Liza
[مدیر تالار ترجمه]
پرسنل مدیریت
مدیر رسمی تالار
مترجم انجمن
مدرس انجمن
مشاور انجمن
ناظر انجمن
منتقد انجمن
برترین کاربر ماه
تدوینگر آزمایشی
سطح
6
به نام خدا
(ممکن است تغیر کند)
دلنوشته «براتون خوشحالیم مادام»
نویسنده: @Liza
ناظر: @yas_NHT
ژانر: اجتماعی,(احساسی)
مقدمه:
و در نهایت؛ کسی که از ته دل خندید،
کسی که هربار به خودش توی آینه نگاه میکرد حس خوبی داشت، کسی که از بهترین دانشگاه فارغ التحصیل شد و به تمام آرزوهاش رسید،
کسی که به تکتک لوکیشنهای مورد علاقهاش سفر کرد، کسی که حالا از ته دل میخنده و هیچکس توانایی در آوردن اشکش رو نداره،
کسی که با تکتک آدم های معروف مورد علاقهاش عکس گرفت،و بازی های تمام تیمهای مورد علاقه اش رو توی استادیوم از نزدیک دید،
کسی که باعث افتخار مادرش و سربلندی کل خانوادهاش شد، کسی بخش زیادی از ثروت و داراییاش رو صرف غذا و سرپناه خریدن برای حیوون های خیابونی کرد، کسی که از هر برند مورد علاقه اش یه کالکشن توی اتاق لباسش درست کرد، کسی که اعتماد به نفسش و رو به دست آورد، و از همه مهمتر؛ کسی که روز به روز اعتمادش و ایمانش به خدا بیشتر شد و هر روز بیشتر از روز قبل به نجات دهنده زندگیش نزدیک شد و روحش پاکسازی شد؛
و کسی که تمام سلول های بدنش هر روز میلیون ها بار تکرار میکنن:
بهتون افتخار میکنیم مادام؛ من بودم، من.
(ممکن است تغیر کند)
دلنوشته «براتون خوشحالیم مادام»
نویسنده: @Liza
ناظر: @yas_NHT
ژانر: اجتماعی,(احساسی)
مقدمه:
و در نهایت؛ کسی که از ته دل خندید،
کسی که هربار به خودش توی آینه نگاه میکرد حس خوبی داشت، کسی که از بهترین دانشگاه فارغ التحصیل شد و به تمام آرزوهاش رسید،
کسی که به تکتک لوکیشنهای مورد علاقهاش سفر کرد، کسی که حالا از ته دل میخنده و هیچکس توانایی در آوردن اشکش رو نداره،
کسی که با تکتک آدم های معروف مورد علاقهاش عکس گرفت،و بازی های تمام تیمهای مورد علاقه اش رو توی استادیوم از نزدیک دید،
کسی که باعث افتخار مادرش و سربلندی کل خانوادهاش شد، کسی بخش زیادی از ثروت و داراییاش رو صرف غذا و سرپناه خریدن برای حیوون های خیابونی کرد، کسی که از هر برند مورد علاقه اش یه کالکشن توی اتاق لباسش درست کرد، کسی که اعتماد به نفسش و رو به دست آورد، و از همه مهمتر؛ کسی که روز به روز اعتمادش و ایمانش به خدا بیشتر شد و هر روز بیشتر از روز قبل به نجات دهنده زندگیش نزدیک شد و روحش پاکسازی شد؛
و کسی که تمام سلول های بدنش هر روز میلیون ها بار تکرار میکنن:
بهتون افتخار میکنیم مادام؛ من بودم، من.