What's new

بزرگترین مرجع تایپِ کتاب | انجمن رمان نویسی بوکینو

انجمن فرهنگی بوکینو، مکانی‌ برای انتشار و تایپ آثارِ شما عزیزان بوده و طبقِ قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود. هدف ما همواره ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه است. برای دسترسی به امکانات انجمن و تعامل در آن، همین حالا ثبت نام کنید.

سوالات متداول

آموزش کار با انجمن را از این لینک مطالعه کنید.

ایجاد موضوع

برای شروع موضوعی در تالار مورد نظر خود بفرستید.

کسب مقام

به خانواده‌ی بزرگ بوکینو بپیوندید!
  • ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

Status
Not open for further replies.

Blueberry

[مدیریت ارشد صوتینو - مدیر تالار نظارت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
566
Reaction score
2,965
Time online
16d 14h 6m
Points
233
Location
بیرجند
سکه
4,162
  • #1
سلام و درود خدمت بوکینویی‌های عزیز.
در این تاپیک، شما درخواست خود را برای تعیین همیار نویسنده ثبت خواهید کرد.

*لطفا صبور باشید و از ارسال مکرر درخواست اکیدا خودداری فرمایید.
*تمامی سوالات را پاسخ دهید و با "…" جای خالی را پر نکنید.
*شما می‌توانید همیار درخواستی خود را تگ کنید و در صورتی که ایشان موافق بودند، با درخواست شما موافقت می‌شود و اگر همیاری مد نظرتان نیست، مدیریت تالار برای شما تعیین همیار خواهند کرد.

لیست همیاران نویسنده:
@Blueberry
@Elaheh_A
@مهوین؛
@ریحانه زنگنه
این افراد بر تمامی ژانر‌ها مسلط هستند.

*دوست عزیز، اثر شما تحت پوشش انجمن رمان‌نویسی بوکینو می‌باشد و اطمینان داشته باشید، همراه‌ نویسنده‌های انجمن رمان‌نویسی بوکینو مورد اعتمادترین افراد هستند.

*همچنین هرگونه کپی‌رایت از آثار شما به اسم فرد دیگری، پیگرد قانونی خواهد داشت چرا که انجمن رمان‌نویسی بوکینو در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود.
موفق و موید باشید.🤝
 

ZEINAB.S

بنیانگذار سایت
Staff member
LV
0
 
Joined
Feb 17, 2023
Messages
936
Reaction score
13,635
Time online
102d 2h 30m
Points
415
Age
19
Location
Qom
سکه
6,970
  • #2
نام‌کاربری: مهوین؛

نام و نام خانوادگی: زینب سواری

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: غارتگران

ژانر کتاب: فانتزی، ماجراجویی

نویسنده کتاب: زینب سواری

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: در تنگنای شب و در آغوشِ سایه‌های دلمرده، جایی میان وهم و بیداری، قلبی برای صرفِ آزادی، بی‌دریغ فریاد می‌زد.
غارتگری که دل‌های مرده را می‌ربود تا عشقی که در روح دمیده شده بود را احیا کند. نهال کم جانِ امید را مادرانه در آغوش می‌کشید.
و در حین فروپاشیِ انسانیت، ویرانه‌های وجودش را برای پاداشی از جنسِ پاسخ‌های گم‌شده، سخت کاوید و پیش رفت و ضمیرش مجروح شد تا آموخت، زمانی که او را خوار بپندارند، بایستی روحِ مبارزش را در دست همت گیرد و برای تمامیت خویش، پیش رود!
لیک در جهانی که حیله، بر فریب دام می‌گستراند، هر گام او همچون پای گذاشتن بر لبه‌ی پرتگاهی عمیق است و در مسیر وارستگی، جزای پاسخ‌ها می‌توانند سنگین‌تر از حد تصور باشند!
و یقینا دست سرنوشت نمایان خواهد ساخت که آیا در انتها او خواهد توانست بهشتی، از آتش جهل بسازد؟


مقدمه کتاب: این من بودم. غارتگری بی‌ملاحظه که زاده شده بود، عدم‌ها را غارت کند.
در گذر روزهای سرد، حینی که صداقت کشته می‌داد و رأفت، برای‌شان انتظار آفریده بود؛ تلفاتی که از جهالت می‌رسید مرا بر آن ساخت تا غارت کنم! غارت کنم دلم را از زمینی که بایر شده بود. غارت کنم جسمی را که ارج نَنهادند و در سویی دیگر، لحظه‌ای که امید در بستر مرگ، بی‌جان و بی‌تاب گشته بود، سرزمینی بسازم از خشت‌های آهنین! بهشتی که در بهارش، هیچ روزنه‌ای از اجحاف نباشد.
بهشتی که لایقِ سرمستی بلبل و اوجِ شاهین باشد. بال نشکند، بلکه مرهم گذارد. به کودک نوپای قلم بر دست، زمانی دهد تا پروانه‌ی وجودش را از پیله‌ی ندانستن، برهاند.
من از پس کلافِ سردرگمی، دستِ پروانه‌ی نو ظهوری را گرفته و بیرون کشیدم آن روحی که اعجاز خالق را در بر داشت. دست نوازش بر روح خسته‌ی خود می‌کشیدم و در تلاطم طوفانی، ارمغان امید را در ذهن‌ها رویاندم و در شبانگاه، زمانی که ظلمات بر آینده‌مان چیره شده بود، درست آن دمی که نحسی بر بلند پروازی‌های‌مان قهقهه زد، در ذهنم، تلنگری زاییده شد تا از یأس، یاس برویانم! و آغازگر کتابی شیوا شوم.


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-20
 

Blueberry

[مدیریت ارشد صوتینو - مدیر تالار نظارت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
566
Reaction score
2,965
Time online
16d 14h 6m
Points
233
Location
بیرجند
سکه
4,162
  • #3
نام‌کاربری: مهوین؛

نام و نام خانوادگی: زینب سواری

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: غارتگران

ژانر کتاب: فانتزی، ماجراجویی

نویسنده کتاب: زینب سواری

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: در تنگنای شب و در آغوشِ سایه‌های دلمرده، جایی میان وهم و بیداری، قلبی برای صرفِ آزادی، بی‌دریغ فریاد می‌زد.
غارتگری که دل‌های مرده را می‌ربود تا عشقی که در روح دمیده شده بود را احیا کند. نهال کم جانِ امید را مادرانه در آغوش می‌کشید.
و در حین فروپاشیِ انسانیت، ویرانه‌های وجودش را برای پاداشی از جنسِ پاسخ‌های گم‌شده، سخت کاوید و پیش رفت و ضمیرش مجروح شد تا آموخت، زمانی که او را خوار بپندارند، بایستی روحِ مبارزش را در دست همت گیرد و برای تمامیت خویش، پیش رود!
لیک در جهانی که حیله، بر فریب دام می‌گستراند، هر گام او همچون پای گذاشتن بر لبه‌ی پرتگاهی عمیق است و در مسیر وارستگی، جزای پاسخ‌ها می‌توانند سنگین‌تر از حد تصور باشند!
و یقینا دست سرنوشت نمایان خواهد ساخت که آیا در انتها او خواهد توانست بهشتی، از آتش جهل بسازد؟


مقدمه کتاب: این من بودم. غارتگری بی‌ملاحظه که زاده شده بود، عدم‌ها را غارت کند.
در گذر روزهای سرد، حینی که صداقت کشته می‌داد و رئفت، برای‌شان انتظار آفریده بود؛ تلفاتی که از جهالت می‌رسید مرا بر آن ساخت تا غارت کنم! غارت کنم دلم را از زمینی که بایر شده بود. غارت کنم جسمی را که ارج نَنهادند و در سویی دیگر، لحظه‌ای که امید در بستر مرگ، بی‌جان و بی‌تاب گشته بود، سرزمینی بسازم از خشت‌های آهنین! بهشتی که در بهارش، هیچ روزنه‌ای از اجحاف نباشد.
بهشتی که لایقِ سرمستی بلبل و اوجِ شاهین باشد. بال نشکند، بلکه مرهم گذارد. به کودک نوپای قلم بر دست، زمانی دهد تا پروانه‌ی وجودش را از پیله‌ی ندانستن، برهاند.
من از پس کلافِ سردرگمی، دستِ پروانه‌ی نو ظهوری را گرفته و بیرون کشیدم آن روحی که اعجاز خالق را در بر داشت. دست نوازش بر روح خسته‌ی خود می‌کشیدم و در تلاطم طوفانی، ارمغان امید را در ذهن‌ها رویاندم و در شبانگاه، زمانی که ظلمات بر آینده‌مان چیره شده بود، درست آن دمی که نحسی بر بلند پروازی‌های‌مان قهقهه زد، در ذهنم، تلنگری زاییده شد تا از یأس، یاس برویانم! و آغازگر کتابی شیوا شوم.


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-20
سلام و درود خدمت شما نویسنده عزیز.
با درخواست همراه نویسنده شما موافقت شد.✅
همراه: @Blueberry
منتظر گفت‌و‌گویی از جانب همراه خود بمانید.
موفق و موید باشید.🤝🤍​
 

سون آی

🖤⃟ ɪᴍ sᴛɪʟʟ ɪɴᴛᴏ ʏᴏᴜ
LV
0
 
Joined
Aug 1, 2023
Messages
1,908
Reaction score
5,568
Time online
10d 2h 6m
Points
373
سکه
9,077
  • #4
نام‌کاربری: DALANA

نام و نام خانوادگی: زیبا

نوع کتاب: دلنوشته

عنوان کتاب: چزار

ژانر کتاب: تراژدی

نویسنده کتاب: زیبا

زبان اصلی کتاب: پارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نمی‌دونم

خلاصه کتاب: مقدمه:
می‌خندم، گویی در درون خود
چنان شوریده‌ام که در معجر شامگاهان به سان آفتابی گریزان تمام شب را پیش رفته‌ام!
به آن اشتیاقِ روزنه‌‌ی کهنه‌ا‌م قسم که غمزه‌ی فرو نشسته در بطلان وجودم را چون چوبی که نی‌شکر‌ها او را فریاد می‌زنند، پر از سیاهی در ژرفای تشنگی بیابان‌ها برای جرئی آب، درد را بهانه کردم و در برهنگی زمستان سخت فرو نشستم.
پ.ن: چزار به معنای حسرت به دل می‌باشد.


مقدمه کتاب: یکی‌اند

در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ به ناظر واگذار می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-22
 

Blueberry

[مدیریت ارشد صوتینو - مدیر تالار نظارت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
566
Reaction score
2,965
Time online
16d 14h 6m
Points
233
Location
بیرجند
سکه
4,162
  • #5
نام‌کاربری: DALANA

نام و نام خانوادگی: زیبا

نوع کتاب: دلنوشته

عنوان کتاب: چزار

ژانر کتاب: تراژدی

نویسنده کتاب: زیبا

زبان اصلی کتاب: پارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نمی‌دونم

خلاصه کتاب: مقدمه:
می‌خندم، گویی در درون خود
چنان شوریده‌ام که در معجر شامگاهان به سان آفتابی گریزان تمام شب را پیش رفته‌ام!
به آن اشتیاقِ روزنه‌‌ی کهنه‌ا‌م قسم که غمزه‌ی فرو نشسته در بطلان وجودم را چون چوبی که نی‌شکر‌ها او را فریاد می‌زنند، پر از سیاهی در ژرفای تشنگی بیابان‌ها برای جرئی آب، درد را بهانه کردم و در برهنگی زمستان سخت فرو نشستم.
پ.ن: چزار به معنای حسرت به دل می‌باشد.


مقدمه کتاب: یکی‌اند

در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ به ناظر واگذار می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-22
سلام و درود.
با درخواست همراه شما موافقت شد.✅
همراه شما: @Elaheh_A
لطفا منتظر گفت‌و‌گویی از جانب ناظر خود باشید.
موفق و موید باشید.
 
Last edited:

Maedeh

LV
0
 
Joined
Aug 5, 2024
Messages
267
Reaction score
1,525
Points
138
Age
22
Location
وَرِ دلِ غزاله💅🏻
سکه
1,360
  • #6
نام‌کاربری: ماهی

نام و نام خانوادگی: میم.ز

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: ژیکان

ژانر کتاب: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی

نویسنده کتاب: میم.ز

زبان اصلی کتاب:

تعداد صفحات (پارت)‌: تقریبا ۷۰-۸۰

خلاصه کتاب: خلاصه: او خواهان آزادیست؛ آزادی در خندیدن، دویدن،‌ زیر ل*ب آهنگ خواندن و حتی لباس روشن پوشیدن! او حبس شده در افکار پوسیده مردمیست که بلند خندیدن را جرم می‌داند. چاره‌ای جز به به‌دست آوردن آزادی ندارد! با عجز به هر ریسمانی چنگ می‌زند و سرانجام، همان ریسمان او را به دار می‌آویزد!

مقدمه کتاب: ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ،
ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاستﮐﻪ می‌خندﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ،
ﻏﻢ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاستﮐﻪ می‌خندﺩ بیگانه ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ،
ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاست ﮐﻪ می‌خندﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ،
ﺗﻮ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاست ﮐﻪ می‌خندیم ﻫﺮ ﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ،
ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ می‌خندﻡ؛ ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ!

«وحشی بافقی»


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-23
 

Blueberry

[مدیریت ارشد صوتینو - مدیر تالار نظارت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
566
Reaction score
2,965
Time online
16d 14h 6m
Points
233
Location
بیرجند
سکه
4,162
  • #7
نام‌کاربری: ماهی

نام و نام خانوادگی: میم.ز

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: ژیکان

ژانر کتاب: تراژدی، عاشقانه، اجتماعی

نویسنده کتاب: میم.ز

زبان اصلی کتاب:

تعداد صفحات (پارت)‌:
تقریبا ۷۰-۸۰

خلاصه کتاب: خلاصه: او خواهان آزادیست؛ آزادی در خندیدن، دویدن،‌ زیر ل*ب آهنگ خواندن و حتی لباس روشن پوشیدن! او حبس شده در افکار پوسیده مردمیست که بلند خندیدن را جرم می‌داند. چاره‌ای جز به به‌دست آوردن آزادی ندارد! با عجز به هر ریسمانی چنگ می‌زند و سرانجام، همان ریسمان او را به دار می‌آویزد!

مقدمه کتاب: ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ،
ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاستﮐﻪ می‌خندﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ،
ﻏﻢ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاستﮐﻪ می‌خندﺩ بیگانه ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ،
ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاست ﮐﻪ می‌خندﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ،
ﺗﻮ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍین‌جاست ﮐﻪ می‌خندیم ﻫﺮ ﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ،
ﺍﻭ ﺧﻨﺪﻩ ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ می‌خندﻡ؛ ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ!

«وحشی بافقی»


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-23
سلام و درود نویسنده عزیز.
با درخواست همراه شما موافقت شد.✅
همراه شما: @Blueberry
لطفا منتظر گفت‌و‌گویی از جانب همیار خود بمانید.
موفق و موید باشید.🤝🤍
 
Last edited:

Atrisa1235

نویسنده بـــرتر
LV
0
 
Joined
Dec 9, 2024
Messages
402
Reaction score
1,267
Points
138
سکه
2,323
  • #8
نام‌کاربری: Atrisa1235

نام و نام خانوادگی: آتریساپردیس نگار

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: قبیله ماه خونین

ژانر کتاب: فانتزی ،ترسناک ،معمایی

نویسنده کتاب: آتریساپردیس نگار

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: خلاصه :
در دل کوه‌های سر به فلک کشیده، گروهی از عشایر به ییلاقی دورافتاده پناه می‌برند؛ اما آرامش آن‌ها به زودی با زوزه‌های وحشی و ناپدید شدن مرموز اعضای قبیله به هم می‌ریزد. هر کشتار، رازهای تلخی از گذشته را فاش می‌کند و ترس و وحشت در دل آن‌ها ریشه می‌دواند. آیا قبیله می‌تواند بر ترس غلبه کند و راز مرگ عزیزان‌شان را کشف کند یا در دام گرگ‌های آدم‌خوار گرفتار خواهند شد؟
«قبیله ماه خونین» داستانی از ترس و فانتزی است که در آن انسانیت و وحشت در هم می‌آمیزند و قهرمانان باید با تاریکی درون و بیرون خود روبه‌رو شوند


مقدمه کتاب: مقدمه:
در دل قبیله‌ی گرگین، داستانی از عشق و ترس، امید و ناامیدی نهفته است. آیا این قبیله می‌تواند بر ترس‌هایش غلبه کند و در برابر چالش‌ها ایستادگی نماید؟ آیا در دل تاریکی، نور امید را خواهد یافت و با شجاعت بر سرنوشت خود تسلط خواهد داشت؟این داستان عبرت‌آموز به ما یادآوری می‌کند که در میانه‌ی تاریکی‌ها، نور امید همیشه در دسترس است. هر قدم قهرمانان بر سرنوشت خود و نسل‌های آینده تأثیر می‌گذارد. بیایید به این سفر بپیوندیم و رازهای نهفته را کشف کنیم، در جستجوی حقیقت و روبرو شدن با چالش‌های درونی‌مان تا به نور امید دست یابیم


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-24
 

Blueberry

[مدیریت ارشد صوتینو - مدیر تالار نظارت]
Staff member
LV
0
 
Joined
Sep 4, 2024
Messages
566
Reaction score
2,965
Time online
16d 14h 6m
Points
233
Location
بیرجند
سکه
4,162
  • #9
نام‌کاربری: Atrisa1235

نام و نام خانوادگی: آتریساپردیس نگار

نوع کتاب: رمان

عنوان کتاب: قبیله ماه خونین

ژانر کتاب: فانتزی ،ترسناک ،معمایی

نویسنده کتاب: آتریساپردیس نگار

زبان اصلی کتاب: فارسی

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: خلاصه :
در دل کوه‌های سر به فلک کشیده، گروهی از عشایر به ییلاقی دورافتاده پناه می‌برند؛ اما آرامش آن‌ها به زودی با زوزه‌های وحشی و ناپدید شدن مرموز اعضای قبیله به هم می‌ریزد. هر کشتار، رازهای تلخی از گذشته را فاش می‌کند و ترس و وحشت در دل آن‌ها ریشه می‌دواند. آیا قبیله می‌تواند بر ترس غلبه کند و راز مرگ عزیزان‌شان را کشف کند یا در دام گرگ‌های آدم‌خوار گرفتار خواهند شد؟
«قبیله ماه خونین» داستانی از ترس و فانتزی است که در آن انسانیت و وحشت در هم می‌آمیزند و قهرمانان باید با تاریکی درون و بیرون خود روبه‌رو شوند


مقدمه کتاب: مقدمه:
در دل قبیله‌ی گرگین، داستانی از عشق و ترس، امید و ناامیدی نهفته است. آیا این قبیله می‌تواند بر ترس‌هایش غلبه کند و در برابر چالش‌ها ایستادگی نماید؟ آیا در دل تاریکی، نور امید را خواهد یافت و با شجاعت بر سرنوشت خود تسلط خواهد داشت؟این داستان عبرت‌آموز به ما یادآوری می‌کند که در میانه‌ی تاریکی‌ها، نور امید همیشه در دسترس است. هر قدم قهرمانان بر سرنوشت خود و نسل‌های آینده تأثیر می‌گذارد. بیایید به این سفر بپیوندیم و رازهای نهفته را کشف کنیم، در جستجوی حقیقت و روبرو شدن با چالش‌های درونی‌مان تا به نور امید دست یابیم


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 2025-01-24
سلام و درود.
با درخواست همراه نویسنده شما موافقت شد.✅
همراه شما: @Blueberry
لطفا منتظر گفت و گویی از جانب همراه خود بمانید.
موفق و موید باشید.🤍🤝
 

اول شخص مفرد

نویسنده انجمن
LV
0
 
Joined
Jan 11, 2024
Messages
344
Reaction score
1,515
Time online
3d 20h 53m
Points
188
سکه
1,827
  • #10
نام‌کاربری: - OVERDOSE -

نام و نام خانوادگی: اهورا تابش

نوع کتاب: دلنوشته

عنوان کتاب: مرز را آفرید

ژانر کتاب: عاشقانه، تراژدی

نویسنده کتاب: -

زبان اصلی کتاب: -

تعداد صفحات (پارت)‌: نامشخص

خلاصه کتاب: -

مقدمه کتاب: چه مرزی برای پرواز و گریختن وجود داشت ؟
پرندگان به آسودگی و آزادگی خود پرواز می‌کردند و مرزی نمی‌شناختند،
اما این آدم‌ها بودند که هنگام عشق ورزیدن
مرز را آفریدند!
تا پیله‌ی تنهایی خود‌شان را کوچک‌تر کنند...


در صورت بیان ایرادات توسط ناظر، آیا خودتان آنها را ویرایش می‌کنید یا به ناظر واگذار می‌کنید؟ خودم ویرایش می‌کنم.

مورخ ثبت درخواست: 1970-01-01
 
Status
Not open for further replies.

Who has read this thread (Total: 10) View details

shape1
shape2
shape3
shape4
shape5
shape6
Top Bottom