"همه چیز به موقع به پایان می‌رسد"
و من برای اولین بار با این فکر که شاید دیرتر از موقع پی به این حقیقت برده‌ام به سمت خانه راه افتادم.
 
امضا : YAS

Who has read this thread (Total: 0) View details

Top Bottom