• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
نام اثر: وعده‌ی خزان
ژانر: تراژدی، عاشقانه
قالب: غزل
شاعر: یسنا نهتانی
ناظر: @Reyhane
پیشگفتار:
غزل‌هایتان آماده کرده‌ام که حال و هوای کلی اثر را برای خواننده مشخص می‌کند و او را برای شنیدن این نوای شکسته دلانه آماده می‌سازد.
در آغاز، نویدِ شکفتن بود. نویدِ بهاری که در نگاهِ متقدمش موج می‌زد. وعده‌ای که گویی از جنسِ ابدیت بود؛ اما چه زود خزان آمد... .
این دفتر، روایتگر دل‌هایی است که بر سرِ «وعده» می‌سازند، بی‌آن که بدانند گاه وعده‌دهنده، نخستین کسی است که فراموش می‌کند. روایتگر آن که پیشقدم شد تا قلم بر داستان عشقی بکشد که خود، تابِ نوشتنِ فصلِ دومش را نداشت.
«وعدهٔ خزان» ترانه‌ی رهروی تنهاست در مسیری که ره‌نمایش، خود گم شد. نغمه‌ی پروانه‌ای است که شمعش، پیش از سوختن، به باد سپرده شد.
این اشعار، پاره‌های دلِی هستند که باوری را به انتظار نشست، اما تنها برگ‌ریزی از قول‌های شکسته به دستش رسید. باشد که خواندنش، آینه‌ای باشد برای هر آن که خود نیز، خزانی را به انتظار نشسته بود.
 
امضا : YAS

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
123
سکه
606
8B03E05E-03C3-447D-9C62-EC484E4F4CF2.png
شاعر گرامی، از شما متشکریم که انجمن بوکینو را جهت انتشار آثار خود انتخاب کرده‌اید.​

خواهشمندیم قبل از تایپ اثرتان، قوانين تایپ شعر را مطالعه نمایید:​



شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.​


بعد از قرار دادن حداقل ۱۰ پست، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست طراحی جلد دهید:​


برای بهبود و افزایش کیفیت آثارتان و دریافت تگ‌‌های با ارزش‌تر، بعد از قرار دادن ١۵ پست، می‌توانید درخواست نقد و تگ دهید.​

᯽ درخواست نقد آثار ᯽​


بعد از حداقل ٢٠ پست، می‌توانید جهت اعلام اتمام اثرتان، به تاپیک زیر مراجعه نمایید:​


برای درخواست انتقال اثر خود به متروکه و یا بازگردانی آن، از لینک زیر استفاده کنید:​


با آرزوی موفقیت برای شما؛
کادر مدیریت تالار ادبیات🦋​
 
امضا : Melina.N

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
تو آمدی و جهان شد بهارِ ناگهان
زمینهٔ دلِ من، انتظارِ تو، بی‌گمان
نواختی نخستین نغمه‌های آشنا
ولی چه زود شد آوازت از فراز، نشیب‌وا

قدم نهادی و گفتی: «این راه را بِرَویم»
نمودِ راه پر از گل، چو باغِ خلد، نمودیم
به من قولِ همراهی تا انتها دادی
منِ سبک‌عقل، باور کردم و دل آزادی

کنون که مینگرم، آن قول‌ها چه آسان شد
درختِ عهدِ تو، بی‌ریشه بود، ای جانِ من
نفس‌گرمِ تو آمد، ولی برای چه مدت؟
که بادِ خزان آمد، به باغِ ما عجالت
 
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
به بال طایر امیدت سپردم راه‌ها
که تو برانی به سوی شهر بی‌خزان و ما
ولی تو در میانه، عهد را شکستی باز
چه آسان شد برایت پیمانِ ما، سبک‌وزن چو باد

نشستیم آنقدر با هم به صحبت زیر سایه‌ی بید
که گفتم: «سایه‌ات از خود نگیرد هیچگاه بید»
درون چشم‌هایت حرف‌های ناگفته بود
ولی چو برق محو شدی از آسمانِ تید

زمین خوردیم و خندیدیم بر ل*ب جویبار
من و تو و شرری از شوق فرداهای بار
نگاه‌های تو اما سرد بود پنهانی
چو آب‌های روان می‌رفت و می‌برد پیامی

کنون که قصهٔ ما فصل بی‌برگشت شد
دریافتم که هر «امشب» تو، «فردا» را کشد
بهار دروغیات چه زود ریخت به خزان
تو رفتی و مرا با درد «شاید»ها دمان
 
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
دگر نفس‌های تو بوی عهد نمی‌داد
چه بی‌وفا بود آن نفس‌هایی که می‌داد
نشستی خسته و خاموش از کنارِ من چو سنگ
رَواقِ چشمِ ترا پرده‌های غم گرفتاد

زبانِ بی‌زبانی ات چه تلخ گفت ای دوست
که بی‌صدا زد آنچه هر آهنگ را شکست
بهانه‌های تو چون برگ‌های پاییزی
فرود آمد و شد میوه‌ی دل، ز شاخ، جدا

مرا به سکوتِ خود کشتی چو خزانِ سرد
که می‌برد رگِ جان، بی‌آن که باشد درد
تو رفتی و قناری‌های امیدم همه
به حالِ زندان‌ماندند در قفس، دم‌برید

کنون خزان است و باغِ قلبم هوایی شد
تو رفتی و دلم، افسانه‌های ویرانه شد
بهانه‌ات چه زیبا بود: «من ابرم!»
ولی چه زود بارید و رفت و خشکید این باران
 
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
دلِ شکستهٔ من بارانِ بی‌زمان شده است
جهانِ بی‌تو برایم زندانِ بی‌مگان شده است
تو رفتی و فراموشم کنون چو برگِ خزان
ولی ترا به دل اندر چو ابرِ باران شده است

چه بی‌ثمر نشستیم آنقدر به انتظار
که چشم‌های من از گریه، بی‌نگان شده است
بهانه‌های تو چون ابرِ تیره، پوشاند راه
رَهَت چو ماهِ محاق از نظر نهان شده است

مرا فریبِ نوازشِ بادِ مهر تو داد
که عشق را به بازیچهٔ آشیان شده است
کنون که خسته و تنها به گذشته می‌نگرم
زمانِ عشقِ تو چون سایه، بی‌مکان شده است
 
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
نسیمِ یادِ تو می‌آید و می‌رود به خواب
دلم ز دردِ فراموشی، بی‌حواب شده است
بهانه‌ات که «من ابرم» چه زیبا گفت
ولی چه زود از یادت، این امان رفته است

رَهَت چو دودِ سیگار، محوِ دیوارِ زمان
نشانِ تو چه برجا مانده از این فراق‌ها؟
زبانِ بی‌زبانی ات چه تلخ گفت ای دوست
که بی‌صدا زد آنچه هر آهنگ را شکست

مرا فریبِ نوازشِ بادِ مهر تو داد
که عشق را به بازیچهٔ آشیان شده است
کنون که خسته و تنها به گذشته می‌نگرم
زمانِ عشقِ تو چون سایه، بی‌مکان شده است
 
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
در این خانه که آینهٔ تو شکسته شد
نفس‌های من از یادت، همه رسته شد
نمودیم وطن بودی و پناهم، ولی
تو خود ز دستِ خود، بی‌پناه و بی‌سرشت شد

چه شد که عهدِ دیرینِ ما چنین شد زیرپا؟
چه شد که رشتهٔ مهرِ تو، چنین گسسته شد؟
نگاهِ بی‌مروتِ تو چه ها که نمی‌کند
دلی که روزیاش برای تو آستانه شد

کنون زلالِ وجودم، چو موج، آشفته شد
جهانِ بی‌تو برایم، همه زِ رشته شد
تو رفتی و مرا با خیالِ تو شب و روز
همان قفس شده است، آسمانِ بی‌پرنده شد
 
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
بهارِ عشقِ تو شد خزانِ بی‌برگشت
جهانِ من ز فراقت، چو شب، تار و تبَهشت
نوایِ وعده‌هایت چو نغمه‌ای فراموش
که در گذرِ زمان، بی‌صدا شد و نخوشت

چه آتشین نواختی، چه سرد شد نوایت
رَهِ عشقِ ناتمامت، چه زود شد زمایت
من و تپشِ دلِ بی‌قرار، بی‌تو مانده
تو و گذرِ زمان، بی‌زمان شده همایت

کنون زلالِ وجودم، چو موج، آشفته شد
جهانِ بی‌تو برایم، همه زِ رشته شد
تو رفتی و مرا با خیالِ تو شب و روز
همان قفس شده است، آسمانِ بی‌پرنده شد
 
امضا : YAS

YAS

[مدیریت کل سایت + مدیریت تالار نظارت+نویسنده برتر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
985
سکه
6,332
خزان آمد و با خود همه برگ‌ها فشاند
دلم ز مهر تو، اینک چه بی‌پناه و تنهاست
تو رفتی و فراموشم، چو نقشِ برف بر آب
ولی ترا به دل اندر، هنوز جا مانده است

چه بی‌ثمر نشستیم به انتظارِ تو ما
که چشم‌های من از گریه، بی‌کران شده است
بهانه‌های تو چون ابر، پوشاند راه را
رَهَت چو ماهِ محاق از نظر نهان شده است

زمانه رفت و تو رفتی، ولیکن ای عزیز
هنوز در نفس‌های من است بویِ تو تیز
دلم برای تو می‌تپد، چو پرِ پرنده‌ای
که در قفس گرفتار است و مژده‌ای ندارد
 
امضا : YAS

Who has read this thread (Total: 2) View details

Top Bottom