• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
بسم حق

داستان کوتاه: صعود به کوه آرارات
AĞRI DAĞI’NA TIRMANIŞ
مترجم: @SULLIVAN
تعدا صفحات فایل برای ترجمه: ۱۹

فایل به زبان اصلی:
B2-3.Hikaye.pdf - یو آپلود

مقدمه:
مجموعه «داستان‌های ترکی برای دانشجویان خارجی» به عنوان بخشی از فعالیت‌های پروژه PIKTES در زمینه آموزش زبان ترکی به عنوان زبان خارجی، به عنوان مطالب تکمیلی برای دانشجویان بین‌المللی تهیه شده است. این داستان‌ها با این درک نوشته شده‌اند که یکی از بهترین راه‌های یادگیری یک زبان، خواندن آثاری است که منعکس‌کننده سلیقه ادبی و زیبایی‌شناختی آن زبان باشند. این داستان‌ها سطوح A1، A2، B1 و B2 زبان را به همراه مضامین و زمینه‌های اساسی زندگی در نظر می‌گیرند. یک مجموعه خواندنی که از دستاوردها و مهارت‌های زبانی پشتیبانی می‌کند، بر اساس چارچوب مشترک اروپایی مرجع برای زبان‌ها ایجاد شده است. مخاطبان هدف این داستان‌ها، دانشجویان بین‌المللی ۱۳ سال به بالا هستند. می‌خواهم از دانشگاهیان و معلمان ارزشمندی که در نگارش و بازنگری این مجموعه، که برای ۲۰ کتاب، پنج کتاب در هر سطح، طراحی شده است، و تیم PIKTES برای کار فداکارانه‌شان در طول این فرآیند، شرکت کردند، تشکر کنم. ارکان آچیگ اوز مدیر پروژه
 

mahban

کاربر افتخاری
LV
3
 
Joined
Jul 4, 2024
Messages
2,055
Awards
7
سکه
34,189
IMG_20250721_233336_429.png

مترجم گرامی، از شما متشکریم که انجمن رمان‌نویسی بوکینو را جهت انتشار رمان خود انتخاب کرده‌اید!

از شما می‌خواهیم قبل از ترجمه اثر خود، قوانین را مطالعه کنید:


برای بی‌جواب نماندن سوالات و مشکلات‌ خود، به تایپک زیر مراجعه فرمایید:


برای آثار دلنشین‌تان جلد طراحی شود؟
بعد از قرار دادن ۱۰ پست در این تایپک درخواست دهید:


برای بهتر شدن و بالا بردن کیفیت آثارتان و تگ‌دهی به آن، بعد از قرار دادن ۲۰ پست، به تالار نقد مراجعه کنید:


بعد از قرار دادن ۱۰ پست، برای کاور تبلیغاتی در تایپک زیر اقدام فرمایید:


برای درخواست تیزر، می‌توانید بعد از ۲۰ پست در تاپیک زیر درخواست دهید:


پست‌های اثرتان به تعداد منصوب رسیده و پایان یافته؟!
پس در تایپک زیر اعلام کنید:


برای انتقال اثر خود به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تایپک زیر شوید:
⚜️[ درخواست انتقال و بازگردانی آثار ]⚜️


و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی ترجمه به تالار آموزشگاه مراجعه نمایید.


با آرزوی موفقیت برای شما!

[کادر مدیریت تالار ترجمه]
 

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
حمایت از پروژه ادغام کودکان سوری در سیستم آموزشی ترکیه

آن روز بعد از ظهر، گیرای در یک چایخانه کوچک در هامامونو نشسته بود. او چایش را جرعه جرعه نوشید و مقالات مجله ورزش‌های کوهستانی «عقاب‌ها در ارتفاع پرواز می‌کنند» را مرور کرد. مقاله «مکان‌هایی که می‌توانید از آنجا به جهان نگاه کنید» توجه او را جلب کرد و شروع به خواندن دقیق آن کرد. «اورست، قله هیمالیا، به عنوان بلندترین نقطه جهان و دشوارترین قله برای صعود شناخته می‌شود. در واقع، چالش‌برانگیزترین کوه جهان از نظرکوهنوردی، اورست نیست، بلکه کوه کی۲، امتداد غربی هیمالیا، است. کی۲، با قله‌ای به ارتفاع ۸۶۱۱ متر، دومین کوه بلند جهان است. صعود به کی۲، واقع در کوه‌های قراقروم در مرز چین و پاکستان، دشوارتر از اورست، بلندترین قله جهان است. اگرچه تا به امروز هزاران نفر به اورست صعود کرده‌اند، اما تنها چند صد نفر به قله آن رسیده‌اند.» گیرای این سطور را خواند و لبخند زد. او یکی از چند صد نفری بود که در جمله آخر از او نام برده شده بود. او دو سال پیش اورست و شش ماه پیش کی۲ را صعود کرده بود.
 
Last edited:

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
او جرعه‌ای دیگر از چای‌اش نوشید و به خواندن مقاله ادامه داد. «کوه آرارات بلندترین کوه ترکیه است. این کوه یکی از مکان‌هایی است که می‌توانید ازآنجا منظره‌ای از آناتولی را از بالا ببینید. قله این کوه، قله آتاتورک نام دارد. این کوه جزو ۵۰ کوه معروف جهان است. با ارتفاع ۵۱۳۷ متر، یکی از سه قلهبلند اروپا را در خود جای داده است. کوه آرارات که در کتاب‌های مقدس ذکر شده است، در زبان‌های مختلف نام‌های مختلفی دارد. برجسته‌ترین آنها آرارات، کوه نوح و جبل الحارث هستند. طبق سوابق، اولین صعود به این کوه در سال ۱۸۲۹ رخ داده است...»

گیرای فنجان چایش را زمین گذاشت و شروع به فکر کردن کرد. او در سنین جوانی به کشورهای زیادی سفر کرده و با صعود به بلندترین قله‌های آنجا به موفقیت‌های بی‌شماری دست یافته بود. در ترکیه، او در سال‌های اولیه کوهنوردی خود فقط به قله‌های سوفان، تندورک و ارجیس صعود کرده بود. او هرگز فرصتی برای صعود به کوه آرارات، بلندترین قله آناتولی، پیدا نکرده بود. او فوراً تلفن همراهش را بیرون آورد و با دوستش حکمت تماس گرفت و به او گفت که می‌خواهد در ماه اوت به کوه آرارات صعود کند. او پرسید که آیا دوست دارد با او بیاید.
 
Last edited:

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
حکمت از ایده گیرای استقبال کرد و آنها تصمیم گرفتند در ماه اوت به آنجا بروند. روزها از پی هم گذشتند و روز صعود فرا رسید. گیرای و حکمت مقدمات لازم را فراهم کردند و از آنکارا حرکت کردند. این سفری طولانی بود، زیرا آنها باید ۱۱۹۰ کیلومتر را برای رسیدن به کوه آرارات طی می‌کردند. بنابراین آنهاصبح زود آنکارا را ترک کردند. سفر بهتر و لذت‌بخش‌تر از آن چیزی بود که انتظار داشتند. آنها حدود نیمه‌شب به منطقه دوغوبیاضیت رسیدند و شب را درهتلی گذراندند و کاملاً استراحت کردند.

گیرای و حکمت حدود ساعت ۶ صبح روز بعد هتل خود را ترک کردند و به سمت کوه آرارات حرکت کردند. آنها ابتدا با ماشین به روستای الی رفتند، اولین ایستگاه برای هر کوهنوردی که امیدوار به صعود به کوه آرارات است. همه کوهنوردان ابتدا به روستا رانندگی می‌کردند و وسایل نقلیه خود را در آنجا می‌گذاشتند. سپس قاطرهایی را برای ادامه سفر خود به قله اجاره می‌کردند. گیرای و حکمت ماشین خود را در روستا گذاشتند و قاطرهایی را اجاره کردند. آنها کیف‌ها و وسایل خود را بر روی قاطرها بار کردند و به راه خود ادامه دادند.
 
Last edited:

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
صعود به قله در شرایط آب و هوایی عادی سه روز طول می‌کشید. بنابراین، گیرای و حکمت به اندازه شش روز غذا و آذوقه، شامل سفر برگشت، با خودبرده بودند. پنج ساعت پس از شروع سفرشان، گیرای و حکمت به اولین محل کمپ خود در ارتفاع ۳۳۰۰ متری رسیدند. این بخش از کوه شیب خیلی تندی نداشت. بنابراین، آنها در بالا رفتن مشکل زیادی نداشتند. فقط وقتی رسیدند با چیزی مواجه شدند که آنها را شگفت زده کرد. آنها در عرض نیم ساعت شاهد سه رویداد آب و هوایی مختلف بودند. وقتی برای اولین بار به محل کمپ رسیدند، هوا صاف بود. آنها چادرهای خود را در حالی که هوا آفتابی بود، برپا کردند. درست زمانی که می‌خواستند آماده شوند و غذا بخورند، باران شدیدی شروع به باریدن کرد. نه تنها این، بلکه آنها گرفتار باد شدیدی نیز شدند. پس از تقریباً نیم ساعت وزش باد، خورشید دوباره بیرون آمد، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است. مانند خود کوه آرارات، آب و هوای آن معجزه آسا بود.

علاوه بر گیرای و حکمت، کوهنوردان دیگری نیز در محل کمپ بودند. آنها شب را با نوشیدن چای و قهوه و گپ زدن با آنها گذراندند. ماه اوت یکی از بهترین زمان‌ها برای صعود به کوه آرارات بود. بنابراین، آنها از تعداد زیاد کوهنوردان در محل کمپ تعجب نکردند. حضور کوهنوردان داخلی و خارجی آنها رابسیار خوشحال کرد. صبح روز بعد، آنها زود از خواب بیدار شدند، یک میز بزرگ با همه کوهنوردان چیدند و صبحانه خوردند.
 
Last edited:

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
بعد از صبحانه کوهنوردان مقدمات خود را انجام دادند و حوالی ظهر حرکت کردند. هدف آنها رسیدن به محل کمپ دوم در ارتفاع ۴۲۰۰ متری بود. با این‌حال، این کار به آسانی که پیش‌بینی می‌کردند، نبود. مسیر اکنون شیب‌دارتر و پر از سنگ‌های تیز بود. زمین چیزی جز این سنگ‌ها و تکه‌های کوچک علف نبود. سنگ‌ها به ویژه چشمگیر بودند. از آنجا که کوه آرارات ساختار آتشفشانی دارد، پوشیده از سنگ‌های تیز و تیره رنگ بود که حتی خزه هم نداشتند. پس از یک پیاده‌روی طاقت‌فرسای چهار ساعته، گیرای و حکمت به محل کمپ دوم رسیدند. با وجود مسیر چالش‌برانگیز و خطرناک، آنها سریع‌تر از سایر کوهنوردان به آنجا رسیده بودند. آنها به سرعت محل مناسبی برای اقامت انتخاب کردند و چادرهای خود را برپا کردند. یک ساعت بعد، گروه‌های دیگر به آرامی شروع به رسیدن کردند. آنها شب را اینجا می‌گذراندند و دوباره با طلوع آفتاب راه می‌افتادند. آنها حدود شش ساعت پیاده‌روی داشتند تا به قله برسند. آنها می‌خواستند خوب استراحت کنند و خواب راحتی داشته باشند. با این حال، شب در محل کمپ دوم به اندازه شب اول دلپذیر نبود. هوا بسیارسرد بود و آب و هوا دائماً در حال تغییر بود. آن شب، آنها برف، تگرگ و باران را به طور همزمان تجربه کردند. به همین دلیل، هیچ کس چادرهای خود راترک نکرد.
 
Last edited:

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
گیرای و حکمت عصر را در چادرهایشان به گپ زدن گذراندند. صبح روز بعد، همه کوهنوردان با طلوع آفتاب حرکت کردند. گیرای و حکمت جلوتر ازگروه‌های دیگر بودند. قرار بود از محل کمپ دوم در ارتفاع ۴۲۰۰ متری تا قله بدون توقف صعود کنند. وقتی به ارتفاع ۴۶۰۰ متری رسیدند، با چیزی کاملاًغیرمنتظره روبرو شدند. مسیر فلات قله در ارتفاع ۴۶۰۰ متری پوشیده از یخ بود و عبور از آن را برای کوهنوردان غیرممکن می‌کرد. گیرای و حکمت نمی‌دانستند چگونه از این توده برف دائمی عبور کنند. در همین حال، گروه‌های دیگر به آنها پیوستند. همه آنها به یخسار عظیم ۳۰۰ متری پیش روی خودخیره شده بودند. پس از مدتی توقف، گروه‌های دیگر تصمیم گرفتند صعود را به تعویق بیندازند و شروع به بازگشت به محل کمپ دوم کردند. آنها قصد داشتند روز را در کمپ بگذرانند و فردا دوباره تلاش کنند. با این حال، گیرای و حکمت نمی‌دانستند چه کنند. حرکت روی یخ بدون چکش بسیار خطرناک بود. چون اگر لحظه‌ای شروع به لیز خوردن و افتادن می‌کردند، هیچ چیز نمی‌توانست جلویشان را بگیرد تا اینکه به محل کمپ دوم برسند.
 

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
بعد از حدود نیم ساعت فکر کردن، گیرای و حکمت تصمیم گرفتند مسیر متفاوتی را انتخاب کنند. به جای دنبال کردن مسیری که دیگر کوهنوردان طی کرده بودند، سعی کنند یخ شناور را دور بزنند. این به معنای یک ساعت بیشتر طول کشیدن بود. با وجود این، آنها نمی‌خواستند برگردند و راه بیفتند.

آنها از ارتفاع ۴۶۰۰ متری برگشتند و به سمت یک مسیر فرعی در ارتفاع ۴۵۰۰ متری رفتند. صعود تا اینجا خوب پیش می‌رفت. در این منطقه تازه برف باریده بود و زمین نرم مانع پیاده‌روی نمی‌شد. گیرای جلودار بود و حکمت به دنبالش. آنها سفر خود را به سمت قله ادامه دادند. هوا بسیار بادخیز بود. گاهی اوقات، باد آنقدر شدید بود که حتی صدای یکدیگر را نمی‌شنیدند.
بعد از مدتی پیشروی، گیرای فریاد زد: «حکمت! حالت خوبه؟» تا از حال حکمت باخبر شود. صدایی از پشت سر نیامد. گیرای تکرار کرد، اما صدایی نیامد. گیرای برگشت، اما حکمت را ندید. بلافاصله از همان راهی که آمده بود برگشت. حدود ۵۰ متر پایین‌تر، چاله‌ای دید. سریع کیفش را کنار گذاشت وروی چاله خم شد. چیزی ندید. فریاد زد: «حکمت!» می‌خواست فریاد بزند، اما نمی‌توانست. صداهای بلند در سربالایی‌ها می‌توانست خطر بهمن ایجاد کند. دوباره فریاد زد: «حکمت!» و در همان لحظه پاسخی که منتظرش بود، آمد. حکمت فریاد زد: «من اینجام!»
 

gece ayı

[مدیر تالار ادبیات + ناظر+مترجم+ویراستار آزمایشی]
Staff member
Top Poster Of Month
LV
1
 
Joined
Aug 12, 2023
Messages
463
Awards
3
سکه
2,103
- گیرای، فکر کنم یه غار پیدا کردیم. دنبال یه راه بالا رفتن می‌گردم، اما چیزی نمی‌بینم. چیکار باید بکنیم؟
- حکمت، حالت خوبه؟ آسیب دیدی؟
- نه، کاملاً خوبم... باور نمی‌کنی، اما اینجا یه گودال آب هست. کف غار حدود ۲۰ سانتی‌متر آب داره. اما من هیچ راه خروجی نمی‌بینم.
- باشه، فقط آروم باش! یه فکری می‌کنیم.
گیرای شروع به فکر کردن در مورد کاری که می‌توانست انجام دهد کرد. کوه آرارات کوهی بود که باید پیاده صعود می‌شد، بنابراین طنابی نیاورده بودند. اوبه دنبال چیزی گشت که بتواند از آن استفاده کند، اما چیزی پیدا نکرد. چیزی جز برف وجود نداشت. به دلیل باد شدید، دید کم بود. گیرای نمی‌خواست خیلی از گودال دور شود، بنابراین دوباره حکمت را صدا زد:
- من هم می‌آیم. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم تو را از اینجا بیرون ببرم. شاید اگر دو نفر باشیم، بتوانیم همدیگر را بیرون بیاوریم. آیا آنجا آب است؟ هیچ چیز قابل مشاهده‌ای وجود ندارد.
- بله، اینجا آب است. بپر تو، همه چیز خوب می‌شود.
گیرای همان‌طور که حکمت گفته بود، به پایین پرید و به داخل آب افتاد. به محض اینکه افتاد، گیرای در ابتدا چیزی ندید. او با نگاه مداوم به برف خیره شده بود. بعد از چند دقیقه، کم کم شروع به دیدن محیط اطرافش کرد. بلافاصله تلفن ماهواره‌ای خود را از جیبش بیرون آورد و به آن نگاه کرد. هیچ سیگنالی وجود نداشت. او اصلاً تعجب نکرد. گیرای شروع به بررسی محیط اطرافش کرد. او از آنچه دید شگفت‌زده شد. دمای غار حداقل ۱۵ درجه گرم‌تر از بیرون بود. همچنین نشانه‌ای از یخ روی دیوارها وجود داشت و روی سنگ‌ها خزه بود.
 

Who has read this thread (Total: 3) View details

Top Bottom