متفرقه اشعار تک بیتی

[لولوعک مهربان]

خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست

شهریار

 

[لولوعک مهربان]

هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری

امیرخسرو دهلوی

 

[لولوعک مهربان]

من به بند تو اَسیرم تو ز من بی خبری
آفرین! معرفت این است که ز من می‌گذری...!

شهریار

 

[لولوعک مهربان]

دل به مجنون شدن خویش در آیینه نبند
صبر کن، عاشق دیوانه‌ترت می‌آید

کاظم بهمنی

 

[لولوعک مهربان]

تو را بَدَل نتوان یافت در جهان که گلاب
نه کار آب کند گر چه آب‌‌مانندست...

طالب آملی

 

[لولوعک مهربان]

بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن
آب این جا تیره شد، جای دگر باید شدن

اوحدی مراغه‌ای

 

[لولوعک مهربان]

ای که همه نگاهِ من، خورده گره به روی تو
تا نرود نفس زِ تن، پا نکشم زِ کوی تو ...!

حسین منزوی

 

[لولوعک مهربان]

چنان به فکر تو در خویشتن فرورفتیم
که خشک شد چو سبو دستِ زیر سر، ما را

صائب تبریزی

 

[لولوعک مهربان]

تویی در دیده‌ام چون نور و محرومم ز دیدارت
نمی‌دانم زِ نزدیکی کنم فریاد، یا دوری!

صائب تبریزی

 

[لولوعک مهربان]

سخن بگو که من بی‌قرار خام شوم
شبیه قبل، گرفتارِ یک سلام شوم!

حسین دهلوی