جدیدترین‌ها

بزرگترین مرجع تایپِ کتاب | انجمن رمان نویسی بوکینو

انجمن فرهنگی بوکینو، مکانی‌ برای انتشار و تایپ آثارِ شما عزیزان بوده و طبقِ قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود. هدف ما همواره ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه است. برای دسترسی به امکانات انجمن و تعامل در آن، همین حالا ثبت نام کنید.

سوالات متداول

آموزش کار با انجمن را از این لینک مطالعه کنید.

ایجاد موضوع

برای شروع موضوعی در تالار مورد نظر خود بفرستید.

کسب مقام

به خانواده‌ی بزرگ بوکینو بپیوندید!
  • ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

جوکینو=}

ندوش؛

[معاونت اجرایی بازنشسته سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
929
پسندها
4,644
زمان آنلاین بودن
15d 22h 10m
امتیازها
338
سن
16
محل سکونت
..تهران
سکه
4,911
  • #11
حشره کش خالی کردم تو اتاقم
من سر درد گرفتم دارم می میرم
پشه هه رو آینه اتاقم وایساده داره شاخکاشو مرتب می کنه!
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: AVA

ندوش؛

[معاونت اجرایی بازنشسته سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
929
پسندها
4,644
زمان آنلاین بودن
15d 22h 10m
امتیازها
338
سن
16
محل سکونت
..تهران
سکه
4,911
  • #12
ساعت 3 نصف شب اومدم بالا در یخچالو باز کردم دنبال چیزی میگشتم

بابام سرشو از زیر پتو درآوورد گفت:یه لیوان شیر هم بخور

من که به کل تعجب کرده بودم که چطوره که به فکر منه

پرسیدم چرا؟؟؟

.

.

.

.

.

.

گفت:تاریخش تا امشبهshy-smiley
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: AVA

ندوش؛

[معاونت اجرایی بازنشسته سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
929
پسندها
4,644
زمان آنلاین بودن
15d 22h 10m
امتیازها
338
سن
16
محل سکونت
..تهران
سکه
4,911
  • #13
ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ.

“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟”

ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.

ازش پرسیدم:ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟

گفت:ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه

ینی قوه تخیلش هلاکم کرد!!!!
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: AVA

ندوش؛

[معاونت اجرایی بازنشسته سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
929
پسندها
4,644
زمان آنلاین بودن
15d 22h 10m
امتیازها
338
سن
16
محل سکونت
..تهران
سکه
4,911
  • #14
شب تولدم، شروع کردم به باز کردن کادوها

به کادوی بابام که رسیدم دیدم یه پاکته که درش بازه

توشو که نگاه کردم دیدم نوشته:

هشتاد هزار تومنی رو که سه ماه پیش گرفتی، نمی خواد برگردونیsigh-smiley
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: AVA

ندوش؛

[معاونت اجرایی بازنشسته سایت]
کادر مدیریت بوکینو
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
929
پسندها
4,644
زمان آنلاین بودن
15d 22h 10m
امتیازها
338
سن
16
محل سکونت
..تهران
سکه
4,911
  • #15
بابام کله پاچه گرفته بود صدام کرد پسر بپر اون مسواک که باهاش دندونای گوسفند رو پاک میکنیم بیار

پرسیدم کدوم؟ گفت همون نارنجیه ک توام باهاش مسواک می‌زنی دیگه??
 
  • خنده
واکنش‌ها[ی پسندها]: AVA

rifledark

کاربر بوکینو
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
0
پسندها
2,236
امتیازها
75
سکه
0
  • #16
بابام میگه 23 سالته دیگه چرا نماز نمیخونی؟

برگشتم گفتم عیب نداره پدر جان خود پیامبر هم تا 43 سالگی نماز نمیخوند!

برگای بابام و جبرئیل با هم ریخت🥲
 
  • لایک
واکنش‌ها[ی پسندها]: Rezasham

rifledark

کاربر بوکینو
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
0
پسندها
2,236
امتیازها
75
سکه
0
  • #17
رفتم یه انرژی‌زا بگیرم
برگشته میگه 60 تومن
دیدم اگه اون 60 تومن تو جیبم باشه بیشتر انرژی دارم...sigh-smiley
 

بازدید کنندگان موضوع (تعداد: 0) مشاهده جزئیات

shape1
shape2
shape3
shape4
shape5
shape6
بالا پایین