نقد و بررسی نقد مقدماتی رمان زخمه خلقان | منتقد: Elaheh_A

[Elaheh_A]

«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
@Leila.Moradi
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!
منتقد اثر شما:
@Elaheh_A
لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی رمان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!

🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!​

 

[Elaheh_A]

عنوان: زخمه‌ی خُلقان
ژانر: درام
نویسنده: لیلا مرادی
ناظر همراه: @Elaheh_A

خلاصه:
زیر آماج تردیدها، تصمیماتی ممکن است سرنوشت آدم‌ها را به مقهور لایزالی تبعید کند. داستان از دلدادگی ماه‌بانو و پسر همسایه‌شان امیرعلی آغاز می‌گردد.
حوادث ناگوار اما چله‌نشین روزهای تیره‌فام و عنادی است. کینه‌‌‌‌‌‌ی کهنه آدمیان تبدیل به دام بزرگی، بر سر راه وصالشان پهن می‌شود و این تازه شروع روایت رنج‌هایی است که اسرار پنهانی زیادی در پس خود دارد، رازهایی زنجیره‌وار که چهره‌های جدیدی را وارد قصه می‌کند. در آخر با برداشتن این نقاب‌ها، چه حقایقی آشکار خواهد شد؟


مقدمه:
در پی سرگشتگی‌های عمر، خاطره‌های کهنه‌ و مبهم را به یاد می‌آورم تا شاید انتظار به پایان رسد. ای معبود زخمی! به راستی ریشه این خوشبختی چه آفتی به پیکره‌اش افتاد که ناگاه به ورطه‌‌ی نابودی رسیدیم؟ این بخیه‌های خاک خورده را باز نکن که عفونتش، چون مجمری سوزان، بینمان شعله افروخته است. هیزم‌های دورش، چه بوی دود آشنایی دارند مگر نه؟!

لینک اثر: در حال تایپ - رمان زخمه‌ی خُلقان | اثر لیلا مرادی کاربر انجمن بوکینو​

 

[Elaheh_A]

به نام خدا
"نقد و بررسی رمان زخمه خلقان"

«عناصر اولیه رمان»
عنوان:
"زخمه خلقان" ترکیبی جدید و جالب از کلماتی مترادف است که به زیبایی محتوای رمان را در بر گرفته است.
در ابتدا شاید خواننده متوجه مفهوم اصلی نام نشود و گمان کند که ترکیبی سخت برای خواندن است اما با مطالعه رمان خواهد فهمید که دلیل اصلی انتخاب این نام چیست.

ژانر:
این رمان در ژانر "درام" نگاشته شده است که نویسنده در این راستا تمام سعی و تلاش خود را کرده و ارتباط ژانر با اثر را حفظ نموده.

خلاصه:
متنی که کاملا متحوای اثر را پوشش می‌دهد و به خواننده اطلاع می‌دهد که قرار است با چه چیزی رو به رو شود.
گرچه این طرز نگارش اندکی کلیشه و قدیمی شده است اما باتوجه به جدید بودن برخی کلمات و جمله بندی درست می‌توان از کلیشه بودن آن صرف نظر کرد.

جلد: جلد با اثر هماهنگی دارد.

مقدمه:
جملات ادبی به زیبایی در کنار هم نگاشته شده‌اند و غم و اندوه شخصیت اصلی را به خواننده منتقل می‌کند.
مقدمه اندازه‌ای متناسب داشته و از مفهوم معنایی بالایی برخوردار است.

«ساختار کلی رمان»

نقطه شروع:
ابتدا با توصیف "بو و فضاسازی" آغاز شده و حس و حالی که مد نظر نویسنده است را خواننده درک می‌کند.
این نوع شروع جذاب و گیرا بوده؛ می‌تواند خواننده جذب کند.

سیر داستان:
کشمکش‌های موجود در رمان متناسب با زندگی شخصیت اصلی است و نویسنده سعی داشته توقعات و انتظارت و البته مشکلات یک دختر عاشق را به تصویر بکشد.
موضوع دیگری که نویسنده توجه ویژه‌ای به آن داشته فضای نوشته است که این مورد باعث می‌شود خواننده خودش را به جای شخصیت‌ها تصور کند.
دیگر آنکه توصیفات ظاهری در این رمان اندک بوده و خواننده درکی از شخصیت‌های رمان ندارد؛ با توجه به زیاد بودن شخصیت‌ها بهتر است که وقت بیشتری برای توصیف ظاهر و احساسات آنها گذاشته شود.

«عناصر پایانی رمان»

دستور نگارش: تمام نکات نگارشی در رمان رعایت شده و تنها ایرادات اندکی در رمان دیده می‌شود.

سخن و توصیه‌های منتقد:

خواندن این رمان سراسر لذت است و این نشان از قلم پخته و قویِ نویسنده دارد.

بابت تاخیر پیش آمده و تعویض منتقد متاسفم.
موفق باشید.


​

 

[Leila.Moradi]

خداقوت عزیزجان
تمام تلاشم رو برای بهتر شدن انجام میدم.