به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,280
مدال‌ها
10
سکه
19,112
مدت ها پیش از آن دوره از زندگی خود وقتی آگاهانه با سوگندی خاص تصمیم گرفتم برای مدت زمانی معین به شیوه ای خاص خود را متجلی سازم و نسبت به تجلیات کسانی که می دیدم واکنش نشان دهم، و همان طور که در گذشته گفتم سال ها در مقام کارشناس هیپنوتیسم کار کردم هر چند در زمان پیشبرد این پیشه، تا آن جا که شدنی بود می کوشیدم تجلیات ناخوشایند سرشت خود را در کنترل آگاهی خود نگاه دارم با این وجود، رفته رفته تأثیر گذاری های خودکار خاصی بر اطرافیانم در من شکل گرفت که هم در زمان بیداری و هم در حالت هیپنوتیسم آن ها جریان می یافت و فراسوی کنترل آگاهی فعالام می رفت.

به این ترتیب، به زودی پیامد های گوناگون این تأثیر گذاری خودکار روی دیگران برای آگاهی زمان بیداری ام به راستی درک و دریافت پذیر شد. پیامد هایی که با سرشتم آشتی پذیر نبود و اغلب باعث عذاب وجدان در من می شد؛ و برای همین هنگام برنامه ریزی برای زندگی خود که باید اصل رهبری کننده من در آینده می شد و تکلیف اصلی و بنیادین آن این بود که باید در سراسر آن دوره از پیش تعیین شده
احساس مهر، دل سوزی، نیک خواهی و مانند آن ها را در تمامی حالات درونی ارگانیسم خود پرورش می دادم و همین احساس ها را نسبت به کسانی که با آن ها برخورد م یکردم نشان می دادم، همچنین بر آن شدم تا آن اصل یاد شده را هم در آن بگنجانم، زیرا کاربرد آن در زندگی هر چند برای خدمت به هدفی خاص بود، اما به آرای خودم در عين حال بخشی از نیک خواهی درونی ام نسبت به مردمان را می ساخت.
 
بالا