«بسم تعالی»
نقد و بررسی دلنوشته «صدایی که تکرار میشود» اثر زیبا سعیدی
کاربر گرامی، نقد زیر صرفا جهت بهبود کیفیت قلم شما توسط تیم نقد انجمن بوکینو انجام شده است.
نقد کلی: دلنوشته «صدایی که تکرار میشود» از قلم بسیار خوبی برخوردار است و میتواند میزان تاثیرگذاری بالایی بر مخاطب داشته باشد. همچنین دلنوشته حالت تراژدیگونه و غمناکی دارد که مطابق با ژانر بوده و کاملا درست انتخاب شده است. علاوه بر این، دلنگار گرامی با استفاده از واژههای ثقیل و دشوار سعی بر زینت بخشیدن به موضوع و ایدهی اصلی بوده؛ اما در برخی نقاط دلنوشته، سبب ایجاد سردرگمی برای خواننده شده که در ادامه بیشتر به این مورد خواهیم پرداخت.
عنوان دلنوشته: عنوان دلنوشته، متشکل از یک پیشوند «که» و دو واژهی مستقل «صدایی» و «تکرار» و همچنین یک فعل «میشود» است که معنای آن را به راحتی میشد درک کرد. یک جمله کوتاه و کاملا ساده که در ذهن ثبت شده و قابل فراموش شدن نیست؛ بنابراین میتوان طولانی بودن عنوان را نادیده گرفت. این عنوان، عنوانی جدید و به دور از هرگونه کلیشهای است که میتواند در جذب مخاطب نقش مهمی را ایفا کند؛ البته تنها نوین بودن عنوان، برای جذب مخاطبان کفایت نمیکند! یک عنوان جذاب، باید با موضوع اصلی دلنوشته و همچنین ژانر نیز در یک راستا و مرتبط باشد و در دلنوشته شما و عنوانی که برگزیدهاید نیز این مورد رعایت شده و کاملا باهم همخوانی لازم را داشته است.
دیباچه دلنوشته: دیباچه میتواند آغاز و خلاصهای کلی از ایده اصلی دلنوشته را دربرگیرد. علاوه بر آن، خلاصهی کلی دلنوشته، نباید کل ایده را افشا کند؛ بلکه بایستی حس تعلیق و کنجکاوی را در مخاطب بهوجود آورده و به خواندن ادامه دلنوشته بپردازد تا ابهامات بهوجود آمده در ذهن خود را رفع کند. دیباچه شما بسیار خوب بوده و توانستید چکیدهای پر معنا و مفهوم که با عنوان و موضوع دلنوشته نیز همخوانی داشته را به نمایش بگذارید. همچنین با انتخاب واژگانی نوین و زیبا، جملاتی ملموس و پر احساس، استفاده از آرایههای ادبی و... توانستهاید که مقدمهای بسیار دلنشینی را ارائه دهید و سبب جذب مخاطبان جهت خواندن دلنوشته شدید. مورد مهم دیگری نیز وجود دارد که باید در مقدمه رعایت شود و آن اندازه استاندارد دیباچه است، که باید نه آنقدر کوتاه باشد که مخاطبی را سردرگم کند و به دلنوشته جذب نشود، و نه آننقدر بلند که خواننده را از خواندن باقی دلنوشته خسته و دلسرد کند. گرچه دیباچه از اندازهی استاندارد و مناسبی برخوردار است؛ اما میتوانستیم مقدمهای کمی بلندتر، شاهد باشیم تا جذب بیشتری برای خواندن صورت گیرد.
توصیفات و پردازش: توصیفات در دلنوشته شما به طور کامل و بسیار خوب مورد استفاده قرار گرفته و پردازش آن به طور عالی انجام شده است! شما در دلنوشته خود از آرایههای ادبی متفاوت و زیبایی استفاده کرده بودید که جذابیت زیادی را از آن خود کرده است؛ بنابراین به توصیف و پردازش این دلنوشته زیبا خردهای نمیتوان گرفت.
نمونهای از توصیفات زیبای دلنوشته شما:
سیلابِ صدایش قطرهقطره رام شد و با طمانینه وارد دریا شد. نگاهش پیکارگرانه به دنبالِ لمحهای، لبریز گشت. وجودش، خاصمانه به دنبالِ حیات، در میانِ تیرگی میجُنبید اما لَختی نمیدید.
انتقال احساسات: با توجه به تک به تک خطوط و واژگان و جملات به کار رفته در دلنوشته شما، میتوان دید که در انتقال احساسات به خوانندگان بسیار کوشا بودید و سعی بر این داشتید که احساسات نهفته شده در پس واژگان را به مخاطب خود انتقال دهید و او را در غم نوشتههایتان شریک کنید و این بسیار دلنشین و عالی بوده و احساسات حزن و غم، به خوبی به مخاطب انتقال داده میشود و به قلب خواننده رسوخ مییابد؛ طوری که انگار تمام احساسات انتقال یافته را با پوست و استخوان حس میکند و بسیار قوی به نگارش درآمده.
نمونهای پر احساس از نوشتههایتان:
از صدایش، قطرهای تحسر چکید، بر فرازِ خیالِ بینشانش، لحظهای مکث پیشه کرد.
برقِ امیدش، خاموش گشت و جانش همچون شمعی، به ل*ب رسید. سکوتش را تیرگی شکافت و بذرِ بیرحمِ درد در رخسارهٔ جانش تیشه شد و آتش گرفت.
ساختار دلنوشته: متن از انسجام خوبی برخوردار است و مفهوم و پیام هر یک از آنها را خواننده به راحتی میتواند دریافت و درک کند. جملات به جا، واژگان درست و مناسب، استفاده از لحن ادبی در تمامی پارتها و عدم استفاده از واژگان محاورهای و... همه و همه بسیار خوب بود و هیچ خللی در متن و بافت و ساختار داستانک ایجاد نکرده است. بهرهگیری از آرایهی تشبیه و استعاره توانسته به کلمات زیبایی بیشتری ببخشد.
مثال:
آتش تحول زبانه میکشد!
اوهامی رزین، گوشهای شعله مینگارد تا باد آرامتر خاک را خو*ن به جگر کند.
زیرِ پلکهای خاک، گلها، آه میرویند. ققنوس، شورابههای شر را پاک میکند تا در فراق بادهای سرد آواز اسارت طلوع کند.
ایده اصلی: موضوع و ایدهی اصلی، بر شخصیت درونی یا همان خود شخص اشاره دارد و همانگونه که نویسنده نیز بر آن اشاره کرده پستهای آن، هر کدام به موضوعی پرداخته اما کلیت آن به سیر و حال خود درون تا به تکامل برسد، تجربههایی که کسب کرده و تجربههایی که زین پس تجربه خواهد کرد میپردازد. با توجه به حقیقی بودن و اشاره به شخصیت درونی فرد، به خوبی میتواند خواننده را جذب کند و درصد ادراک بالایی داشته باشد.
انتخاب واژگان: واژگانی که از آن بهره گیری شده بسیار هوشمندانه برگزیده شده و با ساختار متن، مطابقت دارد. همچنین از واژگان نو و زیبایی استفاده شده که کمتر در سخنان روزمره با آن روبه رو میشویم و این سبب گوشنوازی و زیبایی بیش از پیش دلنوشته شده؛ اما در برخی از پستهای دلنوشته، بیش از حد از واژگان ثقیل و دشوار که بسیار کم و یا حتی هیچوقت نشنیدهایم استفاده شده و این باعث ایجاد ابهامات میشود و منظور دلنگار را به درستی متوجه نخواهیم شد. البته میتوان راهی برای رفع این مشکل پیدا کرد؛ به طور مثال در زیر هر پست و نوشتهای، یک پاورقی که شامل معنا و مفهوم واژگان است را قرار دهید تا مخاطبان متوجه معنای نوشتهی شما شوند و همچنین سبب گسترش دایره لغات باقی کاربران خواهید شد.
نمونهای از دلنوشتهی زیایتان که از واژگان بسیار خوبی بهرمند است:
چه فقری این دنیا دارد وقتی که صدایی پشتِ آن پنجره، تاریکیِ سکوتی را بلعید؛ نگاهی که در نبض این سکوت، سوخت و دلی که در خلوتِ شبانهاش، سنگ شد.
آنگاه که تنفر، بغضش را پینهوار بر برهوت خاطرات نمسار کرد، نحسی ثانیهها در فلاکت چشمها محو شد.
نگارش: علائم نگارشی، نیمفاصلهها و تمامی موارد مربوط به نگارش، به خوبی رعایت شده و غلط املایی در متن، به چشم نمی خورد و این دقت بالای نویسنده را میرساند.
اما در یکی از پستهای دلنوشته به جا نقطه از کاما استفاده میشد، بهتر بود:
درونِ چشمهای اقیانوس صدفی خفته است. صدفی که هر دم بانگِ هزاهز و غریو مینوازد. جهان در تلاطمِ این سیرت، لبخند میزند و چشمهای آن بینوا در صدایش آتش میجوشد تا دمی شنیده شود.
پس از جمله اول میبایست از علامت نگارشی کاما استفاده کنید.
به عنوان سخن آخر، دلنوشته «صدایی که تکرار میشود» دارای نقاط قوت بسیاری است و هیچگونه خردهای نمیتوان به آن گرفت.
قلمتان مانا!
نقد شده توسط زینب سواری، کاربر انجمن بوکینو
پاییز ۱۴۰۲