نهضت ملیشدن نفت (۲۹ اسفند ۱۳۲۹–۲۸ مرداد ۱۳۳۲) دوره مبارزات مردم ایران، برای ملی کردن صنعت نفت ایران بود.
قرارداد دارسی در دوره خفقان قاجار و تحت تأثیر نیاز مالی مظفرالدین شاه برای تهیه خرج سفرهای فرنگستان و ناآگاهی او و اطرافیانش نسبت به ارزش نفت در دنیای آنروز سهم اندکی برای ایران (۱۶ درصد از سود ناخالص معادل ۱۱ درصد از سود خالص) در نظر گرفته بود. از ۱۳۰۷–۱۳۱۲ رضاشاه توسط تیمورتاش برای افزایش سهم ایران هفت بار با انگلیسها مذاکره کرد و راه بجایی نبرد تا در نهایت با لغو یکجانبه آن تحت شرایط بحرانی ایران آنروز و قدرت اقتصادی و نظامی انگلیس قرارداد ۱۹۳۳ بسته شد که اندکی بهتر بود ولی با یک قرارداد منصفانه فاصله زیادی داشت. پس از جنگ دوم جهانی و فضای آزادی نسبی بیان دوران شاه جدید (محمدرضا پهلوی) بحثهای مربوط به نفت دوباره در بین روشنفکران و نمایندگان مجلس شروع شد. در دوازدهم آذر ۱۳۲۳ مجلس به طرح مصدق رأی داد که اعطای امتیاز نفت به هر دولت یا شرکت خارجی را ممنوع میکرد، رحیمیان نیز خلال نطق خود در مخالفت با رأی اعتماد به دولت سهامالسلطان بیات پیشنهاد داد تا امتیاز نفت کلا لغو شود و موفق شد پانزده امضا جمع کرده و آنرا در دستور کار مجلس بگذارد.
جرقه میدانی جنبش با اعتراض کارگران نفت در تیرماه ۱۳۲۵ شروع شد که موجب کشته شدن ۵۰ نفر و زخمی شدن ۱۵۰ نفر در ۲۳ تیر ۱۳۲۵ شد. مجددا از مرداد ۱۳۲۵ نمایندگان مجلس شروع به این بحث کردند. احمد قوام حزب دمکرات را تشکیل داد، اسلامگراها به رهبری کاشانی وارد شدند. از شهریور ۱۳۲۵ نوای ملی شدن نفت در مجلس به گوش میرسید. از ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹ شاه جدید هنوز قدرت مطلقه نداشت. نخبگان که در دوره رضاشاه تحت اختناق بودند آزادی یافتند، احزاب قدرتمندتر شدند، اتحادیههای کارگری توسعه یافتند. به دلیل اتکای شاه جدید بر دو تکیه گاه (ارتش-روحانیت) روحانیونی مانند کاشانی در سیاست حضور یافتند و به این ترتیب جوانان و دانشگاهیان تحت تأثیر سه نیروی چپ، ملیگرا و اسلامگرا قرار گرفتند.
انگلیس در اسفند ۱۳۲۹ یک مذاکره جدید با عباسقلی گلشاییان وزیر دارایی رزم آرا انجام داد که به قرارداد الحاقی گس گلشاییان منجر شد ولی با وجود فشارهای رزم آرا مورد قبول مجلس قرار نگرفت.
ملی کردن صنعت نفت در در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ تاکتیکی بود که سیاستمداران ایران بکار بردند تا از قرارداد نفت خلاصی یابند. در خرداد ۱۳۳۰ دولت ایران هیات مدیره شرکت ملی نفت را تعیین کرد و از روسای انگلیسی پالایشگاه خواست با آنها کار کنند(خلع ید). شکایت انگلستان به دادگاه لاهه به جایی نرسید. انگلیسها ابتدا شروع به کارشکنی کردند سپس پرسنل خود را خارج کردند و شروع به تهدید نظامی کردند. ایران در روزنامههای معروف اروپا و امریکا آگهی استخدام پرسنل نفت منتشر کرد. عده زیادی رزومه ارسال کردند ولی کشورهای اروپایی به این افراد اجازه خروج از فرودگاههایشان را نداده پاسپورت آنها را ضبط کردند! سپس کشورهای غربی خرید نفت ایران را تحریم کردند. با اینکه مهندسین ایرانی پالایشگاه آبادان را که بزرگترین پالایشگاه دنیا بود راه اندازی و تولید را ادامه دادند طی دو سال ۱۳۳۰–۱۳۳۱ نتوانستند نفت صادر کنند. شوروی که قرار بود ۱٫۵ تن طلایی که از زمان جنگ دوم به ایران بدهکار بود بدهد از تحویل آن به دولت دکتر مصدق خودداری کرد و دولت دچار سختی در اداره کشور شد. از خرداد ۱۳۳۰ تا اسفند ۱۳۳۱ پنج پیشنهاد نفت توسط انگلیس آمریکا و بانک جهانی به مصدق ارائه شد که همگی بر حق انگلستان از نفت ایران مطابق قرارداد ۱۹۳۳ که تا سال ۱۹۹۳ باید ادامه پیدا میکرد تاکید داشتند و این مغایر با ملی سازی و مالکیت مردم بر منابع خود بود و مصدق آنها را رد میکرد. دکتر مصدق برای حل مشکل با انگلیس (رفع تحریمها) آماده بود کلیه ضرر و زیان شرکت در دوره دو ساله ملی شدن نفت را پرداخت کند ولی انگلیس و امریکا اصرار میکردند که ایران باید سودی را که انگلیس در مدت باقیمانده از قرارداد ۱۹۳۳ یعنی تا ۱۹۹۳ قرار بود بدست بیاورد پرداخت کند (چهل سال از مدت قرار داد باقیمانده بود و انگلیس تمام سود آینده حاصل از آنرا مطالبه میکرد). از نظر مصدق این عمل نا عادلانه بود و مقدار مبلغ هم بقدری زیاد میشد که غیر عملی بود .در نهایت امریکا و انگلیس به این نتیجه رسیدند که کودتا برای بیرون راندن مصدق از صحنه سیاست ایران تنها راه است.
راهپیمایی مردم در پشتیبانی از ملیشدن صنعت نفت
تصویر روی جلد نشریه تهران مصور - سوم مرداد ۱۳۳۱
دوره تاریخی ملیشدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با تصویب قانون ملی شدن نفت به اوج رسید و با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پایان گرفت.
قرارداد دارسی در دوره خفقان قاجار و تحت تأثیر نیاز مالی مظفرالدین شاه برای تهیه خرج سفرهای فرنگستان و ناآگاهی او و اطرافیانش نسبت به ارزش نفت در دنیای آنروز سهم اندکی برای ایران (۱۶ درصد از سود ناخالص معادل ۱۱ درصد از سود خالص) در نظر گرفته بود. از ۱۳۰۷–۱۳۱۲ رضاشاه توسط تیمورتاش برای افزایش سهم ایران هفت بار با انگلیسها مذاکره کرد و راه بجایی نبرد تا در نهایت با لغو یکجانبه آن تحت شرایط بحرانی ایران آنروز و قدرت اقتصادی و نظامی انگلیس قرارداد ۱۹۳۳ بسته شد که اندکی بهتر بود ولی با یک قرارداد منصفانه فاصله زیادی داشت. پس از جنگ دوم جهانی و فضای آزادی نسبی بیان دوران شاه جدید (محمدرضا پهلوی) بحثهای مربوط به نفت دوباره در بین روشنفکران و نمایندگان مجلس شروع شد. در دوازدهم آذر ۱۳۲۳ مجلس به طرح مصدق رأی داد که اعطای امتیاز نفت به هر دولت یا شرکت خارجی را ممنوع میکرد، رحیمیان نیز خلال نطق خود در مخالفت با رأی اعتماد به دولت سهامالسلطان بیات پیشنهاد داد تا امتیاز نفت کلا لغو شود و موفق شد پانزده امضا جمع کرده و آنرا در دستور کار مجلس بگذارد.
جرقه میدانی جنبش با اعتراض کارگران نفت در تیرماه ۱۳۲۵ شروع شد که موجب کشته شدن ۵۰ نفر و زخمی شدن ۱۵۰ نفر در ۲۳ تیر ۱۳۲۵ شد. مجددا از مرداد ۱۳۲۵ نمایندگان مجلس شروع به این بحث کردند. احمد قوام حزب دمکرات را تشکیل داد، اسلامگراها به رهبری کاشانی وارد شدند. از شهریور ۱۳۲۵ نوای ملی شدن نفت در مجلس به گوش میرسید. از ۱۳۲۵ تا ۱۳۲۹ شاه جدید هنوز قدرت مطلقه نداشت. نخبگان که در دوره رضاشاه تحت اختناق بودند آزادی یافتند، احزاب قدرتمندتر شدند، اتحادیههای کارگری توسعه یافتند. به دلیل اتکای شاه جدید بر دو تکیه گاه (ارتش-روحانیت) روحانیونی مانند کاشانی در سیاست حضور یافتند و به این ترتیب جوانان و دانشگاهیان تحت تأثیر سه نیروی چپ، ملیگرا و اسلامگرا قرار گرفتند.
انگلیس در اسفند ۱۳۲۹ یک مذاکره جدید با عباسقلی گلشاییان وزیر دارایی رزم آرا انجام داد که به قرارداد الحاقی گس گلشاییان منجر شد ولی با وجود فشارهای رزم آرا مورد قبول مجلس قرار نگرفت.
ملی کردن صنعت نفت در در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ تاکتیکی بود که سیاستمداران ایران بکار بردند تا از قرارداد نفت خلاصی یابند. در خرداد ۱۳۳۰ دولت ایران هیات مدیره شرکت ملی نفت را تعیین کرد و از روسای انگلیسی پالایشگاه خواست با آنها کار کنند(خلع ید). شکایت انگلستان به دادگاه لاهه به جایی نرسید. انگلیسها ابتدا شروع به کارشکنی کردند سپس پرسنل خود را خارج کردند و شروع به تهدید نظامی کردند. ایران در روزنامههای معروف اروپا و امریکا آگهی استخدام پرسنل نفت منتشر کرد. عده زیادی رزومه ارسال کردند ولی کشورهای اروپایی به این افراد اجازه خروج از فرودگاههایشان را نداده پاسپورت آنها را ضبط کردند! سپس کشورهای غربی خرید نفت ایران را تحریم کردند. با اینکه مهندسین ایرانی پالایشگاه آبادان را که بزرگترین پالایشگاه دنیا بود راه اندازی و تولید را ادامه دادند طی دو سال ۱۳۳۰–۱۳۳۱ نتوانستند نفت صادر کنند. شوروی که قرار بود ۱٫۵ تن طلایی که از زمان جنگ دوم به ایران بدهکار بود بدهد از تحویل آن به دولت دکتر مصدق خودداری کرد و دولت دچار سختی در اداره کشور شد. از خرداد ۱۳۳۰ تا اسفند ۱۳۳۱ پنج پیشنهاد نفت توسط انگلیس آمریکا و بانک جهانی به مصدق ارائه شد که همگی بر حق انگلستان از نفت ایران مطابق قرارداد ۱۹۳۳ که تا سال ۱۹۹۳ باید ادامه پیدا میکرد تاکید داشتند و این مغایر با ملی سازی و مالکیت مردم بر منابع خود بود و مصدق آنها را رد میکرد. دکتر مصدق برای حل مشکل با انگلیس (رفع تحریمها) آماده بود کلیه ضرر و زیان شرکت در دوره دو ساله ملی شدن نفت را پرداخت کند ولی انگلیس و امریکا اصرار میکردند که ایران باید سودی را که انگلیس در مدت باقیمانده از قرارداد ۱۹۳۳ یعنی تا ۱۹۹۳ قرار بود بدست بیاورد پرداخت کند (چهل سال از مدت قرار داد باقیمانده بود و انگلیس تمام سود آینده حاصل از آنرا مطالبه میکرد). از نظر مصدق این عمل نا عادلانه بود و مقدار مبلغ هم بقدری زیاد میشد که غیر عملی بود .در نهایت امریکا و انگلیس به این نتیجه رسیدند که کودتا برای بیرون راندن مصدق از صحنه سیاست ایران تنها راه است.

راهپیمایی مردم در پشتیبانی از ملیشدن صنعت نفت

تصویر روی جلد نشریه تهران مصور - سوم مرداد ۱۳۳۱
دوره تاریخی ملیشدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با تصویب قانون ملی شدن نفت به اوج رسید و با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پایان گرفت.