بچگیام عاشق عروسکهای خرس و خرگوش بودم... هنوزم دوسشون دارم البته🥹
بیشتر عروسکام خرس و خرگوش بود
ولی از بینشون یه خرس کوچولوی پشمالو و قهوهای داشتم
اسمشو گذاشته بودم قهوهای
بعد از بس من به این علاقه داشتم و پز داشتنشو میدادم به همه که همه بچههای فامیل دلشون اون خرس رو میخواست
حسابی حسودی میکردن
یه چند بار هم سرش دعوا شد و منم جیغ کشون میگفتم دستتون به قهوهای بخوره تیکه تیکهتون میکنم، خرس کوچولوی منه فقط!
جالب اینجاست موقع خریدنش هم از همون عروسکای حراجی بود و قیمتی نداشت، اما بدجور به دل مینشست، چهره خیلی مظلومی داشت
اما وقتی ۱۳ سالم شد، موقع اسباب کشی جا موند تو خونه قدیمیمون و دیگه هیچوقت ندیدمش:)
خیلیییی دلم شکست