به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
عنوان: سیگاری نیم سوخته
شاعر: زری
ژانر: تراژدی
قالب: نو
ناظر: @yas_NHT
خلاصه:
من کلمه‌ای حقیر و نانوشته‌ام
نوشتن غم را چه ماهرانه آموخته‌ام
چه غمگین از سیگار نیم سوخته‌ام کام می‌گیرم
در این برهوت خواب، دلم تنها یک شب
خواب پر از آرامش می‌خواهد
مگر من با این روزگار و مردمانش چه کرده‌ام؟
که شعرهایم بوی غم و بوی نم باران می‌دهد؟
 
آخرین ویرایش:

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
1731263563932.png
شاعر گرامی، از شما متشکریم که انجمن بوکینو را جهت انتشار آثار خود انتخاب کرده‌اید.

خواهشمندیم قبل از تایپ اثرتان، قوانين تایپ شعر را مطالعه نمایید:





شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.



بعد از قرار دادن حداقل ۱۰ پست، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست طراحی جلد دهید:



برای بهبود و افزایش کیفیت آثارتان و دریافت تگ‌‌های با ارزشتر، بعد از قرار دادن ١۵ پست، می‌توانید درخواست نقد و تگ دهید.




بعد از حداقل ٢٠ پست، می‌توانید جهت اعلام اتمام اثرتان، به تاپیک زیر مراجعه نمایید:



برای درخواست انتقال اثر خود به متروکه و یا بازگردانی آن، از لینک زیر استفاده کنید:



با آرزوی موفقیت برای شما؛
[کادر مدیریت تالار ادبیات
 
  • تشویق
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
چهار دیوار دلم
آن خنیاگر سرشار از غمی‌ست
که همانند پرنده‌ای در قفس
آواز شب به خاطرات پیوسته است
ای کاش غم را زبان دل بود
آن که می‌گوید حالش خوب است
دل‌نگران شب‌هایی است
که ماهش را ستاره‌ها می‌جوید
هنوز آفتاب خندان است
اما هزاران ستاره گریان
در تمنای دلم، ای کاش غم وجود نداشت.
 
آخرین ویرایش:
  • تشویق
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
من در آیینه هر بار خود را می‌بینم
نگاهم از آینه فرو می‌ریزد
تو به اندازه‌ی تمام تنهایی‌های من
حتی خلوت‌هایت هم، پر از خنده است
و من به اندازه زیبایی تصویر خنده‌هایت
در آیینه‌ی نگاهم، غمگین‌ترینم
 
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: mahban

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
بخند همانند کودکی‌ات
بخند به غم‌هایم ای روزگار
من طعم غم‌های زیادی را چشیدم
من آرزوی بزرگ‌سالی را داشتم
اما موهای سپیدم را ببین
دستان لرزان و بی‌جانم را ببین
ای کاش کودکی خردسال بودم
 

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
آن‌قدر از این روزگار دل‌گیرم
که جز خود، کسی را در آ*غ*و*ش نمی‌گیرم
و شانه‌های لرزان و نامحسوسم
چون گهواره‌ای،
مرا بر روی دستانش تکان می‌دهد.
تا شاید آرام گیرم
تا شاید غبار غم از چشمانم بچکد
 

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
این پرنده
دیگر خیال پرواز در سر ندارد
بال‌هایش را همان شب،
زیر باران جا گذاشت
همان شب، فکر پرواز را محال کرد
او خود را در قفس زندانی کرد
زندگی، چشمان سیاهش را بست
هزاران اشک، پشت پلک‌هایش پنهان شدند
سال‌ها گذشت
حتی دیگر میل زندگی کردن هم ندارد
هر شب مثل قبل
ماه‌ را با خنده نگاه نمی‌کند
بلکه او را از قفس بیرون می‌کند
به‌جای چایی، برای خود غم دَم می‌کند.
 

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
این پرنده
هر شب یک غم جدید را
به خورد آرزوهایش می‌دهد
بی‌بال و پر است
اما با خیال بودن او که در سر می‌پروراند
باری دیگر اوج می‌گیرد
با طعم تلخی کنار میله‌های قفس
در انتظار اوست.
 

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
سیگارهای بر روی ل*ب‌هایم
ترکیبی از دردهایم است
لبخندی مریض‌گونه‌ای،
بر روی لبان خشکیده‌ام می‌نشیند
فندکی که در جیبم است
دیگر همه چیزم شده است
سرفه‌هایم دلیل اشک‌هایم است
این سیگار، دلیل زنده بودنم است
 

ARNICA

[سرپرست بازنشسته ]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-09-14
نوشته‌ها
1,227
سکه
6,148
سیگار بر روی لبانم
قلم در دست زخم‌آلودم
برگه‌های مچاله‌ در دستم
این شعرها همچو آتش
همانند خاکستر سیگار، خواهد سوخت.
 
بالا