به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

انگیزشی *تختت را مرتب کن*کارهای کوچکی که شاید زندگیتان و حتی دنیا را متحول کند.(ویلیام اچ.مکریون)"مترجم:صدف حکیمی زاده" تایپیست : • mahban •

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
*تختت را مرتب کن*


(کارهای کوچکی که شاید زندگیتان و حتی دنیا را متحول کند.)


نویسنده : ویلیام اچ.مکریون

مترجم:صدف حکیمی زاده

تایپیست : @mahban
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
مقدمه ی ناشر


تأثیر تحولات اقتصاد جهانی بر عملکرد کسب وکارهای امروزی بر هیچ کس پوشیده نیست. در کنار این تحولات، جهانی شدن، توسعه ی فنآوری و شفافیت انتقال اطلاعات و به دنبال آن مشتریان هوشیار، تنوع الگوهای کسب وکار و تشدید رقابت را در پی داشته است و در این فضای رقابتی، تلاش بنگاه ها برای افزایش سهم بازار، تلاشی برای تسخیر قلب و روح و
روان مشتریان بالقوه و بالفعل است.

انتشارات آموخته در راستای تحولات و تشدید رقابت جهانی و فرهنگ مبتنی بر اختصاص بهینه ی منابع محدود به منظور تأمین حداکثر نیازها، وظیفه ی خود
دانسته با انتشار آموزه های مکتوب دانش علمی و نوین کسب وکار، نگاه
ویژهای به این حوزه داشته باشد. امید است تلاش مجموعه ی انتشارات بتواند ضمن اقناع جامعه ی کسب وکار، سهم بسزایی در توسعه و گسترش روزافزون این دانش داشته باشد.


انتشارات آموخته
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
پیشگفتار مترجم

«اگر می خواهید جهان را تغییر دهید،از مرتب کردن تختتان شروع کنید». در ماه می سال ۲۰۱۴ میلادی، دریاسالار ویلیام مکریون در آخرین روز کلاس خود، در آکادمی تگزاس در آستین سخنرانی کرد. او با الهام از شعار دانشگاه «آنچه که در اینجا شروع میشود، جهان را تغییر میدهد»، ده ها اصل را که در دوره های آموزش دریانوردی آموخته بود، با دیگران به اشتراک گذاشت.

اصولی که به او کمک کرده بود تا بر چالش هایش، نه تنها در نیروی دریایی، بلکه در زندگی شخصیاش نیز غلبه کند. او در این سخنرانی توضیح داد که چگونه هر کسی میتواند از این اصول اساسی، برای تغییر و بهتر ِ شدن خود و
جهان پیرامونش استفاده کند.

سخنرانی اصلی دریاسالار مکریون با بیش از ۱۰ میلیون بازدید، به صورت
ویروسی در دنیای اینترنت پخش شد. کتاب «تختت را مرتب کن» بر مبنای همین ِ سخنرانی ارزشمند و تأثیرگذار به رشته ی تحریر در آمده است.دریاسالار مکریون در این کتاب بر اساس مفاهیم اصلی و مهمی که در سخنرانی خود بیان کرده، به بازگویی داستان زندگی خود و سربازانی که با آنها برخورد داشته، میپردازد؛ داستانهایی از فراز و نشیب ها، سختی ها و تصمیماتی که توانسته با عزم و اراده ی خود، آنها را به نماد افتخار و شجاعت تبدیل کند.

این کتاب با توصیه های کاربردیاش میتواند در تاریکترین لحظات زندگی، الهامبخش شما باشد. اگر توان مقابله با مشکلات زندگی را ندارید، اگر تصور میکنید این همه سختی و مشقت حق شما نبوده است، اگر حس میکنید به بن‌بست رسیده‌اید، و اگر دوست دارید پیشرفت را تجربه کنید، این ِ کتاب کوتاه و
الهام بخش را از دست ندهید.


بهار ۱۳۹۷
صدف حکیمی زاده
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
درباره ی نویسنده :

Screenshot_20240917_100147_Samsung Notes.jpg

دریاسالار، ویلیام اچ. مکریون(۱) (بازنشسته ی نیروی دریایی ایالات متحده) خدمت برجسته‌ای در نیروی دریایی داشته است.

او، طی سی و هفت سالی که در سیل خدمت کرده است، در تمام سطوح، فرماندهی کرده است. آخرین مأموریت او با درجه ی دریاسالار و در مقام فرماندهی نیروهای عملیات ویژه ی آمریکا بوده است. او، در حال حاضر، رئیس سیستم دانشگاه تگزاس است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
پیشگفتار نویسنده :


در تاریخ ۱۷ می ۲۰۱۴ ،این افتخار نصیبم شد که در آغاز سال تحصیلی برای دانشجویان سال آخر دانشگاه تگزاس در آستین سخنرانی کنم. با اینکه خودم فارغ التحصیل این دانشگاه بودم، نگران بودم شاید مخاطبانم که دانشجوی
کالج بودند، علاقه ی چندانی به شنیدن حرف های یک افسر نظامی، که دوران حرفه‌ای‌اش با جنگ گره خورده بود، نداشته باشند. اما در کمال شگفتی، این دانشجویان از سخنرانی ام استقبال کردند.

ده درسی که از دوره ی آموزشی سیل(۲ (آموخته بودم و مبنای سخنرانی امً برای همه جذاب بود. این درس های ساده به غلبه بر سختی های بودند، ظاهرا این دوره ی آموزشی کمک میکردند، اما به همین اندازه، برای رویارویی با چالش های زندگی همه ی افراد مفید بودند. در سه سال گذشته، آدم های جالبی در خیابان جلو آمده اند و داستان های خودشان را برایم تعریف کرده اند: اینکه چطور از کوسه ها فرار نکردند، زنگ را نزدند یا اینکه هر روز مرتب کردن تختشان چطور به آنها کمک کرد دوران های سخت را پشت سر بگذارند.

همه شان میخواستند بیشتر بدانند که این ده درس چطور به زندگی
من شکل داد و چه کسانی در طول دوران حرفه ای ام به من الهام بخشیدند. این کتاب کوچک تلاشی برای پاسخگویی به این سؤالات است. در هر فصل، کمی بیشتر درباره ی زمینه ی هر یک از درس ها توضیح میدهم و داستان کوتاهی هم درباره ی بعضی از افرادی که با انضباط، پشتکار، شرافت و شهامت شان به من الهام بخشیدند ارائه میکنم.

امیدوارم از خواندن این کتاب لذت ببرید.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
سپاسگزاری نویسنده :


از ویراستارم، جیمی راب(۳ ،(به خاطر صبوری و درکش تشکر میکنم. کتاب زیبایی تهیه کردی که مطمئنم گذر زمان از محبوبیتش کم نخواهد کرد. از تمام دوستانی که اجازه دادند در کتابم از آنها نام ببرم، تشکر میکنم. شجاعت شما، در مواجهه با سختی های بزرگ، بیش از آنچه بدانید، الهام بخش من بوده است.
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
فصل اول: روزتان را با به انجام رساندن یک کار شروع کنید.



اگر میخواهید دنیا را متحول کنید...اول تختتان را مرتب کنید. سربازخانه ی آموزش پایه ی سیل، ساختمانی معمولی و سه طبقه است که در ساحل کوروناد(۴ ،(کالیفرنیا، در فاصله ی ۱۰۰ متری اقیانوس آرام واقع شده
است. این ساختمان تهویه ی مطبوع ندارد و شب ها که پنجره ها باز است، میتوانید صدای بالا آمدن آب و برخورد امواج به شن های ساحل را بشنوید.

اتاق های سربازخانه ساده و بی تجمل هستند. در اتاق افسر آنکه من و سه همکلاسی دیگرم در آن ساکن بودیم، چهار تختخواب و کمدی برای آویزان کردن اونیفورم های نظامی قرار داشت. هیچ وسیله ی دیگری در اتاق نبود. صبح هایی که در سربازخانه میماندم از روی «تخت سربازیام» بلند میشدم و بلافاصله شروع میکردم به مرتب کردن تختم. این اولین کار هر روزم بود؛
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
روزی که میدانستم پر از بازرسی اونیفورم نظامی، شناهای طولانی، دوهای طولانیتر، عبور از مانع و آزار و اذیت پیوسته ی استادان سیل خواهد بود.

رهبر کلاس فریاد زد: «توجه!» و استادمان، ناوبان یکم دانیل استیوارد(۵،( وارد اتاق شد. من که لبه ی تخت ایستاده بودم، سریع از جایم پریدم و صاف ایستادم و ناواستوار یکم به طرفم آمد. استاد عبوس و خشک بازرسی را با چک کردن آهار کلاه سبز اونیفورمم شروع کرد تا مطمئن شود که «پوشش» هشت ضلعی اش خشک و کاملاً بسته است. از بالا به پایین نگاه میکرد و با چشمانش سانتی متر به سانتیمتر اونیفورمم را چک میکرد. آیا خط تاهای بلوز و شلوار روی هم قرار داشتند؟ آیا سگک برنجی کمربندم خوب برق انداخته شده بود تا مثل آینه بدرخشد؟

آیا پوتین هایم به قدری برق میزدند که انگشتانش را در انعکاسشان ببیند؟
وقتی از استاندارد بالایی که از سرباز آموزشی سیل انتظار میرفت مطمئن
شد، رفت که تختم را بررسی کند. تختخواب هم به اندازه ی خود اتاق ساده بود، با چارچوب فلزی و فقط یک تشک. یک ملحفه روی تشک قرار داشت و یک ملحفه ی روانداز دیگر هم بود. پتوی پشمی توسی رنگی زیر تشک قرار داشت تا در شب های خنک سندیگو خودمان را با آن گرم کنیم. یک پتوی دیگر هم با مهارت تمام به شکل مستطیل پایین تخت تا شده بود. بالش تولیدی لایتهاوس فور دِ بلایند(۶( بالای تخت، درست وسط، قرار گرفته بود و با پتوی پایین تخت، زاویه ی ۹۰ درجه داشت. این مطابق استاندارد بود.

هر انحرافی از این الزام دقیق مجازات سنگینی برایم به دنبال داشت: باید «به آب میزدم» و بعد در ساحل غلت میزدم تا وقتی ماسه ی خیس سر تا پایم را بپوشاند. اسم این مجازات «بیسکویت شکری» بود. در حالی که کاملاً بیحرکت ایستاده بودم، میتوانستم استاد را از گوشه ی چشمم ببینم. با خستگی نگاهی به تختم انداخت. خم شد، کنج های ملحفه را که باید زیر تشک میرفت، بررسی کرد و بعد پتو و بالش را بررسی کرد تا مطمئن شود که در جای درست قرار گرفته اند. بعد از جیبش سکه ای بیرون آورد و چندین بار آن را بالا انداخت تا مطمئن شود میدانم که آخرین بررسی تختخواب در پیش است. با آخرین پرتابش، سکه بسیار بالا رفت و بعد روی تشک فرود آمد و کمی بالا پرید.

چند سانتیمتر از روی تخت بلند شد، به قدری که استاد توانست آن را دوباره در دست بگیرد. رو به من چرخید، در چشمانم نگاه کرد و سر تکان داد. یک کلمه هم نگفت. قرار نبود به خاطر مرتب بودن تختم تحسینم کند. این چیزی بود که از من انتظار میرفت. اولین وظیفه ی روزم بود و درست انجام دادنش اهمیت داشت. این کار، نشان دهنده ی انضباط من بود. توجهم به
 

mahban

[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بین‌الملل]
پرسنل مدیریت
ارسال‌کننده‌ی برتر ماه
سطح
6
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-04
نوشته‌ها
3,431
مدال‌ها
11
سکه
21,884
جزئیات را نشان میداد و در پایان روز به من یادآوری میکرد که کاری را به خوبی انجام داده ام، کاری که، هر قدر هم کوچک است، باز هم میتوانم به آن افتخار کنم.

طی مدتی که در نیروی دریایی خدمت میکردم، مرتب کردن تختم تنها کار ثابتی بود که هر روز میتوانستم روی آن حساب کنم. زمانی که سرباز جوانی در سیل بودم و در زیردریایی عملیات ویژه ی گریبک(۷ (خدمت میکردم، در بهداری کشتی اقامت داشتم که تخت های چهار طبقه داشت. پزشک پیر خشنی که بهداری را اداره میکرد تأکید داشت که هر روز صبح تختم را مرتب کنم. اغلب میگفت اگر تخت ها مرتب نباشند و اتاق تمیز نباشد، دریانوردان چطور میتوانند انتظار داشته باشند بهترین مراقبت های پزشکی به آنها ارائه شود؟ بعدها فهمیدم این انتظار پاکیزگی و نظم بر تمامی وجوه زندگی نظامی حاکم است.

سی سال بعد، برج های دوقلوی نیویورک فرو ریخت. سانحه ی پنتاگون رخ داد و افرادی در هواپیمایی که بر فراز پنسیلوانیا در پرواز بود از دنیا رفتند. در زمان حملات، تازه حادثه ی سختی حین پرش با چتر نجات پشت سر گذاشته بودم و در خانه استراحت میکردم تا بهبود پیدا کنم. یک تخت بیمارستانی چرخدار به خانه ی سازمانی ام منتقل شده بود و اکثر روزها را به
پشت خوابیده بودم تا بهبود پیدا کنم. بیش از هر چیزی دلم میخواست از این وضعیت نجات پیدا کنم.

من هم مثل تمام اعضای دیگر سیل، دلم میخواست در کنار جنگجویان دیگر در میدان نبرد حضور داشته باشم. وقتی بالاخره حالم به قدری خوب شد که میتوانستم بدون کمک از روی تختم بلند شوم، اولین کاری که کردم این بود که ملحفه ها را روی تخت صاف و مرتب کردم، بالش را تنظیم کردم و مطمئن شدم که تختخواب بیمارستانیام از دید هر کسی که وارد خانه ام میشود، کاملاً مقبول است. به این ترتیب، نشان میدادم که بر جراحتم غلبه کرده ام و زندگی‌ام رو به پیشرفت است.

ظرف چهار هفته بعد از اتفاق ۱۱ سپتامبر، به کاخ سفید منتقل شدم و دو سال با دفتر تازه تأسیس مبارزه با تروریسم همکاری کردم. اکتبر سال ۲۰۰۳، در مقر موقتی مان در عراق، در میدان هوایی بغداد بودم. چند ماه اول، روی تخت های تاشوی نظامی میخوابیدیم. با این وجود، هر روز صبح که از خواب بیدار میشدم، از کیسه خوابم بیرون می آمدم، بالش را سر تخت تاشو میگذاشتم و برای آن روز آماده میشدم.

در دسامبر ۲۰۰۳ ،نیروهای آمریکا صدام حسین را دستگیر کردند. مدتی او را در اتاق کوچکی محبوس کرده بودیم. او هم روی تخت تاشوی نظامی میخوابید، اما وضعیتش از ما بهتر بود و ملحفه و پتو داشت. یک بار در روز به صدام سر میزدم تا مطمئن شوم که سربازان درست از او مراقبت میکنند.
 
بالا