What's new

بزرگترین مرجع تایپِ کتاب | انجمن رمان نویسی بوکینو

انجمن فرهنگی بوکینو، مکانی‌ برای انتشار و تایپ آثارِ شما عزیزان بوده و طبقِ قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود. هدف ما همواره ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه است. برای دسترسی به امکانات انجمن و تعامل در آن، همین حالا ثبت نام کنید.

سوالات متداول

آموزش کار با انجمن را از این لینک مطالعه کنید.

ایجاد موضوع

برای شروع موضوعی در تالار مورد نظر خود بفرستید.

کسب مقام

به خانواده‌ی بزرگ بوکینو بپیوندید!
  • ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #1
FAFC41C8-368E-44FC-AC90-DF5FAB374D8F.jpeg
به نام خالق چشم‌هایش
نام اثر: بُن دیوانگی
نام دل‌نویس: Q.R
نام ناظر: @Elaheh_A
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
از همان روز که چشمانم جذب نور چشمانت شد، فهمیدم که هرقدر هم عاشق باشی سرانجام من در دیوانه‌خانه‌ از خاطراتمان خواهم گفت. برای تک‌تک دیوار های بلند اتاقم، همه‌چیزمان را تعریف کردم. آنها شنیدند ولیکن زبانشان بند آمد؛ حق داشتند، هرکس قصه‌مان را داند به همچون دردی دچار می‌شود، زیباترینم.​
 
Last edited by a moderator:

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+عکاس انجمن]
Staff member
LV
0
 
Joined
Jul 4, 2024
Messages
1,909
Reaction score
13,184
Points
468
Location
کوچه‌ی اقاقیا
سکه
33,555
  • #2
1733465430433.png

نویسنده‌ی عزیز، از این‌که انجمن بوکینو را برای انتشار آثارتان برگزیدید، خرسند و سپاسگزاریم.

لطفا قبل از تایپ دلنوشته‌ی خود، قوانین مربوطه‌ به تایپ دلنوشته را مطالعه کنید.

᯽ [ قوانین تایپ دلنوشته | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

همچنین شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.

᯽ [ 🔸درخواست نظارت (ویژه تالار ادبیات و شعر) ] ᯽

پس از تایپ حداقل ۱۵ پست، می‌توانید درخواست نقد
و تگ دهید.

᯽ [ درخواست - درخواست نقد ادبی شورا | ویژه تالار ادبیات] ᯽

᯽ [ درخواست - درخواست تگ آثار | تالار نقد ] ᯽

شما می‌توانید پس از تایپ ١٠ پست برای اثر خود درخواست طراحی جلد دهید‌.

᯽ [ درخواست - جلد آثار | تالار طراحی ] ᯽

بعد از ۲۰ پست می‌توانید پایان دلنوشته‌تان را اعلام کنید.

᯽ [ اطلاعیه‌ - اعلام پایان آثار ادبی | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

در صورت تصمیم به عدم ادامه‌ی تایپ دلنوشته، شما می‌توانید درخواست انتقال به متروکه دهید و همچنین در صورت تصمیم به ادامه‌ی تایپ دلنوشته و انتشار اثرتان می‌توانید درخواست بازگردانی اثر از متروکه را دهید.

᯽ [ درخواست - انتقال و بازگردانی از متروکه | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

𖡼 با سپاس از توجه شما 𖡼

[کادر مدیریت تالار ادبیات]​
 

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #3
"روز اول"

امروز همان روزی‌ست که از آن می‌ترسیدم. به خانه‌ای بزرگ منتقل شده‌ام که تنها اجازه‌ی حضور در یک اتاقش را دارم. شنیده‌ام که می‌گویند هرکه بیش فهمیده، اینجا زیر یک سقف سفید زندگی می‌کند. من آغوش این تخت را نمی‌خواهم. امکانش هست که دوباره در آغوشت جان دهم؟
 
Last edited by a moderator:

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #4
"روز دوم"

دنیایم، اینجا سرد است. نمی‌دانم بخاطر هوای ماه اول زمستان است یا بخاطر نداشتن آغوش تو؟
امروز دو ماه می‌شود که چشمانت را بر من و تمام دنیا بسته‌ای. دو ماه است که دیگر موهای نرم و ابریشمی‌ات را موقع نوازششان حس نمی‌کنم.
دلتنگم جانانم، به اندازه‌ی تمام مویرگ‌هایم دلتنگم!
 
Last edited by a moderator:

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #5
"روز سوم"

دلبرم، امروز سومین‌ روز‌ی‌ست که همگان مرا دیوانه می‌خوانند. ای‌کاش فردی بود که از من می‌پرسید "چگونه به این نقطه رسیده‌ای؟"
و من می‌گفتم که غرق در درخشش چشمانی شدم که هرگز مرا ندیدند؛ همانطور که تو در آغوش دریا پنهان شدی.
 
Last edited by a moderator:

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #6
"روز چهارم"

همیشگی‌ام، امروز اتفاقی نوشته‌هایم به‌دست پرستارم افتاد.
راجبت پرسید، گویا خدا حرف‌هایم را شنیده ‌بود و او را سر‌ راهم قرار داد.
من تمام زیبایی چشمانت را برایش بازگو کردم؛ طوری که انگار روبه‌ رویم ایستاده بودی، همان‌قدر دقیق.
و در آخر پرسید که چرا عاشق چشمانت شدم و تنها از چشمانت گفتم؟
به او جوابی ندادم؛ زیرا او نمی‌دانست که چشمانت مینل‌های سفید من بودند.

مینل: واژه‌ای با ریشه ترکی به معنای مروارید آسمان.
 
Last edited by a moderator:

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #7
"روز پنجم"

رویایم، دیشب به یاد تمام نجواها و نغمه‌هایی که در گوش‌هایم زمزمه می‌کردی، بیدار ماندم و اشک ریختم. نمی‌دانم چرا هرچه می‌گذشت اشک‌هایم بیشتر می‌شد، گویا منتظر بودم اشک‌هایم تبدیل به همان‌ دریایی شود که تو خود را میان امواجش پنهان کردی.
 
Last edited:

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #8
"روز ششم"

زیباترینم، تو مرا میان تمام سایه‌های سیاه ‌اطرافم که برایم همچون کابوس هستند، تنها گذاشتی.
ولی دلبرم من هنوز هم نگرانت هستم؛ آنجا کسی هست که موقع راه رفتن دستانت را بگیرد؟
کسی هست که اطراف را شرح کند تا اتفاقی برایت نیوفتد؟
آخر زیبایم، تو به کمتر کسی می‌گفتی که مینل‌هایت توانایی دیدن ندارند!
 
Last edited:

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #9
"روز هشتم"

وجودم، من را بابت تاخیرم ببخش. آخر تو که نمی‌دانی اینجا و بی‌تو چه برسر من و خاطراتمان آمد. من در اتاقی سردتر از آغوش این اتاق زندانی بودم. آنها می‌گفتند من می‌خواهم زندگی‌ام را بگیرم؛ ولی به چشمانت قسم که دین من بودند، من خواهان زندگی‌ آرامی با تو هستم و خواهم بود.
 
Last edited by a moderator:

ژَرفــا

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
LV
0
 
Joined
Feb 22, 2023
Messages
1,480
Reaction score
12,029
Time online
31d 23h 42m
Points
373
Location
ذهنی شلوغ
سکه
7,618
  • #10
"روز نهم"

فرشته‌ام، هروقت که ‌حرفش‌ می‌شد، می‌گفتی "نه تا وقت مرگ بلکه تا وقتی‌ که ‌دیگر هیچ ‌زندگی‌‌ای با روح ‌خسته‌ام نکنم، تا زمانی که زمین به‌دور خورشید ‌می‌گردد و تا وقتی که زندگی بر تمام هستی جریان داشته باشد، دوستت دارم." حسرتم این است که هیچ‌گاه برایشان جوابی نداشتم؛ ولی در این زمان می‌خواهم بدانی که با تک‌تک سلول‌هایم به تو مبتلا هستم.
 
Last edited by a moderator:

Who has read this thread (Total: 0) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape5
shape6
Top Bottom