• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

زندگی ما

زیستن در لجن
و گریستن در باران
بازی خوردن
و از دق مردن
بودن
و با افیون خیال غنودن
گفتن همان
و خفتن
برخاستن
و از خود کاستن
زندانی
در محبس ناد
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

عقاب خیال

در مکانی به وسعت کف دست
و در زمانی به وسعت دو لحظه
شماری چند از خوشباوران تاریخ
گرد آمده اند
تا سرود انقلاب خلق را تندر آسا سر دهند
و بشارت
دگرگونی
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

هراس

از هراس زاده ایم
و با خشونت زیسته ایم
از زبان بتها
اسطوره وار فرمان ساخته ایم
و بر ذهن رنجور خویش
زالو صفت چنگ انداخته ایم
به فرداها
امیدی نیست
که امروز فردایی است
در گذرگاه بردگان ایستاده ایم
که تماشا تقدیر ماست
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

پیام

انسان را به نظمی نو فراخواندم
با شمشیر و فرمان
و آنگاه پیامم را بر شانه های باروت نشاندم
و به سرزمینهای دور شلیک کردم
به جز گلوله پاسخی نبود
قرنها گذشت
هنوز صدای انفجار به گوش می رسد
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

تکرار

به تکرار زیستن
و تا نهایت خواستن
افسردن
و تا نهایت شدن
سر خوردن
و هنوز راه به جایی نبردن
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

فروخفتگان

چه بسیارند فرو خفتگان
در مرزهای کهن
با سحرهای آهنگین
با جزمهای پولادین
در حصارهای ظلمت
با دیوارهای کاغذین
و باروهایی چنان
سنگین
که قرنها را مجالی است اندک
تا دریچه ای به سوی نور باز کنی
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

ماندن

به آبیاری جنگل می روم که خشکی ره آورد توست
و رویش دستانم
یادگاری است از عطوفت باران
در بهاران
اندیشه مکن
که جهان بی آنکه بیندیشی به سامان است
در باغچه غنچه های نو رسیده
به تشنگی دهان می گشاید
و من به فرمانی ، ناخواسته مقراض بر گلویشان می گذارم
آسودگی در کنار تو که جهان را به پنداری موهوم می خوانی
و با آهنگی ناموزون می نوازی
حکایت توفان و دریاست
بگذریم که شعر گریزی است برای بودن
و تو نیز برای ماندن دستاویزی می جویی
که از آهن و آتش ساخته ای
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

تنهایی

یابان در تنهایی خود غرق است
و نگاه منتظرش بر رهگذریست
که نادانی به او جرأت داده است
تا بر سنگفرش صبورانه قدم بگذارد
خانه در تنهایی خود غرق است
و حضور ره نوردی را می نگرد
که گامهایش لحظه ای
سکوت سنگین خانه را شکسته است
آسمان در تنهایی خود غرق است
و گذار پرنده ای را می خواهد
که بال افشان آغوش فروبسته او را بگشاید
و من در تنهایی خودم غرقم و به روزی می اندیشم
که دیگر نباشم
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

سحر

از محاصره ی نادانی با ناتوانی راهی
م یجویم و می گریزم
به سنگر خویش که نااستوار و لرزان است پناهنده نمی شوم
در جنگ غالیم یا مغلوب چه فرق می کند
نمی خواهم از پیروزی
تاجی زرین بر سر بگذارم
به تار مویی چند که خاکستر نشین زمانه است قناعت دارم
رسولان پیشین آنچه گفتنی است گفته اند
رسالتی ندارم که انسان را از انسان جدا کنم
من بهشستشوی کلام آمده ام
آمده ام تا کتاب را که فاصله گذار آدمی است بردارم
آمده ام تا
رسولان شعبده را بگویم
چه نشسته اید که سحر شما انسان را گرگ انسان کرده است
انسان از کتاب خلع خواهم کرد
تا سلاحی برنده برای کشتن آدمی نباش
د​
 
امضا : Saghar ✿

Saghar ✿

[مدیر آزمایشی سرگرمی]
LV
0
 
Joined
Feb 25, 2025
Messages
655
سکه
3,456

قربانی

زندگی نقش های مرده ایست
در پیشانی زمان
فریاد تو را می شنوم
که باران را می ستایی
در باد
گنج را باخته ام
خانه ی من
باغی است
سوخته
که حاصلش بی برگی است
بر می گردم
با سلامی دوباره
و نظر گاهم
کشتارگاهی است
که انسان را سلاخی می کنند
با نگههای مشکوک و آهنگهای سوگوار
و سرودهای بی پایان فتح
و صف طویلی از گوسفندان
که در مسلخ
به شکلی
ناگزیر آویزانند
و من
قربانی همیشه ی تاریخ
جسد خود را می نگرم
افسرده و پریده رنگ
با تو همراهم
و هر دو
راهی را می پیماییم
که سرانجامی ندارد
 
امضا : Saghar ✿

Who has read this thread (Total: 0) View details

Top Bottom