مقدمه
هفتادونه درصد از دارندگان تلفن های هوشمند، حداکثر ظرف پانزده دقیقه
پس از برخاستن از خواب به سراغ تلفنشان میروند.
شاید وحشتناکتر این است که یک سوم آمریکایی ها میگویند اگر قرار باشد بین را*ب*طهی عاطفی و تلفن همراه ، یکی را انتخاب کنند، دومی را انتخاب میکنند.
نتایج یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۱۱ انجام شد نشان میدهد افراد، بهطور متوسط، تلفن همراه خود را سی وچهار بار در روز چک میکنند.
هرچند فعالان صنعت، معتقدند این رقم حتی به ۱۵۰ بار نیز میرسد!
[باید بپذیریم که در قلاب گیر افتاده ایم!]
اگر فناوریهایی که استفاده میکنیم ما را دچار اعتیاد نکرده باشند باید بپذیریم که دستکم جزیی جداییناپذیر از زندگیمان شدهاند.
امروزه ما بیاختیار پیامهایمان را چک میکنیم. چک کردن فیسبوک، یوتیوب و توییتر اجتنابناپذیر است؛ ابتدا این کار را فقط برای چند دقیقه انجام میدهیم ولی
ناگهان متوجه میشویم که ساعتها صرف کردهایم.
ما در طول روز مجبوریم این کار را انجام دهیم ولی کمتر متوجه این اجبار میشویم.
در روانشناسی شناختی، عادت به رفتاری گفته میشود که بهصورت خودکار، تحت تأثیر محرکهای موقعیتی اتفاق افتد؛ به عبارت دیگر، عادت یعنی کارهایی را بهصورت ناخودآگاه یا با خودآگاهی کم، انجام دهیم.
محصولات و خدماتی که ما برحسب عادت از آنها استفاده میکنیم، رفتارهای روزانهی ما را تغییر میدهند و این دقیقاً همان چیزی است که طراحان این محصولات
میخواهند.
این دیگران هستند که فعالیتهای ما را مهندسی میکنند.
چگونه شرکتهایی که محصولشان، چیزی جز چند کد ساده روی صفحهنمایش نیست، قادرند ذهن کاربران را کنترل کنند؟ چه عواملی باعث میشود بعضی از این کالاها، عادت ساز شوند؟
شکل دادن به عادتها، برای بقای بسیاری از کالاها ضروری است. در دنیایی که حجم عظیمی از عوامل مختلف، ذهنها را به خود مشغول میکنند، شرکتها باید راهکارهای مناسبی داشته باشند تا بتوانند در ذهن کاربرانشان جایگاهی بیابند.
داشتن مشتریان میلیونی، به تنهایی کافی نیست، بلکه شرکتها روز به روز بهتر متوجه میشوند که ارزش اقتصادی آنها به قدرت عادتهایی بستگی دارد که در ذهن مخاطبان خود میسازند. شرکتها برای اینکه مشتریانشان را به خود وفادار نگهدارند و محصولی تولید کنند که مدام استفاده شود،
مشتریان را نباید فقط به استفاده از محصولات خود ترغیب کنند؛ بلکه باید
آنها را به خود وابسته نمایند.
هرچند برخی از شرکتها بهتازگی متوجه اهمیت این موضوع شده اند، ولی
شرکتهایی هستند که از این راهکار سود کلانی حاصل و ارزش شرکت خود
را چندین برابر کردهاند.
شرکتهایی که در این کتاب نامبرده شدهاند،
محصولات خود را به نحوی طراحی کردهاند که در مشتریان ایجاد عادت کرده و با این روش باعث شدند که مشتریان بهصورت ناخودآگاه از محصولاتشان استفاده کنند.