به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,459
مدال‌ها
4
سکه
7,489
نام اثر: بُن دیوانگی
نام دل‌نویس: Q.R
نام ناظر: @Elaheh_A
ژانر: عاشقانه، تراژدی
مقدمه:
از همان روز که چشمانم جذب نور چشمانت شد، فهمیدم که هرقدر هم عاشق باشی سرانجام من در دیوانه‌خانه‌ از خاطراتمان خواهم گفت. برای تک‌تک دیوار های بلند اتاقم، همه‌چیزمان را تعریف کردم. آنها شنیدند ولیکن زبانشان بند آمد؛ حق داشتند، هرکس قصه‌مان را داند به همچون دردی دچار می‌شود، زیباترینم.​
 
آخرین ویرایش:
امضا : •GHAZALEH•

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
4,209
مدال‌ها
4
سکه
26,096
1733465430433.png

نویسنده‌ی عزیز، از این‌که انجمن بوکینو را برای انتشار آثارتان برگزیدید، خرسند و سپاسگزاریم.

لطفا قبل از تایپ دلنوشته‌ی خود، قوانین مربوطه‌ به تایپ دلنوشته را مطالعه کنید.

᯽ [ قوانین تایپ دلنوشته | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

همچنین شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.

᯽ [ 🔸درخواست نظارت (ویژه تالار ادبیات و شعر) ] ᯽

پس از تایپ حداقل ۱۵ پست، می‌توانید درخواست نقد
و تگ دهید.

᯽ [ درخواست - درخواست نقد ادبی شورا | ویژه تالار ادبیات] ᯽

᯽ [ درخواست - درخواست تگ آثار | تالار نقد ] ᯽

شما می‌توانید پس از تایپ ١٠ پست برای اثر خود درخواست طراحی جلد دهید‌.

᯽ [ درخواست - جلد آثار | تالار طراحی ] ᯽

بعد از ۲۰ پست می‌توانید پایان دلنوشته‌تان را اعلام کنید.

᯽ [ اطلاعیه‌ - اعلام پایان آثار ادبی | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

در صورت تصمیم به عدم ادامه‌ی تایپ دلنوشته، شما می‌توانید درخواست انتقال به متروکه دهید و همچنین در صورت تصمیم به ادامه‌ی تایپ دلنوشته و انتشار اثرتان می‌توانید درخواست بازگردانی اثر از متروکه را دهید.

᯽ [ درخواست - انتقال و بازگردانی از متروکه | تالار ادبیات توصیفی ] ᯽

𖡼 با سپاس از توجه شما 𖡼

[کادر مدیریت تالار ادبیات]​
 

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,459
مدال‌ها
4
سکه
7,489
"روز اول"

امروز همان روزی‌ست که از آن می‌ترسیدم. به خانه‌ای بزرگ منتقل شده‌ام که تنها اجازه‌ی حضور در یک اتاقش را دارم. شنیده‌ام که می‌گویند هرکه بیش فهمیده، اینجا زیر یک سقف سفید زندگی می‌کند. من آغوش این تخت را نمی‌خواهم. امکانش هست که دوباره در آغوشت جان دهم؟
 
امضا : •GHAZALEH•

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,459
مدال‌ها
4
سکه
7,489
"روز دوم"

دنیایم، اینجا سرد است. نمی‌دانم بخاطر هوای ماه اول زمستان است یا بخاطر نداشتن آغوش تو؟
امروز می‌شود دوماه که چشمانت را بر من و تمام دنیا بسته‌ای. دوماه است که دیگر موهای نرم و ابریشمی‌ات را موقع نوازششان حس نمی‌کنم.
دلتنگم جانانم، به اندازه‌ی تمام مویرگ‌هایم دلتنگم!
 
آخرین ویرایش:
امضا : •GHAZALEH•

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,459
مدال‌ها
4
سکه
7,489
"روز سوم"

دلبرم، امروز سومین‌ روز‌ی‌است که همگان مرا دیوانه می‌خوانند. ای‌کاش فردی بود که از من می‌پرسید "چگونه به این نقطه رسیده‌ام؟"
و من می‌گفتم که غرق در درخشش چشمانی شدم که هرگز مرا ندیدند؛ همانطور که تو در آغوش دریا پنهان شدی.
 
آخرین ویرایش:
امضا : •GHAZALEH•

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,459
مدال‌ها
4
سکه
7,489
"روز چهارم"

همیشگی‌ام، امروز اتفاقی نوشته‌هایم به‌دست پرستارم افتاد.
راجبت پرسید، گویا خدا حرف‌هایم را شنیده ‌بود و او را سر‌ راهم قرار داد.
من تمام زیبایی چشمانت را برایش بازگو کردم؛ طوری که انگار روبه‌رویم ایستاده بودی؛ همانقدر دقیق.
و در آخر پرسید که چرا عاشق چشمانت شدم و تنها از چشمانت گفتم؟
به او جوابی ندادم؛ زیرا او نمی‌دانست که چشمانت مینل‌های سفید من بودند.

********
پ.ن: مینل: یک واژه‌ی ترکی به معنای مروارید آسمان.
 
آخرین ویرایش:
امضا : •GHAZALEH•

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,459
مدال‌ها
4
سکه
7,489
"روز پنجم"

رویایم، دیشب به یاد تمام نجواها و نغهمه‌هایی که در گوش‌هایم زمزمه می‌کردی، بیدار ماندم و اشک ریختم. نمی‌دانم چرا هرچه می‌گذشت اشک‌هایم بیشتر می‌شد، گویا منتظر بودم اشک‌هایم تبدیل به همان‌ دریایی شود که تو خود را میان امواجش پنهان کردی.
 
آخرین ویرایش:
امضا : •GHAZALEH•

•GHAZALEH•

[ سرپرست ارشد بازنشسته+حفاظت بازنشسته انجمن]
سطح
3
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-22
نوشته‌ها
1,459
مدال‌ها
4
سکه
7,489
"روز ششم"

زیباترینم، تو مرا میان تمام سایه‌های سیاه ‌اطرافم که برایم همچون کابوس هستند، تنها گذاشتی.
ولی دلبرم من هنوز هم نگرانت هستم؛ آنجا کسی هست که موقع راه رفتن دستانت را بگیرد؟
کسی هست که اطراف را شرح کند تا اتفاقی برایت نیوفتد؟
آخر زیبایم، تو به کمتر کسی می‌گفتی که مینل‌هایت توانایی دیدن ندارند!
 
آخرین ویرایش:
امضا : •GHAZALEH•
بالا