"نقد رمان جادوی کهن"
با سلام و درود خدمت نویسندهی پرتوان، خانم
@سادات.82
«عناصر اولیه رمان»
عنوان: نام رمان از دو بخش تشکیل شده که از اندازهی استانداردی برخوردار است. کلمهی جادو بهتنهایی حق مطلب مربوط به ژانر و محتوای اثر را ادا میکند؛ بخش دوم که از واژهی کهن ساخته شده، دارای درصد کلیشهی پنجاه است، اما باتوجه به بخش اول نام و موضوع ترکیبسازی، گزینهی خوبی برای ترکیب عنوان به حساب میآید. جادوی کهن، به خوبی با ژانر فانتزی- تاریخی و محتوای اثر همخوانی دارد و در سادگی تمام، بهجا و مناسب است.
ژانر: اثر جادوی کهن دارای سه ژانر اصلی میباشد که ما در نگاه اول، دو ژانر تاریخی و فانتزی را به خوبی میتوانیم در محتوای عنوان، خلاصه و آغاز رمان مشاهده کنیم. با خواندن ادامهی اثر نیز به ژانر عاشقانه خواهیم رسید که در نتیجه هر سه ژانر درست انتخاب شدهاند.
خلاصه: در ابتدا به موضوع نوع خلاصه میپردازیم؛ این نوع خلاصهنویسی که در آن، از اشکال مختلف خطاب قرار دادن مانند «داستان روایتگر...، درمورد دختر/پسری که...، اشاره به شخصیتهای رمان به صورت مستقیم و...» در بسیاری از آثار نویسندگان به چشم خورده و به قولی، دورهی خاص خودش را داشته است؛ اگر باتوجه به ژانر خوبی مانند تاریخی، متن خلاصهتان را تنظیم میکردید، چشمگیری بیشتری در نگاه خواننده میداشت.
از سویی دیگر، متن خلاصه دچار دو دستگی و گسستگی شده بود؛ بهطوری که از موضوعی مثل اعتقاد نداشتن به خدا، به موضوعی دیگر مانند رو انداختن به جادو و البته اشاره به سرزمینی در ایران باستان جهش داشته و یکپارچگی عمیقی در آن به چشم نمیخورد. متن از تعداد خطوط استاندارد برخوردار است.
مقدمه: مقدمه با اشارهای به سخن باستانیان نگارش یافته که گزینهی خوبی برای این رمان میباشد؛ جملهی آخر، اندکی متن را دچار ناهماهنگی نموده که بهتر است به جای آن، از جملات و تردیدهای دیگری استفاده شود.
«ساختار کلی رمان»
نقطه شروع: آغاز ماجرا از یک دعوای خانوادگی میباشد که در محیطی سنتی اتفاق افتاده است؛ درحالی که پس از رسیدن به بخش داشتن تلفن همراه و وجود اتومبیل، پی میبریم که داستان در حال حاضر اتفاق میافتد و اینجا، گره و ابهام اول ایجاد میشود که چگونه و به چه دلیل از سرزمینی در ایران باستان، بحث به میان خواهد آمد؟
مشاجره در آغاز رمان،کلیشهی چندانی ندارد و میتوان گفت برای آغاز اتفاقات و آشنایی با خانوادهی شخصیت داستان، بهجا بوده است. جایی که بحث از جادو به میان میآید، ژانر فانتزی قد علم کرده و آمادهی ورود به دایرهی اتفاقات میشود و اینکه در همین دو- سه پارت ابتدایی ژانرهای رمان را در معرض دید خواننده قرار دادهاید، نکتهی حائز توجهی است.
بدنه و گرهها: فصل اول با ادامهی کار روزمرهشان به پایان رسید و گره چندانی به چشم نمیخورد. در فصل دوم، صحبتی از دوستیهای جنسی به میان آمده است که میبایست به واژه یا ترکیب دیگری تغییر کند و منظور را با حالتی غیرمستقیمتر برساند و شوخیای که با عنوان مثل مبل بودن استفاده شده، شوخی مناسب و درخوری نمیباشد. در ادامه هم هنگام نبرد دیو با شهبانو،واژگانی را میبینیم که بهتر از در غیرمستقیمترین حالت بهکار برده شوند و درحال حاضر گزینهی خوبی برای استفاده در متن نیستند. ما در ابتدای فصل سه، بهطور ناگهانی، تغییر مکان را داریم که ممکن است برای خوانندگان عجیب و ناممکن به نظر بیاید، پس امیدوارم در ادامهی این پارت، دلیل و هدف این اتفاق را متوجه شویم و پروسهی فهم دلیل،طولانی نشود.
نوشتن جزئیات در جا و مکان خود، از مهمترین نکات نویسندگی هست که شما نویسنده عزیز به خوبی از این کار بهره بردید و همهچیز را در جایگاه خود قرار دادید.
سیر رمان: سیر کلی رمان در سه فصل اول تند بوده و اتفاقات از پس هم آمدند، اما در چند فصل بعدی، سیر کند شده و متن، بیشتر حالت زندگینامهای به خود گرفت؛ فصل بعدی اتفاقات با سرعت ملایمی پیش رفتند و بیشتر و بهتر سرجایشان قرار گرفتند.
شخصیتپردازی و فضاسازی: داستان از فضاسازی خوبی برخوردار بود، توصژفات مکانی و زمانی تا حد مناسبی، معقول و بهجا بودند. درمورد شخصیتپردازی، متاسفانه آنچنان قوی نبوده و روی آن مانور داده نشده بود؛ توصیفات ظاهری چندانی وجود نداشت، دربارهی نوع شخصیت، اخلاقیات و هر موضوع دیگری در باب شخصیتپردازی کرکترها، بحثی به میان نیامده و کاملا سرسری و سطحی به اشخاص، گریزی زده شده بود.
«عناصر پایانی رمان»
پایان و نتیجهگیری نهایی: از آنجایی که رمان پایان نیافته، برای این بخش توضیحی قائل نمیشوی و تنها امیدواریم که اتفاقات با سرعت متعادل پیش رفته و اتفاقات مرتبط با ژانر عاشقانه(که ما تا به اینجا هیچگونه اشارهای به آن، بجز قسمت شهبانو و مهیار که نقش فرعی هستند ندیدهایم) را نظارهگر باشیم!
علائم و نکات نگارشی: متاسفانه در بخشهای زیادی از رمان، بیدقتی موجب استفادهی نادرست یا جابهجای علائم نگارشی و نیمفاصله و فاصلهها شده بود. اشتباهات تایپی و نگارشی هم مانند مگز(مگس)، غمیازه(خمیازه) و... نیز وجود داشت که بایستی برای ویرایش، بازبینی شوند. در بخشهایی نیز پرش لحن دیده میشد که از ادبی به محاوره در گردش بود و ظاهری نامرتب ایجاد میکرد. از نویسندهی عزیز خواستارم تا هنگام نگارش اثر، دقت لازم را برای بخش نوشتاری آن داشته باشند.
در نهایت، امید است که با دقت و توجه به نکات مدنظر، روز به روز قلههای موفقیت را طی کرده و به آنچه که در این مسیر میخواهید، دست یابید. قلمتان پاینده🌱.