بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی ایجاد شده است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذتبخش موفقیت را بچشید!
ثبتنام
ورود به حساب کاربری
نويسندگان گرامی توجه کنید:
انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
(کلیک کنید.)
قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
(کلیک کنید.)
انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری میباشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما
مسدود میگردد.
باز کردن گره از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرفهایش، ما را به کشف حقیقت نزدیکتر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly. You should upgrade or use an alternative browser.
من درک نمیکنم چرا سرنوشت اجازه میده افرادی همدیگرو ملاقات کنن که هیچ راهی
برای بودن اونها باهم وجود نداره.
یه شعری قشنگی، عالی شیرازی داره که میگه:
«یا رَب نگاه کَس به کسی آشنا مکن
گر میکنی کَرم کن و جدا مکن...🕊️
خیلی از آدما عاشق نمیشن...
فقط میخوان یکیو داشته باشن و باید یکی حتما باشه.
فقط بودنه مهمه، کی باشه و چجوری اومده باشه و غیره اش مهم نیست!
عادت کردن به تنها نبودن، درحالی که در واقع تنهان.این بدترین اعتیاد ممکنه که یه آدم میتونه داشته باشه، اعتیاد به دوست داشتن
ای غم!
نمی دانم روز رسیدن، روزیِ گامِ که خواهد بود
اما درین کابوس خون آلود
در پیچ و تاب این شب بن بست
بنگر چه جان های گرامی رفته اند از دست
دردی ست چون خنجر
یا خنجری چون درد
این من که در من
پیوسته می گرید...
در من کسی آهسته می گرید.