جدیدترین‌ها

بزرگترین مرجع تایپِ کتاب | انجمن رمان نویسی بوکینو

انجمن فرهنگی بوکینو، مکانی‌ برای انتشار و تایپ آثارِ شما عزیزان بوده و طبقِ قوانین جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شود. هدف ما همواره ایجاد یک محیط گرم و صمیمانه است. برای دسترسی به امکانات انجمن و تعامل در آن، همین حالا ثبت نام کنید.

سوالات متداول

آموزش کار با انجمن را از این لینک مطالعه کنید.

ایجاد موضوع

برای شروع موضوعی در تالار مورد نظر خود بفرستید.

کسب مقام

به خانواده‌ی بزرگ بوکینو بپیوندید!
  • ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

شعر🖋 اشعار عطار نیشابوری | تالار شعر

COOKiE

[سرپرست بازنشسته بخش عمومینو]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-18
نوشته‌ها
2,550
پسندها
4,479
زمان آنلاین بودن
14d 11h 4m
امتیازها
322
محل سکونت
🎇شهربازی🎇
سکه
13,003
  • #1

غزل شمارهٔ ۱

چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را
سجاده زاهدان را درد و قما*ر ما را


جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان
آن نیست جای رندان با آن چکار ما را


گر ساقیان معنی با زاهدان نشینند
می زاهدان ره را درد و خمار ما را


درمانش مخلصان را دردش شکستگان را
شادیش مصلحان را غم یادگار ما را


ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی
کز هرچه بود در ما برداشت یار ما را


آمد خطاب ذوقی از هاتف حقیقت
کای خسته چون بیابی اندوه زار ما را


عطار اندرین ره اندوهگین فروشد
زیرا که او تمام است انده گسار ما را​
 

COOKiE

[سرپرست بازنشسته بخش عمومینو]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-18
نوشته‌ها
2,550
پسندها
4,479
زمان آنلاین بودن
14d 11h 4m
امتیازها
322
محل سکونت
🎇شهربازی🎇
سکه
13,003
  • #2

غزل شمارهٔ ۲

ز زلفت زنده می‌دارد صبا انفاس عیسی را
ز رویت می‌کند روشن خیالت چشم موسی را


سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن
به بلبل می‌برد از گل صبا صد گونه بشری را


کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی
برای گلبن وصلش رها کن من و سلوی را


گر از پرده برون آیی و ما را روی بنمایی
بسوزی خرقهٔ دعوی بیابی نور معنی را


دل از ما می‌کند دعوی سر زلفت به صد معنی
چو دل‌ها در شکن دارد چه محتاج است دعوی را


به یک دم زهد سی ساله به یک دم باده بفروشم
اگر در باده اندازد رخت عکس تجلی را


نگارینی که من دارم اگر برقع براندازد
نماندزینت و رونق نگارستان مانی را


دلارامی که من دانم گر از پرده برون آید
نبینی جز به میخانه ازین پس اهل تقوی را


شود در گلخن دوزخ طلب کاری چو عطارت
اگر در روضه بنمایی به ما نور تجلی را
 

COOKiE

[سرپرست بازنشسته بخش عمومینو]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-18
نوشته‌ها
2,550
پسندها
4,479
زمان آنلاین بودن
14d 11h 4m
امتیازها
322
محل سکونت
🎇شهربازی🎇
سکه
13,003
  • #3

غزل شمارهٔ ۳

ای به عالم کرده پیدا راز پنهان مرا
من کیم کز چون تویی بویی رسد جان مرا


جان و دل پر درد دارم هم تو در من می‌نگر
چون تو پیدا کرده‌ای این راز پنهان مرا


ز آرزوی روی تو در خون گرفتم روی از آنک
نیست جز روی تو درمان چشم گریان مرا


گرچه از سرپای کردم چون قلم در راه عشق
پا و سر پیدا نیامد این بیابان مرا


گر امید وصل تو در پی نباشد رهبرم
تا ابد ره درکشد وادی هجران مرا


چون تو می‌دانی که درمان من سرگشته چیست
دردم از حد شد چه می‌سازی تو درمان مرا


جان عطار از پریشانی است همچون زلف تو
جمع کن بر روی خود جان پریشان مرا​
 

بازدید کنندگان موضوع (تعداد: 0) مشاهده جزئیات

shape1
shape2
shape3
shape4
shape5
shape6
بالا پایین