• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

یآس

[مدیر آزمایشی تالار نظارت + ناظر کتاب]
Staff member
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
138
سکه
916
بسم رب القلم
نام: با اجازه‌ی بزرگترا
ژانر: طنز، اجتماعی
به قلم: یاسمن هاشمی
ناظر: @YAS
قالب: بحر طویل*
مقدمه: به سرم افتاد امشب، که کنم شرحی ز احوال جوانان زمانه، که گرفتارِ گرفتاری این سنت دیرین و دل‌آزار و دلبر باد بَر ازدواج‌اند و گرفتار پدر مادر و خاله‌ و دایی و دو خواهر شوهر و بحث مهریه و آداب و رسوم‌اند و نمی‌دانند از این وادی پر پیچ و خروشنده چگونه گذرند؛ پس بگفتم که بیایم به زبانی که دل اهل دل و ذوق بگیرد، بنویسم منِ بی‌کار و دل‌سوخته شعری به سبک طویل، لیک نه از بهر تغزل، که کنم شرح مراسم به‌دلی پر ز خروش و به‌زبانی پر از ایهام و کنایه، که بخندد دل هر خواننده، و بداند که در پسِ خنده هزار آه پنهان شده اینجاست... .

*بحر طویل یه قالب شعریه که به جای این‌که تعداد مشخصی رکن داشته باشه، ارکان پشت سر هم و بدون تعداد مشخص میان (مثلا به جای این‌که 4 بیت داشته باشه و هر بیت از 8 تا فعلاتن تشکیل شده باشه، یهو 40 تا فعلاتن پشت سر هم میاد) بیشتر شبیه نثریه که وزن داره ولی درواقع شعره و باید با ریتم خونده بشه؛ اکثر رپ‌ها تو همین قالب سروده می‌شن.
 
Last edited:

mahban

بابا مَهِ کدوم بان؟
Staff member
LV
3
 
Joined
Jul 4, 2024
Messages
1,965
Awards
7
سکه
33,869
IMG_20250722_164245_656.png

شاعر گرامی، از شما متشکریم که انجمن بوکینو را جهت انتشار آثار خود انتخاب کرده‌اید.​

خواهشمندیم قبل از تایپ اثرتان، قوانين تایپ شعر را مطالعه نمایید:​



شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.​


بعد از قرار دادن حداقل ۱۰ پست، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست طراحی جلد دهید:​


برای بهبود و افزایش کیفیت آثارتان و دریافت تگ‌‌های با ارزشتر، بعد از قرار دادن ١۵ پست، می‌توانید درخواست نقد و تگ دهید.​

᯽ درخواست نقد آثار ᯽​


بعد از حداقل ٢٠ پست، می‌توانید جهت اعلام اتمام اثرتان، به تاپیک زیر مراجعه نمایید:​


برای درخواست انتقال اثر خود به متروکه و یا بازگردانی آن، از لینک زیر استفاده کنید:​


با آرزوی موفقیت برای شما؛
کادر مدیریت تالار ادبیات🦋​
 

یآس

[مدیر آزمایشی تالار نظارت + ناظر کتاب]
Staff member
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
138
سکه
916
قسمت اول: جلسه‌ی خواستگاری

آمدم خواستگاری، دل ز شور تو تپیدن گرفت و
ل*بِ من از خجالت کمی خندیدن و لرزیدن گرفت و
پدرت از همان لحظه‌ی اول، به من از دور نگاهی غضب‌آلود نمود و
نگهی داشت به ساعت که بگو کی بروی، چون‌که کمی دیر شدی!
مادرت هم وسط صحبت من، با نگهش گاه به چای و گهی هم به نعلین پدر، پچ‌پچ آرام نمود از سر بی‌حوصلگی!
گفت:
- جوان خانه داری؟
گفتم:
- از بهر چه پرسش؟ که اگر داشتمش، نه همین جا، که در آن خانه نشستی تو کنون!
گفت:
- پس شغلت چه باشد؟
گفتمش:
- در پی آن نیز بدویم هنوز!
دخترک گفت:
- مرا شرط نخستین، سفر دور دنیاست،
و دگر شرط دوم، ویلا در شمال و کمی عشق خنک با ته‌دیگ!
و دگر شرط سوم، مردی از اهل دل و فهم زبان دل من،
و دگر شرط چهارم، که لباسی بخرد از برلین و عطری از پاریس،
و شب عقد، بگیرد سلفی از عشق به ماه و به چراغی که از آن دور بتابد به ل*ب ساحل کیش!
پدرش گفت:
- عزیزم، تو فقط شرط نکن، بگذار این بنده‌خدا آب شود در دل شب.
مادرت گفت:
- ببین، پسر خوبی‌ست، کمی لاغر و بی‌پول، ولی دل دارد و دل… .
دخترک هم ز ته دل، نگاهی به من انداخت و فقط گفت:
- خب حالا... بشنویم از خودشان!
 

Who has read this thread (Total: 6) View details

Top Bottom