mahban
[مدیریت ارشد کتابینو+ مدیر تالار ادبیات بینالملل]
پرسنل مدیریت
مدیریت ارشد
مدیر رسمی تالار
عکاس انجمن
برترین کاربر ماه
ارسالکنندهی برتر ماه
سطح
6
(سوسک های تاریخی )
دوکاراکتر
خانم واقا
دوکاراکتر
خانم واقا
(تو این کار صداسازی کنید کار جذابتر میشه)
ابن سوسک جگرخوار لبخند) کجایی ،ای بنت سوسک نازنازی ؟براستی کجایی ؟
بنت سوسک نازنازی: سلام بر تو ای ابن سوسک جگرخوار ، خوش شاخکه محل ،براستی در داخل چاه حمام بودم صابونی در درون چشمانم رفت دارد میسوزد وای چشمانم
ابن سوسک:الهی دور چشمانت بگردم نازنازی یک هفته است تورا میشناسم ،و دل مرا دزدیدی ،بار اول که تورا دیدم ،شاخکهایم تیزشد ،بزار فوتش کنم چشمان زیبایت را تا صابونها بیرون بریزد
بنت سوسک: ای جان ، براستی ،به کمتر سوسکی لبخند میزنم، همان بار اول، چشمانم تورا ،تورا، گرفت مخصوصا پاهای خار داره فوق العاده ات ،و شاخکهای بسیارر متفاوتت، آرام فوت کن، آرام فوت کن چشمانم حساست
ابن سوسک:جوون براستی ، درون ، چشمانت واقعا جیرجیرک دارد آدم را میگیرد ،فوت ،فوت
بنت سوسکلبخند) آخ آرام ،آرام ،شاخکهایم شکست ، چقدر فوتهایت قوی است ، سوسکان حمامهای محل هم بهمان متلک می اندازند میگویند: چشم جیرجیرکی جذاب
ابن سوسکعصبی)براستی ،من بسیار غیرتی هستم روی تو ،از این پس ،کسی نگاه سوسکیه
هیزی به تو بی اندازد ،شاخکهایش را خواهم شکست،آری
بنت سوسک:وای خدای من، براستی از بچگی عاشق سوسکهای غیرتی بودم ،مرسی که هستی ،ابن سوسک جگرخوار، فقط دست به شمشیر نکنی که بسیار از لات بازی بیزار هستم
این سوسکخنده) ن ،ن شمشیرم را آخرین بار درون چاه حمام انداختم به نشانه غلاف کردن ولی به شاخک شکن معروفم، آخ کمرم ، وای سرم نزن ای گستاخ ،نزن ای ادمیزاده نامرد (جون میدهد در حال مردن) حسرت به دل ماندم تا باتو به درون فاضله بخت بروم ،
به شاخک های زیبایت قسم ،عاشقت بودم،براستی بای تا آن دنیا ،تا دوباره چشمان جیرجیرکیت را دیدارکنم (میمیرد)
بنت سوسک گریه )وای خدای من ،ابن سوسک جگرخوار ،بلند شو ازجایت،بلندشو الهی دستت بشکند کشتیش، برای اولین بار عاشق شده بودم
خدایا ،به عشقم نرسیدم ،سوسکه پابلنده من ،شاخک بلنده جذابم، روحت با پدرت جگرخواره معروف محشور شود
سوسک جگرخار چاه حمام بی تو دگر صفایی ندارد
تا عبد درحسرت عشقت میسوزم دگر شاخک ندارم
(گریه )