• ✵ انجمن رمانِ بوکـــیــنــو✵

    بزرگترین انجمن فرهنگی و کتابخانه‌ی مجازی ایران!

  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار
  • تصاویر لینک‌دار

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«جا مانده در تو»
تو را ننوشتم،
مبادا کاغذ حس کند چقدر بی‌دفاعم... .
تو را نگفتم،
مبادا هوا پُر شود از صدایی که دیگر نیست.
اما کاش می‌فهمیدی
چقدر از من، هنوز در تو جا مانده... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«عشق، همین است»
گاهی عشق،
همین است...
که همه بفهمند رفته،
جز دل تو.
که هنوز کنار پنجره نشسته،
و برای نسیمی که هرگز نیامد،
دست تکان می‌دهد... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«قند خاطره»
دلتنگی
فقط اسم یک حال نیست... .
گاهی شکل یک فنجان چای می‌ریزد
در سکوتی که هیچ‌کس برایت نریخته
و تو مجبور می‌شوی
قند خاطره را
تنهایی در دهانت بگذاری... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«روشنایی بی‌دلیل»
رفتن تو
مثل خاموش شدن چراغی نبود؛
مثل ماندن نوری بود
که دیگر صاحبش برنمی‌گردد
و اتاق،
بی‌دلیل نورانی است
و بی‌فایده روشن... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«سوگواره‌ی نامت»
هر شب خیمه‌ای در دل برپا می‌کنم،
بی‌میخ و بی‌طناب،
فقط با چند خاطره و یک اسم.
می‌نویسم،
نه که آرام شوم،
که مبادا فراموشم شود
دلی جایی هنوز ایستاده است؛
به احترام نبودنت... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«نیایش پنهان»
تو را به هیچ‌کس نگفتم،
نه از ترس قضاوت،
که از احترام.
تو را نگفتم،
چون مثل نیایش بودی برای من؛
جایی بین دل و دهان
که فقط باید آهسته خوانده شوی!
نه بلند، نه برای همه... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«دوست داشتن آرام»
می‌شود کسی را دوست داشت
بی‌آن‌که بشناسد،
بی‌آن‌که بپرسد:
«از کجا، چرا؟»
می‌شود فقط از صدایش،
از رفتارش با سکوت،
از نگاهش به پنجره،
فهمید که باید دوستش داشت!
همان‌قدر آرام،
همان‌قدر بی‌امید... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«بی‌برگشت»
یک‌جایی از دوست داشتن هست
که دیگر نه توقعی داری،
نه امیدی،
نه حتی دلخوشی ساده‌ای برای فردا.
فقط می‌مانی...
نه به انتظار،
نه از سر عادت،
فقط چون دلت جایی گذاشته شده که برش نمی‌گردانند.
دست می‌کشی روی اسمش
مثل کسی که درد قدیمی زانو را می‌فهمد
اما دیگر دوا نمی‌خواهد.
دوست داشتن،
گاهی فقط یک زخم کهنه‌ است
که یاد گرفته‌ای با آن راه بروی،
بی‌آن‌که حتی لنگ بزنی... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«ناتمام، مثل ما»
تو برای من
مثل شعری بودی که هر بار می‌خواستم بخوانمش،
بغض می‌آمد.
نه چون تلخ بودی،
چون راست بودی.
مثل چیزی که هیچ‌کس باور نمی‌کرد
اما من با همه‌ی وجود، حسش کرده بودم.
حیف…
که شعرها را هم می‌شود
دست‌آخر
تا نیمه خواند
و گذاشتشان لای کتابی که دیگر باز نمی‌شود... .
 
Last edited:

*RaHa._

رَـهـایِـش [طراح + ویراستار آزمایشی]
LV
0
 
Joined
Jul 18, 2025
Messages
329
سکه
1,856
«بدترین شکل ماندن»
اگر دلت بخواهد
می‌توانم برایت بگویم که چطور نبودنت
از یک‌جایی به بعد،
جزئی از روزهایم شد...
صبح که بیدار می‌شوم، جای خالی‌ات کنار بالشت هست.
در چای اول صبح،
در سکوت بین دو جمله،
در چراغی که بی‌دلیل روشن است
و پنجره‌ای که نمی‌دانم چرا
همیشه به سمت تو باز می‌شود... .
تو نیستی،
ولی تمام خانه پُر از توست.
و این...
بدترین شکل ماندن یک آدم است... .
 
Last edited:

Who has read this thread (Total: 11) View details

Top Bottom