نقد و بررسی نقد مقدماتی رمان سارقِ رویا | منتقد: RaHa_WH

[Elaheh_A]

«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
@Elaheh_A
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!
منتقد اثر شما:
@RaHa_WH
لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی رمان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!
​

 

[Elaheh_A]

به نام خالق عشق
نام اثر: سارقِ رویا
نویسنده: الهه آذری مقدم
ژانر: فانتزی_عاشقانه
ناظر: @Narin ✿
خلاصه: عشقی نافرجام که از گذشته در دلش جوانه زده و اکنون به درختی تنومند تبدیل شده است؛ هرچه تلاش کرده بود نتوانست آن جوانه‌ی کوچک را از بین ببرد و برعکس، روز به روز بلند و بلندتر شد و اکنون تمام قلب و روحش را دربر گرفته است.

لینک اثر: در حال تایپ - رمان سارقِ رویا | Elaheh_a کاربر انجمن بوکینو

​

 

[RaHa_WH]

"نقد رمان سارق رویا"


«عناصر اولیه رمان»

عنوان: عنوان اثر ترکیبی از دو واژه‌ی ساده می‌باشد و اندازه‌ی مناسبی دارد. ترکیب، ترکیب جالب و تازه‌ای‌ست، لیکن واژه‌ی "رویا" دارای درصد کلیشه‌ی پنجاه درصد به بالا می‌باشد. ترجیح این است که از مترادف‌های آن بهره گرفته شود تا بر زیبایی و نو بودن عنوان اثر تاثیر مثبتی بگذارد، با این حال در مجموع عنوانی ساده و در عین حال گیرا برای این رمان انتخاب شده است.


ژانر: ترکیب دو ژانر اصلی فانتزی و عاشقانه، از آن دسته ترکیب‌های خاص می‌باشد که مخاطبان و طرفداران خاص خودش را دارد و احتمالا علاقه‌مندی خوانندگان برایش همه‌گیر نیست؛ با این‌حال در ادامه، با ورود به دنیای سناریوی آن و گره‌هایی که نویسنده محترم برایش تدارک دیده، گیرایی و مجذوب‌کننده بودن آن را می‌سنجیم.
نام سارق رویا از آنجایی که عنوانی روان و بدون پیچیدگی است، زیاد تحت تاثیر ژانرهای مدنظر قرار نمی‌گیرد و هر خواننده به نوعی با طرز فکر خودش این دو معقوله را به یکدیگر ربط می‌دهد.


خلاصه: در این بخش، نمی‌دانم بعنوان یک خواننده نظر دهم یا بعنوان یک منتقد نقدی داشته باشم. علی ایهوالحال، مهم‌ترین نکته در باب خلاصه‌نویسی، رجوع به کلیّت و مجموعه‌ی سناریو، در قالب یک متن مبهم و در عین حال دارای آرایه می‌باشد. متن خلاصه‌ی شما در این بخش، تنها استفاده‌ی مکرر از آرایه‌ی تشبیه بود و آنچنان که باید خواننده را در جریان کلیت پیرنگ رمان قرار نداد و از طرفی، ارتباط لازم را با ژانر فانتزی نداشت؛ از آنجایی که این ژانر را بعنوان نخستین و اصلی‌ترین ژانر در تایپک درج کردید، بهتر است تا از آن در متن خلاصه و مقدمه به اندازه‌ی کافی بهره بگیرید.
مورد بعدی که از لحاظ نگارشی توجهم را به خود جلب کرد، استفاده از افعال ماضی و مضارع در کنار هم و استفاده از فعل "است" مجدد بود.بهتر است تا تنها از یک قالب فعل برای این بخش استفاده شود.
هرچه تلاش کرده بود، نتوانست...❌
هرچه تلاش کرد، نتوانست✅
و...


مقدمه: مقدمه نیز همانند خلاصه، اشاره و گریزی به پیرنگ فانتزی نزده بود؛ اما در نوع یک متن عاشقانه، متن خوب و زیبایی برای مقدمه به حساب می‌آید و توجه لازم به آرایه‌ها و روان بودن متن در آن به چشم می‌خورد.
مسائل نگارشی این بخش نیز، در استفاده از افعال با زمان‌های متناقض و استفاده مکرر از خطاب "او" خلاصه می‌شود.
تیشه به ریشه‌ی او زده بود. درست زمانی که دل‌باخته‌ی او شد.❌
تیشه به ریشه‌ی خود زد، درست زمانی که دل‌باخته‌ی او شد.✅


جلد: رمان در حال حاضر فاقد جلد است.



«ساختار کلی رمان»

نقطه شروع: شروع رمان در فضایی آرام و هنرمندانه رقم می‌خورد و در همین ابتدا، اشاره و داده‌ی اطلاعاتی‌ای درباره ژانر رمان را شاهد هستیم؛ اینکه یک شخص چندسال باید عمر کند که به ازای هر سی سال، از تمام کشورها دیدن کرده باشد؟! پس اینجا خلاء در ذهن خواننده شکل می‌گیرد و گریزی به ژانر فانتزی می‌زند که نکته‌ی خوبی در زمانی مناسب است.
مردِی درشت‌اندام آمریکایی بود.❌
مرد آمریکاییِ درشت‌اندامی بود.✅

به پشت درب پشت‌بام رسید. ❌
استفاده از کلمات مشابه هم، افعال مشابه و... در پس یکدیگر، گزینه‌ی خوبی برای جمله‌سازی نیست؛ پس:
به درب پشت‌بام رسید.✅
مقابل درب پشت‌بام قرار گرفت.✅
رد او را تا پشت‌بام دنبال کرد.✅

آغاز رمان با آغاز ساخت گره‌ها همزمان بوده که انتخاب خوبی در چیدمان روند داستان است.


ایده داستان، بدنه و گره‌ها: گره‌ها همگی در ارتباط با بخش گرگینه-خون‌آشامی و عاشقانه‌ی رمان بودند و انتخاب‌های درستی در این مسیر وجود داشت. در باب ایده‌ی رمان، ژانر خون‌آشامی همانطور که احتمال قوی خودتان هم در جریانش هستید، ژانری غالب در بخش فانتزی و سناریوی تکرار شده در بسیاری از رمان‌های این حیطه است؛ به نوعی انتخاب این سناریو برای نوشتن، ریسکی‌ست که نویسنده با درنظر گرفتن میزان علاقه‌مندی خوانندگان درکنار کلیشه‌ای بودن آن، به سراغ آن می‌رود. شما این ریسک را به جان خریدید، لیکن سناریوی خوبی از آب درآوردید. نظرم به عنوان یک خواننده این است که میشد گره‌ها را متفاوت‌تر و سناریو را پیچیده‌تر نمود، با این‌حال، پیچ و خم‌های جالبی به چشم می‌خورد.


سیر رمان: سیر رمان در بهترین حالت خودش، تند و کند میشد و فراز و نشیب معقولی داشت. فلش‌بک زدن در حین یک رویایی، گزینه‌ی جالبی برای نوشتار بخش‌های مرتبط بود و اینکه خلل و گسستگی در لحن متن، اتصال گره‌ها، آشنایی خواننده با کرکترها، دادن اطلاعات و داده به خواننده ایجاد نمیشد، می‌توان گفت بزرگترین نقطه قوت رمان شما بود.



«عناصر پایانی رمان»

پایان و نتیجه‌گیری نهایی: پارت نهایی با توضیح مسئله و ناکام ماندن از شنیدن پاسخ ادامه پیدا کرد که اینگونه خواننده را در کنجکاوی نگه داشته و انتظار شنیدن راه‌حل را دارد و باعث می‌شود تا سناریوهای مختلفی را با تخیل خودش برای این بخش بچیند.


علائم و نکات نگارشی: مواردی که لازم بود در بخش‌های بالا ذکر شد؛ به‌غیر از آنها و چند مورد اشتباه تایپی، مورد حائز توجهی نیست و نویسنده توانسته تا با دقت کافی متن را بنویسد. بهره‌گیری از آرایه‌ها تا حد لزوم و البته کافی اتفاق افتاده بود؛ اما می‌توانید از استعاره‌های بیشتری هم استفاده کنید تا متن ادبی شما، عمیق‌تر شود.


پیشنهاد: با تشکر و تقدیر از نویسنده‌ی عزیز رمان، پیشنهاد می‌کنم برای الباقی داستان، گره‌های جدید و پیچیده‌ای طرح کنید تا داستان از یک‌نواختی و ظاهر ساده‌ی پیرنگ خارج شود؛ انواع جنگ‌ها، گریزها، پیچیدگی شخصیت‌ها(بعنوان مثال کرکتر منفی رمان در ابتدا آنتونیا معرفی شود، درحالی که شخصیت دیگری نقش منفی می‌باشد!) و... می‌توانند مثال‌هایی برای تغییر ساختار گره‌ها و پیشنهادی برای گره‌های عاطی باشند.
امید است تا در مسیر قلم، موفقیت‌های روزافزونی پیش روی شما باشند. قلمتان پایدار. 🌱