برشی از کتاب :
هنرمند راستین، تولید کننده هنر خلاق و پویای حقیقی، هرگزرخلاقیت خود را برای زمین و آسمان فریاد نمی زند و نیازی به های و هوی و تبلیغ برای هنر خود ندارد و نمی خواهد آن را به زور به خورد مردم بدهد.
روشنفکر راستین هرگز ادعای روشنفکر بودن ندارد. فقط عقدهای ها، شکست خوردگان، بیکاره ها، تنبلها و نادانان احمق اند که دوچرخه کهنه شکسته ای را سرهم بندی می کنند و با رنگ و لعاب می آرایند و آنگاه ادعای خلاقیت می کنند و به زمین و زمان فخر می فروشند. دور و بر آنها را افرادی از جنس خودشان احاطه کرده اند که برای هر محصول به اصطلاح خلاقیت آنها، به به و چه چه راه می اندازند تا وقتی نوبت خودشان شد، از آنها به به و چه چه دریافت کنند، و به عبارت بهتر، به همدیگر نان قرض می دهند.
اگر با معیارهای حقیقی هنر، مثل رنگ، شکل، ادراک، بینش، محتوا، عمق و غیره سنجیده شود، آنها هیچ چیزی برای ارائه کردن و هیچ حرفی برای گفتن ندارند. آنها بهانه تبعیض قائل شدن را به میان می آورند و سلیقه از مد افتاده و کهنه پرستی و حتا حسادت را محکوم می کنند و این همه فقط برای این است که اکثریت بزرگی از نوع بشر، توجه و احترامی برای خلاقیت آنها قایل نمی شود.
آنها مدعی اندیشه موج نو و انقلاب بر ضد گذشته راکد و مرده هستند. عالی است! از هیچ کس انتظار نمی رود چیزی را ستایش کند که به تأیید عموم، مشمول مرور زمان و کهنگی شده است، اما آن چیزهایی که حقیقی و معتبرند، هیچ وقت دچار کهنگی نمی شوند. اگر اندیشه با ایده ای، اساسا معتبر و درست باشد، آن وقت تكامل می یابد و پویا خواهد بود. این سلیقه عمومی با آیین قراردادی به اصطلاح از مد افتاده و کهنه پرستی که ذهنهای تکامل نیافته روشنفکران نخبه بی بصیرت غرب، قصد دارد آن را متحول و دگرگون سازد، نتیجه تجربه نسل های زیادی است و در طی قرون و اعصار تکامل یافته تا به صورت امروزی در آمده است و اصولا هیچگونه خلاقیتی را منع یا محدود نمی کند، زیرا افکار عمومی هرگز چیزهای با ارزش راستین را رد نمی کند و برای همین است که میراث گرانبهایی در زمینه های مختلف برای ما باقی مانده. در واقع، آنچه مورد تقاضای افکار عمومی است، مهارت و خلاقیت پویا در هنر و ادبیات و یا ظرفیت و قابلیت در این زمینه هاست؛ حالا خودتان قضاوت کنید اوضاع و احوال کسانی را که می خواهند آیین قراردادی و سلیقهی عمومی را نادیده بگیرند و یا حتی آن را محکوم و مردود بدانند.