شعر🖋 خاقانی | تالار ادبیات

[ARAMESH]

دیدی که نسیم نوبهاری بوزید
ما را ز بهار ما نسیمی نرسید

 

[ARAMESH]

دردا که چو گل پرده خلوت بدرید
آن گل‌رخ ما پرده نشینی بگزید

 

[ARAMESH]

ای پار دوست بوده و امسال آشنا
وی از سزا بریده و بگزیده ناسزا

 

[ARAMESH]

ای سفته در وصل تو الماس ناکسان
تا کی کنی قبول، خسان را چو کهربا

 

[ARAMESH]

ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا
به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا

 

[ARAMESH]

برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم به جای
هر مژه بر چشم سوزنی است مرا

 

[ARAMESH]

کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم
بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها

 

[ARAMESH]

خاقانی از آنگه که خبر یافت ز عشقت
از بی‌خبری او به جهان رفت خبرها

 

[ARAMESH]

کردم خطر و بر سر کوی تو گذشتم
بسیار کند عاشق ازین گونه خطرها

 

[ARAMESH]

خوش خوش خرامان می‌روی، ای شاه خوبان تا کجا
شمعی و پنهان می‌روی پروانه جویان تا کجا؟