← مرحله دهم نوشتن کتاب: شروع نگارش کتاب و ارسال برای انتشارات
حالا با پیشینه و زمینهسازیهای موجود میتوانید نسخه اولیه کتاب خود را بنویسید. در ابتدا آزادانه شروع به نوشتن کتاب کنید. حین نوشتن به غلطهای نگارشی و اصلاحات فکر نکنید؛ به تمام این موارد در بازنویسی رسیدگی میکنید.
شما میتوانید با لحنی ساده و با زاویه دید دوم شخص «تو» مخاطب را خطاب قرار دهید اما از شکستهنویسی پرهیز کنید. سعی کنید در کتابتان مثالهایی را به کار برید که مخاطب قبلا آن را لمس کرده باشد؛ در این صورت ارتباط بهتری با کتاب شما میگیرد.
سعی کنید اگر کتاب غیرداستانی مینویسید، از عناصر داستان مانند توصیف صحنه استفاده کنید. مثلا شاید کتاب شما درمورد مراحل تهیه ترشی خانگی باشد؛ شما میتوانید صحنهای بسازید که در آن شخصی مشغول تهیه ترشی است و روند کارش را با جزئیات بیان کنید. وقتی بتوانید تصویری را در ذهن مخاطب جای دهید، متن کتابتان را از حالت خشک گزارشی به روایتی زیبا تبدیل میکنید که خواننده مشتاقانه با آن همراه میشود.
بعد از آزادنویسی به سراغ بازنویسی بروید. تمام چکشکاریها، اصول ویرایشی و حدف و اضافهها در این مرحله انجام میپذیرد. بهتر است در این مرحله از یک کارشناس ویرایش یا نمونهخوان حرفهای کمک بگیرید.
درنهایت آن را با صدای بلند برای دوستان، خانواده یا همکارانتان بخوانید. این کار به شما این امکان را میدهد تا بتوانید ایراداتی که از چشم شما پنهان مانده را شناسایی کنید.
از شنیدن بازخورد و انتقادات دیگران نترسید. انتقادات دیگران به معنای بد بودن کار شما نیست؛ بلکه این معنی را میدهد که به قدری کارتان خوب است که دیگران دوست دارند کاملتر شود.
بعد از طی کردن تمامی این مراحل، وقت آن رسیده که کتابتان را برای ناشر ارسال کنید و از مراحل چاپ آن لذت ببرید.
حالا با پیشینه و زمینهسازیهای موجود میتوانید نسخه اولیه کتاب خود را بنویسید. در ابتدا آزادانه شروع به نوشتن کتاب کنید. حین نوشتن به غلطهای نگارشی و اصلاحات فکر نکنید؛ به تمام این موارد در بازنویسی رسیدگی میکنید.
شما میتوانید با لحنی ساده و با زاویه دید دوم شخص «تو» مخاطب را خطاب قرار دهید اما از شکستهنویسی پرهیز کنید. سعی کنید در کتابتان مثالهایی را به کار برید که مخاطب قبلا آن را لمس کرده باشد؛ در این صورت ارتباط بهتری با کتاب شما میگیرد.
سعی کنید اگر کتاب غیرداستانی مینویسید، از عناصر داستان مانند توصیف صحنه استفاده کنید. مثلا شاید کتاب شما درمورد مراحل تهیه ترشی خانگی باشد؛ شما میتوانید صحنهای بسازید که در آن شخصی مشغول تهیه ترشی است و روند کارش را با جزئیات بیان کنید. وقتی بتوانید تصویری را در ذهن مخاطب جای دهید، متن کتابتان را از حالت خشک گزارشی به روایتی زیبا تبدیل میکنید که خواننده مشتاقانه با آن همراه میشود.
بعد از آزادنویسی به سراغ بازنویسی بروید. تمام چکشکاریها، اصول ویرایشی و حدف و اضافهها در این مرحله انجام میپذیرد. بهتر است در این مرحله از یک کارشناس ویرایش یا نمونهخوان حرفهای کمک بگیرید.
درنهایت آن را با صدای بلند برای دوستان، خانواده یا همکارانتان بخوانید. این کار به شما این امکان را میدهد تا بتوانید ایراداتی که از چشم شما پنهان مانده را شناسایی کنید.
از شنیدن بازخورد و انتقادات دیگران نترسید. انتقادات دیگران به معنای بد بودن کار شما نیست؛ بلکه این معنی را میدهد که به قدری کارتان خوب است که دیگران دوست دارند کاملتر شود.
بعد از طی کردن تمامی این مراحل، وقت آن رسیده که کتابتان را برای ناشر ارسال کنید و از مراحل چاپ آن لذت ببرید.