• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
124
سکه
911
عنوان: جابجایی طبیعت
نویسنده: ملینا نامور
ژانر: تخیلی_ترسناک
تگ: نوجوان
ناظر: @yeganeh
خلاصه: در سرزمینی دور افتاده اتفاقی عجیب رخ می‌دهد، جای انسان‌ها با جانوران و گیاهان عوض می‌شود و طی یک اتفاق ترسناک، جانوران تصمیم می‌گیرند برای تامین غذای خود انسان‌ها را شکار کنند.
مقدمه: کی می‌دونه؟ شاید واقعاً یه روزی توی دنیای واقعی جاهامون باهم عوض بشه!
 
Last edited:
امضا : Melina.N

آینازاولادی

[گرافیست+مدیرتالارمینیمال+کتابخوان+نویسنده‌برتر]
Staff member
LV
2
 
Joined
Sep 24, 2024
Messages
246
Awards
3
سکه
1,345
IMG_20250709_144249_721.jpg
نویسنده‌ی گرامی، از شما متشکریم که انجمن رمان نویسی بوکینو را جهت انتشار رمان خود انتخاب کرده‌اید!
از شما می‌خواهیم قبل از تایپ آثرتان، قوانین را مطالعه کنید:​



برای آگاهی از قوانین تایپ داستانک به لینک زیر مراجعه کنید:​




‌برای بی‌جواب نماندن سوالات و مشکلات‌ خود، به تایپک زیر مراجعه فرمایید:
‌‌​




بعد از قرار دادن ۱۰ پست در این تایپک درخواست دهید:​


برای بهتر شدن و بالا بردن کیفیت آثارتان و تگ‌دهی به آن، بعد از قرار دادن ۲۰ پست، به تالار نقد مراجعه کنید:​


بعد از قرار دادن ۱۰ پست، برای کاور تبلیغاتی در تایپک زیر اقدام فرمایید:
‌​


برای درخواست تیزر، می‌توانید بعد از ۲۰ پست در تایپک زیر درخواست دهید:
‌​


پست‌های اثرتان به تعداد منصوب رسیده و پایان یافته؟!
پس در تایپک زیر اعلام کنید:​


برای انتقال اثر خود به متروکه و یا بازگردانی آن، وارد تایپک زیر شوید:
‌​


‌و برای آموزش‌های بیشتر درباره‌ی نویسندگی به تالار آموزشگاه مراجعه نمایید.​


با آرزوی موفقیت برای شما!

[کادر مدیریت تالار کتاب]​
 
امضا : آینازاولادی

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
124
سکه
911
درخت کاج و آقای گاو روی صندلی‌های مشکی چرم نشسته بودن و به ماکت شهر خیره شده بودن. آقای گاو همزمان که کروات آبیش رو درست می‌کنه ل*ب می‌زنه:
- به نظر من بهتره این قسمت رو کاملاً خراب کنیم و یه آپارتمان مجلل بسازیم.
درخت کاج ل*ب‌هاش رو جمع می‌کنه و با لبخند مرموزی میگه:
- عالیه آقای گاو، ما می‌تونیم خیلی زود خونه انسان‌ها و بچه‌هاشون رو خراب کنیم تا برای خودمون یه آپارتمان مجلل و بزرگ بسازیم. دقیقاً همون کاری که اون‌ها با ما کردن!
آقای گاو، خرسند از این اتفاق سرش رو تکون میده و میگه:
- خیلی خوبه خانم کاج! دستور دادم چندتا از انسان‌ها رو بیارن برای قربونی و خوردن.
خانم کاج با لحن دستوری میگه:
- جلسه اتمام یافت!
***
یک زن با موهای بور و لباس مشکی و همچنین یک مرد با لباس صورتی و موهای بلوند که بیشتر شبیه یک خانم بود؛ برای شکار شدن آماده بودن و همزمان چندتا خانم و آقا هم برای شکوندن دندون و استخوان‌هاشون حضور داشتن.
آقای گاو با صدای بلند رو به جمعیت صحبت می‌کنه.
- همون‌طور که خودتون خوب می‌دونید ما از دندون‌ها و استخوان‌هاشون برای تزئین استفاده می‌کنیم و خودشون رو خشک می‌کنیم. از پوستشون پالتو و لباس درست می‌کنیم و گوشتشون رو می‌خوریم!
این تمام کارهایی که وقتی ما قدرت نداشتیم اون‌ها با ما انجام می‌دادن.
خانم‌ها جیغ می‌زنن و با گریه سعی در بیرون رفتن از ب*غل درخت‌ها دارن‌. یکی از اون‌ها با جیغ فریاد می‌زنه.
 
امضا : Melina.N

Melina.N

[مدیر تالار شعر]
Staff member
LV
0
 
Joined
Aug 19, 2023
Messages
124
سکه
911
- لطفاً، ولمون کنید! تو رو خدا ما گناهی نداریم.
خانم کاج با خونسردی میگه:
- مطمئنی؟ یعنی وقتی که از پو*ست روباه پالتو و از شاخ گوزن و گاو، وسایل تزئینی درست می‌کردید و از گوشت گاو می‌خوردید هیچ گناهی نداشتید؟ یا اون موقعی که با هزارتا آشغال، محل زندگی ما گیاه‌ها رو نابود می‌کردید چی؟ احساس عذاب وجدان نداشتید؟
عصبانی‌تر ادامه میده:
- شاخ کرگدن‌ها رو می‌خواید چیکار؟ عاج فیل‌ها چی؟ چرا به گربه‌ها و سگ‌ها آسيب می‌زدید؟ چرا به خر و الاغ شلاق می‌زدید؟ جالبه با این‌همه آسیب می‌تونید بی‌گناه باشید؟!
آدم‌ها اشک می‌ریزن و از ترس به خودشون می‌لرزن.
یک صف طولانی از انسان‌ها تشکیل شده و قراره بعضی‌ها از گوشتشون استفاده و بعضی‌هام هم از پوست و استخوانشون.
درحالی که تمام حیوانات و گیاهان خوشحال هستن و انسان‌ها بی‌قرار، بعضی گیاهان با وسایل حمل و نقل شروع به تخریب زندگی انسان‌ها می‌کردند.
***
وارد خونه میشه و به خانم گاو سلام میده. بچه‌ گاو‌های کوچولوش با عجله می‌پرن بغلش و خودشون رو برای پدرشون لوس می‌کنن. لباس‌های کارش رو که عوض می‌کنه به سمت اتاق هال میره و روی مبل زرد رنگ می‌شینه. دیگه برای درست کردن مبل از چوب استفاده نمی‌کردن؛ بلکه سعی می‌کردن از منابع طبیعی و پلاستیک‌های مقاوم استفاده کنن.
تونسته بودن با گیاهان کسب و کار قوی رو شروع کنن. سر یه زن با موهای مشکی و ل*ب‌های قرمز روی دیواره و از پوستش هم برای خونشون فرش تهیه کردن. چند سالی میشه از انسان فقط برای این‌جور چیز‌ها استفاده می‌کنن. برای تزئین، یه تیکه از استخوان یه مرد میان‌سال روی میزه و تونسته با این تزیینات برای خودش و خانم گاو و بچه‌هاش قشنگ‌ترین خونه رو درست کنه.
مطمئناً اگه انسان‌ها می‌دونستن که با حیوانات و گیاهان چیکار می‌کنن هیچ‌وقت اون کارها‌ رو انجام نمی‌دادن تا به این‌جا نرسند! کی می‌دونه شاید واقعاً یه روزی توی دنیای واقعی جاهامون باهم عوض بشه!

پایان.
 
Last edited:
امضا : Melina.N

Who has read this thread (Total: 0) View details

Top Bottom