نقد و بررسی نقد مقدماتی رمان آنتروس | منتقد: Maedeh

[Elaheh_A]

«به نام خداوند شعر و ادب»
نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!

@آینازاولادی

بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!
منتقد اثر شما:

@Maedeh

لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی رمان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!​

 

[Elaheh_A]

نام اثر: آنتروس
ژانر: عاشقانه فانتزی
نویسنده: @آینازاولادی . آینازاولادی
ناظر: @Blueberry
خلاصه:
این اولین بار است که فردی برای عشق شیطانی‌اش با همگان می‌جنگد! داستان عشق‌ بین او و معشوقش شهره‌ی شهر گشته!
اهریمنان سدی برای آن دو ساخته‌اند!
اما خداوند هم می‌داند که شیطان‌هم روزی عاشق می‌شود.
سرانجام ستیز آن دو برای سرنوشت عشق بی پایانشان چه خواهد شد؟ زئوس همه چیز را می‌داند!

مقدمه:
خداوند حذف می‌کند، جایگزین می‌کند، هدیه می‌دهد، چیزی را در عوض می‌گیرد؛ اما هرگز یادش نمی‌رود جبران کند!
آنچه برایت مقرر کرده، بزرگ‌تر از چیزی است که از دست داده‌ای.
تقدیم به مادرم و عزیزانم.
لینک اثر: در حال تایپ - رمان آنتروس | آینازاولادی _ کاربر انجمن بوکینو​

 

[~مَهوا~]

‹ نقد رمان آنتروس ›
‹ به نام خدا ›

عنوان:
عنوان انتخابی علاوه بر کلیشه نبودن، جذابیت لازم را برای جذب کردن خواننده داشت. عنوان با کلیت داستان هماهنگ بود.


ژانر:
ژانرهای فانتزی و عاشقانه انتخاب نویسنده بوده که هر دوی آن‌ها ارتباط لازم را با کلیت داستان داشتند.


خلاصه:
خلاصه از اندازه مناسبی برخوردار بوده اما کیفیت لازم را نداشت!
خلاصه اطلاعات زیادی به خواننده نمی‌داد و بیشتر شبیه مقدمه بود تا یک خلاصه.
خلاصه باید به خواننده اطلاعات کافی درباره اثری که قرار است بخواند را بدهد و علاوه بر آن این اطلاعات را به‌گونه‌ای نوشته که محتوای اصلی رمان را لو ندهد.
پیشنهاد می‌شود بعد از نوشتن نیمی از رمان یا بعد از اتمام آن، خلاصه را ویرایش کرده و کیفیت آن را بهبود ببخشید.
ایده شما جذابیت لازم را برای نوشتن یک خلاصه عالی دارد.


جلد:
جلد شما ارتباط لازم را با محتوای داستان داشته و استفاده کردن از شمشیر و گل هوشمندانه به نظر می‌رسید.
جلد با ژانرهای رمان هم‌خوانی داشت.


مقدمه:
مقدمه متنی نوشته شده توسط خود نویسنده بوده که ارتباط لازم را با سایر عناصر داستان داشته و از اندازه نسبتا خوبی هم برخوردار بود.


نقطه شروع:
داستان از جایی روایت شده که یونا به دلیل آزار و اذیت‌های پدرش قصد فرار از خانه را دارد و این فکرش را هم عملی می‌کند. حین فرار با یک گروه پسر برخورد کرده و فردی او را نجات داده و در نهایت به دلیل اینکه جایی برای زندگی نداشته با آن فرد هم‌ خانه می‌شود.
شروع داستان با توجه به ایده‌ای که در ذهن داشتید می‌توانست بهتر باشد. اطلاعات زیادی حین شروع داستان به خواننده دادید به خصوص توصیفات ظاهری یونا که می‌شد بخشی از آن را به پارت‌های بعدی منتقل کنید.


سیر داستان:
سیر داستان تند بود. حوادث پشت سر هم رخ می‌داد، تا پی به یک رویداد می‌بردیم، حوادث و اطلاعات بعدی سریع داده و این باعث گیجی خواننده می‌شد.
پیشنهاد میشود که رمان را مجدد از نظر سیر داستان، ویرایش کنید.


(بررسی کشمکش‌ها و توصیفات به همراه فضاسازی و شخصیت پردازی):
فضاسازی رمان خوب بود اما می‌توانست بهتر هم باشد. انتظار داشتم خانه‌ای که یونا در آن زندگی می‌کند به دلیل ماورایی بودنش، بیشتر بشناسم.
زمانی که اورال به جزیره ججو سفر کرده و به دیدار خدایان رفته بود هم انتظار می‌رفت توصیفات بیشتری از مکان داشته باشید.
ژانر انتخابی شما فانتزی بوده و این یعنی هرچه توصیفات بیشتر و هوشمندانه‌تری داشته باشید، خواننده بهتر می‌تواند فضای داستان شما را تصور کند و بیشتر به خواندن ادامه‌ی آن ترغیب شود.
به جز ظاهر شخصیت‌ها، توضیحات دیگری از آن‌ها به وضوح به چشم نخورد. احساسات شخصیت‌ها به خصوص یونا بعد از فرار از خانه قابل درک نبود. با ورود به خانه‌ای جدید انتظار داشتم کمی حس معذب بودن و دیر اخت شدن با محیط آن‌جا به چشمم بخورد.
شخصیت پردازی شما جای کار دارد و ما هنوز از خلق و خوی شخصیت‌های اصلی شما آگاه نیستیم که امیدوارم در ادامه‌ی داستان این مشکل برطرف شود.


دستور نگارش:
غلط تایپی و املایی در رمان شما دیده نشد که این قابل تحسین است؛ اما از نظر کاربرد علائم نگارشی، رمان در سطح خوبی قرار ندارد.
چیزی که در متن رمان زیاد به چشم می‌خورد، تغییر زمان فعل‌ها بود که برایم آزارنده تلقی می‌شد.
به عنوان مثال:
نفس‌هایش به نفس‌های برادرهایش وصل است❌
نفس‌هایش به نفس‌های برادرهایش وصل بود✅
بسیار با وقار دیده می‌شود❌
بسیار با وقار دیده می‌شد✅
مورد دیگر هم که در نوشته شما زیادی به چشم می‌خورد تکرار فعل‌ها بوده که پیشنهاد می‌شود با اندکی تغییر در جمله‌ای که قصد نوشتن آن‌را را دارید، از تکرار افعال جلوگیری کنید.
در زمانی که مکان/زمان روایت شما تغییر می‌کند هم بهتر است از (***) استفاده کنید تا باعث گیج شدن خواننده نشود.


سخن و توصیه‌های منتقد:
از خواندن اثر شما لذت برده و منتظر ادامه آن هستم، قلمتان مانا☘️

 

[آینازاولادی]

‹ نقد رمان آنتروس ›
‹ به نام خدا ›

عنوان:
عنوان انتخابی علاوه بر کلیشه نبودن، جذابیت لازم را برای جذب کردن خواننده داشت. عنوان با کلیت داستان هماهنگ بود.


ژانر:
ژانرهای فانتزی و عاشقانه انتخاب نویسنده بوده که هر دوی آن‌ها ارتباط لازم را با کلیت داستان داشتند.


خلاصه:
خلاصه از اندازه مناسبی برخوردار بوده اما کیفیت لازم را نداشت!
خلاصه اطلاعات زیادی به خواننده نمی‌داد و بیشتر شبیه مقدمه بود تا یک خلاصه.
خلاصه باید به خواننده اطلاعات کافی درباره اثری که قرار است بخواند را بدهد و علاوه بر آن این اطلاعات را به‌گونه‌ای نوشته که محتوای اصلی رمان را لو ندهد.
پیشنهاد می‌شود بعد از نوشتن نیمی از رمان یا بعد از اتمام آن، خلاصه را ویرایش کرده و کیفیت آن را بهبود ببخشید.
ایده شما جذابیت لازم را برای نوشتن یک خلاصه عالی دارد.


جلد:
جلد شما ارتباط لازم را با محتوای داستان داشته و استفاده کردن از شمشیر و گل هوشمندانه به نظر می‌رسید.
جلد با ژانرهای رمان هم‌خوانی داشت.


مقدمه:
مقدمه متنی نوشته شده توسط خود نویسنده بوده که ارتباط لازم را با سایر عناصر داستان داشته و از اندازه نسبتا خوبی هم برخوردار بود.


نقطه شروع:
داستان از جایی روایت شده که یونا به دلیل آزار و اذیت‌های پدرش قصد فرار از خانه را دارد و این فکرش را هم عملی می‌کند. حین فرار با یک گروه پسر برخورد کرده و فردی او را نجات داده و در نهایت به دلیل اینکه جایی برای زندگی نداشته با آن فرد هم‌ خانه می‌شود.
شروع داستان با توجه به ایده‌ای که در ذهن داشتید می‌توانست بهتر باشد. اطلاعات زیادی حین شروع داستان به خواننده دادید به خصوص توصیفات ظاهری یونا که می‌شد بخشی از آن را به پارت‌های بعدی منتقل کنید.


سیر داستان:
سیر داستان تند بود. حوادث پشت سر هم رخ می‌داد، تا پی به یک رویداد می‌بردیم، حوادث و اطلاعات بعدی سریع داده و این باعث گیجی خواننده می‌شد.
پیشنهاد میشود که رمان را مجدد از نظر سیر داستان، ویرایش کنید.


(بررسی کشمکش‌ها و توصیفات به همراه فضاسازی و شخصیت پردازی):
فضاسازی رمان خوب بود اما می‌توانست بهتر هم باشد. انتظار داشتم خانه‌ای که یونا در آن زندگی می‌کند به دلیل ماورایی بودنش، بیشتر بشناسم.
زمانی که اورال به جزیره ججو سفر کرده و به دیدار خدایان رفته بود هم انتظار می‌رفت توصیفات بیشتری از مکان داشته باشید.
ژانر انتخابی شما فانتزی بوده و این یعنی هرچه توصیفات بیشتر و هوشمندانه‌تری داشته باشید، خواننده بهتر می‌تواند فضای داستان شما را تصور کند و بیشتر به خواندن ادامه‌ی آن ترغیب شود.
به جز ظاهر شخصیت‌ها، توضیحات دیگری از آن‌ها به وضوح به چشم نخورد. احساسات شخصیت‌ها به خصوص یونا بعد از فرار از خانه قابل درک نبود. با ورود به خانه‌ای جدید انتظار داشتم کمی حس معذب بودن و دیر اخت شدن با محیط آن‌جا به چشمم بخورد.
شخصیت پردازی شما جای کار دارد و ما هنوز از خلق و خوی شخصیت‌های اصلی شما آگاه نیستیم که امیدوارم در ادامه‌ی داستان این مشکل برطرف شود.


دستور نگارش:
غلط تایپی و املایی در رمان شما دیده نشد که این قابل تحسین است؛ اما از نظر کاربرد علائم نگارشی، رمان در سطح خوبی قرار ندارد.
چیزی که در متن رمان زیاد به چشم می‌خورد، تغییر زمان فعل‌ها بود که برایم آزارنده تلقی می‌شد.
به عنوان مثال:
نفس‌هایش به نفس‌های برادرهایش وصل است❌
نفس‌هایش به نفس‌های برادرهایش وصل بود✅
بسیار با وقار دیده می‌شود❌
بسیار با وقار دیده می‌شد✅
مورد دیگر هم که در نوشته شما زیادی به چشم می‌خورد تکرار فعل‌ها بوده که پیشنهاد می‌شود با اندکی تغییر در جمله‌ای که قصد نوشتن آن‌را را دارید، از تکرار افعال جلوگیری کنید.
در زمانی که مکان/زمان روایت شما تغییر می‌کند هم بهتر است از (***) استفاده کنید تا باعث گیج شدن خواننده نشود.


سخن و توصیه‌های منتقد:
از خواندن اثر شما لذت برده و منتظر ادامه آن هستم، قلمتان مانا☘️

از نقد زیبای شما نسبت به رمان آنتروس سپاسگزارم
بله شخصیت پردازی در ادامه داستان کم کم بهبود خواهد یافت و قرار نیست خلق و خو را یه این زودی لو بدم^^
متاسفانه ذهن بنده وقایع را با سرعت پردازش می‌کند....نمی‌توانم این تکنیک خودم را کاری کنم♡
یونا دختری هست که خیلی از محیط خونه خودش آزرده هست پس طبیعیه که هرجایی را سریعا بپذیره مخصوصا اگر در نگاه اول احساساتش نسبت به صاحب خانه شکل بگیره
پردازش مکان ها رو سعی میکنم بهتر کنم و ویرایش کنم♡
اولین چیزی که در شروع داستان مد نظر من بود این که مخاطب سریعا یونا رو بشناسه و بتونه تصورش کنه تا داستانی که با اون شروع میشه رو تجسم کنه!
از نظر من یک مخاطب باید اول شخصیت رو تصور کنه تا بتونه با اون اخت بگیره و دوستش داشته باشه و دنبالش کنه
در افعال نگارشی هم این نکته برمی‌گرده به نگاه راوی سوم شخص که گاه زمان رو با حال گاه آینده و گاه گذشته تعریف میکنه! خط زمانی مشخصی نداره و خودمونی تر برای مخاطب جا انداخته‌اش
چشم من در رفع نقاط ضعف آن همچون توصیف مکان و احساسات شخصیت ها بیشتر تلاش می‌کنم و تا جای ممکن این موارد رو ویرایش و اصلاح میکنم
خلاصه هم چیزیه که بیشتر انجمن ها تاییدش کردن و زیر نظر یک ناظر خبره نوشته شده!
- متاسفانه این مورد قابل تغییر نیست زیرا در انجمن های دوست ثبت گشته و امکان حذف آن از سرچ موارد گوگل وجو دندارد.
با تشکر از نظر شما امیدوارم همچنان دنبال کننده آن باشید باعث افتخار منه ...♥︎