به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

Liam

[نابغهٔ ثروت کیبی بایت ¹⁰²⁴]
پرسنل مدیریت
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
921
مدال‌ها
22
سکه
5,725
«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.

@سادات.82
ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی!
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!

منتقد اثر شما:
@RaHa_WH

لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی داستان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!​
 
امضا : Liam

Liam

[نابغهٔ ثروت کیبی بایت ¹⁰²⁴]
پرسنل مدیریت
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
921
مدال‌ها
22
سکه
5,725
عنوان مجموعه: جادوی کهن
جلد اول: پارسه
نویسنده: فاطمه السادات هاشمی نسب (سادات.82)
ژانر: فانتزی، عاشقانه، تاریخی
خلاصه:
نیلرام دختر داستان ما شاید از خوش شانسی اش بود که پدرش دو همسر داشت. جنگ و دعوا میان دو خانواده آنقدر حال روحی او را خراب کرده بود که دیگر هرگز به وجودیت خدا باور نداشت. تا آنکه پارسه او را انتخاب کرد. شاید گاهی باید جادو به شما روی بیاندازد تا باورش کنید. شاید خدا خواست که با پارسه آشنا شود. سرزمینی در دل ایران باستان، سرزمینی که نیاکان ما در آن زندگی کرده بودند.

لینک:
 
امضا : Liam

RaHa_WH

منتقد انجمن
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
29
سکه
247
"نقد رمان جادوی کهن"

با سلام و درود خدمت نویسنده‌ی پرتوان، خانم @سادات.82

«عناصر اولیه رمان»
عنوان:
نام رمان از دو بخش تشکیل شده که از اندازه‌ی استانداردی برخوردار است. کلمه‌ی جادو به‌تنهایی حق مطلب مربوط به ژانر و محتوای اثر را ادا می‌کند؛ بخش دوم که از واژه‌ی کهن ساخته شده، دارای درصد کلیشه‌ی پنجاه است، اما باتوجه به بخش اول نام و موضوع ترکیب‌سازی، گزینه‌ی خوبی برای ترکیب عنوان به حساب می‌آید. جادوی کهن، به خوبی با ژانر فانتزی- تاریخی و محتوای اثر هم‌خوانی دارد و در سادگی تمام، به‌جا و مناسب است.


ژانر: اثر جادوی کهن دارای سه ژانر اصلی می‌باشد که ما در نگاه اول، دو ژانر تاریخی و فانتزی را به خوبی می‌توانیم در محتوای عنوان، خلاصه و آغاز رمان مشاهده کنیم. با خواندن ادامه‌ی اثر نیز به ژانر عاشقانه خواهیم رسید که در نتیجه هر سه ژانر درست انتخاب شده‌اند.


خلاصه: در ابتدا به موضوع نوع خلاصه می‌پردازیم؛ این نوع خلاصه‌نویسی که در آن، از اشکال مختلف خطاب قرار دادن مانند «داستان روایتگر...، درمورد دختر/پسری که...، اشاره به شخصیت‌های رمان به صورت مستقیم و...» در بسیاری از آثار نویسندگان به چشم خورده و به قولی، دوره‌ی خاص خودش را داشته است؛ اگر باتوجه به ژانر خوبی مانند تاریخی، متن خلاصه‌تان را تنظیم می‌کردید، چشم‌گیری بیشتری در نگاه خواننده می‌داشت.
از سویی دیگر، متن خلاصه دچار دو دستگی و گسستگی شده بود؛ به‌طوری که از موضوعی مثل اعتقاد نداشتن به خدا، به موضوعی دیگر مانند رو انداختن به جادو و البته اشاره به سرزمینی در ایران باستان جهش داشته و یک‌پارچگی عمیقی در آن به چشم نمی‌خورد. متن از تعداد خطوط استاندارد برخوردار است.


مقدمه: مقدمه با اشاره‌ای به سخن باستانیان نگارش یافته که گزینه‌ی خوبی برای این رمان می‌باشد؛ جمله‌ی آخر، اندکی متن را دچار ناهماهنگی نموده که بهتر است به جای آن، از جملات و تردیدهای دیگری استفاده شود.


«ساختار کلی رمان»
نقطه شروع:
آغاز ماجرا از یک دعوای خانوادگی می‌باشد که در محیطی سنتی اتفاق افتاده است؛ درحالی که پس از رسیدن به بخش داشتن تلفن همراه و وجود اتومبیل، پی می‌بریم که داستان در حال حاضر اتفاق میافتد و اینجا، گره و ابهام اول ایجاد می‌شود که چگونه و به چه دلیل از سرزمینی در ایران باستان، بحث به میان خواهد آمد؟
مشاجره در آغاز رمان،کلیشه‌ی چندانی ندارد و می‌توان گفت برای آغاز اتفاقات و آشنایی با خانواده‌ی شخصیت داستان، به‌جا بوده است. جایی که بحث از جادو به میان می‌آید، ژانر فانتزی قد علم کرده و آماده‌ی ورود به دایره‌ی اتفاقات می‌شود و اینکه در همین دو- سه پارت ابتدایی ژانرهای رمان را در معرض دید خواننده قرار داده‌اید، نکته‌ی حائز توجهی است.


بدنه و گره‌ها: فصل اول با ادامه‌ی کار روزمره‌شان به پایان رسید و گره چندانی به چشم نمی‌خورد. در فصل دوم، صحبتی از دوستی‌های جنسی به میان آمده است که می‌بایست به واژه یا ترکیب دیگری تغییر کند و منظور را با حالتی غیرمستقیم‌تر برساند و شوخی‌ای که با عنوان مثل مبل بودن استفاده شده، شوخی مناسب و درخوری نمی‌باشد. در ادامه هم هنگام نبرد دیو با شه‌بانو،واژگانی را می‌بینیم که بهتر از در غیرمستقیم‌ترین حالت به‌کار برده شوند و درحال حاضر گزینه‌ی خوبی برای استفاده در متن نیستند. ما در ابتدای فصل سه، به‌طور ناگهانی، تغییر مکان را داریم که ممکن است برای خوانندگان عجیب و ناممکن به نظر بیاید، پس امیدوارم در ادامه‌ی این پارت، دلیل و هدف این اتفاق را متوجه شویم و پروسه‌ی فهم دلیل،طولانی نشود.
نوشتن جزئیات در جا و مکان خود، از مهم‌ترین نکات نویسندگی هست که شما نویسنده عزیز به خوبی از این کار بهره بردید و همه‌چیز را در جایگاه خود قرار دادید.


سیر رمان: سیر کلی رمان در سه فصل اول تند بوده و اتفاقات از پس هم آمدند، اما در چند فصل بعدی، سیر کند شده و متن، بیشتر حالت زندگی‌نامه‌ای به خود گرفت؛ فصل‌ بعدی اتفاقات با سرعت ملایمی پیش رفتند و بیشتر و بهتر سرجایشان قرار گرفتند.


شخصیت‌پردازی و فضاسازی: داستان از فضاسازی خوبی برخوردار بود، توصژفات مکانی و زمانی تا حد مناسبی، معقول و به‌جا بودند. درمورد شخصیت‌پردازی، متاسفانه آن‌چنان قوی نبوده و روی آن مانور داده نشده بود؛ توصیفات ظاهری چندانی وجود نداشت، درباره‌ی نوع شخصیت، اخلاقیات و هر موضوع دیگری در باب شخصیت‌پردازی کرکترها، بحثی به میان نیامده و کاملا سرسری و سطحی به اشخاص، گریزی زده شده بود.


«عناصر پایانی رمان»
پایان و نتیجه‌گیری نهایی:
از آنجایی که رمان پایان نیافته، برای این بخش توضیحی قائل نمی‌شوی و تنها امیدواریم که اتفاقات با سرعت متعادل پیش رفته و اتفاقات مرتبط با ژانر عاشقانه(که ما تا به اینجا هیچ‌گونه اشاره‌ای به آن، بجز قسمت شه‌بانو و مهیار که نقش فرعی هستند ندیده‌ایم) را نظاره‌گر باشیم!


علائم و نکات نگارشی: متاسفانه در بخش‌های زیادی از رمان، بی‌دقتی موجب استفاده‌ی نادرست یا جابه‌جای علائم نگارشی و نیم‌فاصله و فاصله‌ها شده بود. اشتباهات تایپی و نگارشی هم مانند مگز(مگس)، غمیازه(خمیازه) و... نیز وجود داشت که بایستی برای ویرایش، بازبینی شوند. در بخش‌هایی نیز پرش لحن دیده میشد که از ادبی به محاوره در گردش بود و ظاهری نامرتب ایجاد می‌کرد. از نویسنده‌ی عزیز خواستارم تا هنگام نگارش اثر، دقت لازم را برای بخش نوشتاری آن داشته باشند.
در نهایت، امید است که با دقت و توجه به نکات مدنظر، روز به روز قله‌های موفقیت را طی کرده و به آنچه که در این مسیر می‌خواهید، دست یابید. قلمتان پاینده🌱.
 
آخرین ویرایش:

Liam

[نابغهٔ ثروت کیبی بایت ¹⁰²⁴]
پرسنل مدیریت
سطح
8
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-02-17
نوشته‌ها
921
مدال‌ها
22
سکه
5,725
نویسنده عزیز: @سادات.82
نقد شما تحویل داده شد.
از انتقادپذیری شما سپاسگذاریم.

مدّت باز بودن تاپیک: 2 روز!

کادر مدیریت تالار نقد | @Liam
 
امضا : Liam

سادات.82

[نویسنده افتخاری]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-30
نوشته‌ها
74
سکه
363
"نقد رمان جادوی کهن"

با سلام و درود خدمت نویسنده‌ی پرتوان، خانم @سادات.82
درود بابت تحلیل های دقیق و وقتی که برای اثر بنده گذاشتید.
«عناصر اولیه رمان»
عنوان:
نام رمان از دو بخش تشکیل شده که از اندازه‌ی استانداردی برخوردار است. کلمه‌ی جادو به‌تنهایی حق مطلب مربوط به ژانر و محتوای اثر را ادا می‌کند؛ بخش دوم که از واژه‌ی کهن ساخته شده، دارای درصد کلیشه‌ی پنجاه است، اما باتوجه به بخش اول نام و موضوع ترکیب‌سازی، گزینه‌ی خوبی برای ترکیب عنوان به حساب می‌آید. جادوی کهن، به خوبی با ژانر فانتزی- تاریخی و محتوای اثر هم‌خوانی دارد و در سادگی تمام، به‌جا و مناسب است.
در واقع گمان می کردم جادو کلیشه ای باشه نه کهن اما در هر حال ممنون بابت تحلیل به جا.
ژانر: اثر جادوی کهن دارای سه ژانر اصلی می‌باشد که ما در نگاه اول، دو ژانر تاریخی و فانتزی را به خوبی می‌توانیم در محتوای عنوان، خلاصه و آغاز رمان مشاهده کنیم. با خواندن ادامه‌ی اثر نیز به ژانر عاشقانه خواهیم رسید که در نتیجه هر سه ژانر درست انتخاب شده‌اند.
متشکر
خلاصه: در ابتدا به موضوع نوع خلاصه می‌پردازیم؛ این نوع خلاصه‌نویسی که در آن، از اشکال مختلف خطاب قرار دادن مانند «داستان روایتگر...، درمورد دختر/پسری که...، اشاره به شخصیت‌های رمان به صورت مستقیم و...» در بسیاری از آثار نویسندگان به چشم خورده و به قولی، دوره‌ی خاص خودش را داشته است؛ اگر باتوجه به ژانر خوبی مانند تاریخی، متن خلاصه‌تان را تنظیم می‌کردید، چشم‌گیری بیشتری در نگاه خواننده می‌داشت.
از سویی دیگر، متن خلاصه دچار دو دستگی و گسستگی شده بود؛ به‌طوری که از موضوعی مثل اعتقاد نداشتن به خدا، به موضوعی دیگر مانند رو انداختن به جادو و البته اشاره به سرزمینی در ایران باستان جهش داشته و یک‌پارچگی عمیقی در آن به چشم نمی‌خورد. متن از تعداد خطوط استاندارد برخوردار است.
متوجه منظورتون از استفاده از ژانر تاریخی در خلاصه نشدم. یعنی چطور؟
بله اعتقاد نداشتن به خدا و جادو جلوتر در محتوای داستان ریوند گفت که چه ربطی دارد. بنابراین این انتقاد پذیرفته نیست.
مقدمه: مقدمه با اشاره‌ای به سخن باستانیان نگارش یافته که گزینه‌ی خوبی برای این رمان می‌باشد؛ جمله‌ی آخر، اندکی متن را دچار ناهماهنگی نموده که بهتر است به جای آن، از جملات و تردیدهای دیگری استفاده شود.
متوجه شدم. سعی می کنم تغییرش بدم.
«ساختار کلی رمان»
نقطه شروع:
آغاز ماجرا از یک دعوای خانوادگی می‌باشد که در محیطی سنتی اتفاق افتاده است؛ درحالی که پس از رسیدن به بخش داشتن تلفن همراه و وجود اتومبیل، پی می‌بریم که داستان در حال حاضر اتفاق میافتد و اینجا، گره و ابهام اول ایجاد می‌شود که چگونه و به چه دلیل از سرزمینی در ایران باستان، بحث به میان خواهد آمد؟
مشاجره در آغاز رمان،کلیشه‌ی چندانی ندارد و می‌توان گفت برای آغاز اتفاقات و آشنایی با خانواده‌ی شخصیت داستان، به‌جا بوده است. جایی که بحث از جادو به میان می‌آید، ژانر فانتزی قد علم کرده و آماده‌ی ورود به دایره‌ی اتفاقات می‌شود و اینکه در همین دو- سه پارت ابتدایی ژانرهای رمان را در معرض دید خواننده قرار داده‌اید، نکته‌ی حائز توجهی است.


بدنه و گره‌ها: فصل اول با ادامه‌ی کار روزمره‌شان به پایان رسید و گره چندانی به چشم نمی‌خورد. در فصل دوم، صحبتی از دوستی‌های جنسی به میان آمده است که می‌بایست به واژه یا ترکیب دیگری تغییر کند و منظور را با حالتی غیرمستقیم‌تر برساند و شوخی‌ای که با عنوان مثل مبل بودن استفاده شده، شوخی مناسب و درخوری نمی‌باشد. در ادامه هم هنگام نبرد دیو با شه‌بانو،واژگانی را می‌بینیم که بهتر از در غیرمستقیم‌ترین حالت به‌کار برده شوند و درحال حاضر گزینه‌ی خوبی برای استفاده در متن نیستند. ما در ابتدای فصل سه، به‌طور ناگهانی، تغییر مکان را داریم که ممکن است برای خوانندگان عجیب و ناممکن به نظر بیاید، پس امیدوارم در ادامه‌ی این پارت، دلیل و هدف این اتفاق را متوجه شویم و پروسه‌ی فهم دلیل،طولانی نشود.
نوشتن جزئیات در جا و مکان خود، از مهم‌ترین نکات نویسندگی هست که شما نویسنده عزیز به خوبی از این کار بهره بردید و همه‌چیز را در جایگاه خود قرار دادید.
هدف نشون دادن مشکل اصلی نیلرام و طرز تفکر اشتباهش بود. چطور میشه این طرز تفکر اشتباه رو جور دیگه ای نشون داد؟
تغییر مکان توضیح داده شده در داستان، ابهامی به نظرم نیست.
سیر رمان: سیر کلی رمان در سه فصل اول تند بوده و اتفاقات از پس هم آمدند، اما در چند فصل بعدی، سیر کند شده و متن، بیشتر حالت زندگی‌نامه‌ای به خود گرفت؛ فصل‌ بعدی اتفاقات با سرعت ملایمی پیش رفتند و بیشتر و بهتر سرجایشان قرار گرفتند.
سعی می کنم سیر داستان رو درست کنم. ممنونم.
شخصیت‌پردازی و فضاسازی: داستان از فضاسازی خوبی برخوردار بود، توصژفات مکانی و زمانی تا حد مناسبی، معقول و به‌جا بودند. درمورد شخصیت‌پردازی، متاسفانه آن‌چنان قوی نبوده و روی آن مانور داده نشده بود؛ توصیفات ظاهری چندانی وجود نداشت، درباره‌ی نوع شخصیت، اخلاقیات و هر موضوع دیگری در باب شخصیت‌پردازی کرکترها، بحثی به میان نیامده و کاملا سرسری و سطحی به اشخاص، گریزی زده شده بود.
صحیح روی شخصیت ها تمرکز بیشتری می کنم. اما یک سوال، نسبت به رمانی که سه جلد داره نباید شخصیت ها کم کم شناخته بشن؟
«عناصر پایانی رمان»
پایان و نتیجه‌گیری نهایی:
از آنجایی که رمان پایان نیافته، برای این بخش توضیحی قائل نمی‌شوی و تنها امیدواریم که اتفاقات با سرعت متعادل پیش رفته و اتفاقات مرتبط با ژانر عاشقانه(که ما تا به اینجا هیچ‌گونه اشاره‌ای به آن، بجز قسمت شه‌بانو و مهیار که نقش فرعی هستند ندیده‌ایم) را نظاره‌گر باشیم!
صحیح اما رمان بلنده و به نظر هنوز زوده شروع بشه.
علائم و نکات نگارشی: متاسفانه در بخش‌های زیادی از رمان، بی‌دقتی موجب استفاده‌ی نادرست یا جابه‌جای علائم نگارشی و نیم‌فاصله و فاصله‌ها شده بود. اشتباهات تایپی و نگارشی هم مانند مگز(مگس)، غمیازه(خمیازه) و... نیز وجود داشت که بایستی برای ویرایش، بازبینی شوند. در بخش‌هایی نیز پرش لحن دیده میشد که از ادبی به محاوره در گردش بود و ظاهری نامرتب ایجاد می‌کرد. از نویسنده‌ی عزیز خواستارم تا هنگام نگارش اثر، دقت لازم را برای بخش نوشتاری آن داشته باشند.
در نهایت، امید است که با دقت و توجه به نکات مدنظر، روز به روز قله‌های موفقیت را طی کرده و به آنچه که در این مسیر می‌خواهید، دست یابید. قلمتان پاینده🌱.
مممنونم بابت دقت و وقت شما؛ مشکلات رو درست می کنم.
 
امضا : سادات.82
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: Liam

سادات.82

[نویسنده افتخاری]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-30
نوشته‌ها
74
سکه
363
و اینکه لطفا پرش های لحن رو مثال بزنید. چون تا جایی که می دونم پرشی در لحن نیست.
 
امضا : سادات.82
  • پسندیدم
واکنش‌ها[ی پسندها]: Liam

RaHa_WH

منتقد انجمن
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
29
سکه
247
درود بابت تحلیل های دقیق و وقتی که برای اثر بنده گذاشتید.
💫🤍وظیفه بوده جانا.

در واقع گمان می کردم جادو کلیشه ای باشه نه کهن اما در هر حال ممنون بابت تحلیل به جا.
بیشتر کلمه‌ی جادوگر توی اکثر رمان‌های فانتزی یا حتی جنایی به‌کار برده شده تا جادو؛ درمورد واژه کهن هم به‌نسبت، بیشتر از مترادف‌های دیگرش استفاده شده، اما بنظر من بیشترین ارتباط و هم‌خوانی رو با سناریو و اجزای دیگر رمانتون داره.

🪷
متوجه منظورتون از استفاده از ژانر تاریخی در خلاصه نشدم. یعنی چطور؟
بله اعتقاد نداشتن به خدا و جادو جلوتر در محتوای داستان ریوند گفت که چه ربطی دارد. بنابراین این انتقاد پذیرفته نیست.
منظور بنده این هست که می‌تونستید از لحن و کلامی هماهنگ با ژانر تاریخی بهره ببرید؛ به نوعی که حس و حال قدیمی بودن و رنگ و بوی تمدن در اون جریان داشته باشه؛ خلاصه‌تون به نسبت محتوای عمیق رمان، حالت ساده و سطحی‌ای داره که تنها به بُعد زندگی نیلرام می‌پردازه، درحالی که میشه از دید کلی روی خلاصه تمرکز داشت.
جانا، من باب بخش آخر صحبتم هم بایستی توضیح بدم که قسمت آخر متن خلاصه هم‌بستگی و انسجام لازم رو نداره؛ نه از بابت سناریو گره‌هاش که می‌فرمایید ریوند درموردش اطلاعات میده، بلکه تنها از نظر نگارش. بهرحال موضوع چندان موردتوجهی نیست و من صرفاً بابت خبر دادن این رو متذکر شدم.

متوجه شدم. سعی می کنم تغییرش بدم.
بسیار هم عالی.^^

هدف نشون دادن مشکل اصلی نیلرام و طرز تفکر اشتباهش بود. چطور میشه این طرز تفکر اشتباه رو جور دیگه ای نشون داد؟
تغییر مکان توضیح داده شده در داستان، ابهامی به نظرم نیست.
منظورتون به کدوم بخش هست عزیزم؟ به قسمت شوخی‌شون؟
درسته، در دوپارت بعدی توضیح داده شده.

سعی می کنم سیر داستان رو درست کنم. ممنونم.
🤍🌱

صحیح روی شخصیت ها تمرکز بیشتری می کنم. اما یک سوال، نسبت به رمانی که سه جلد داره نباید شخصیت ها کم کم شناخته بشن؟
موفق باشید.^^
بسیارخب، پس رمانتون سه جلدی هست؛ تمام. از این موضوع مطلع نبودم، باتوجه به اینکه می‌فرمایید رمانتون سه جلدی هست، درسته بهتره شخصیت‌های بیشتر، در فصل‌های بعدی وارد بشن، اما بنظرم می‌تونید در این جلد هم بعنوان مثال از شخصیت‌های اهریمنی مثل دیو سفید و امثالهم بهره بگیرید و تمام توجهتون رو تنها روی چند شخص خاص، از ابتدا تا انتها نگذارید.

صحیح اما رمان بلنده و به نظر هنوز زوده شروع بشه.
از اونجایی که ژانر عاشقانه رو مابین ژانر فانتزی و تاریخی قرار دادید، بهتره که طی چندپارت آینده، شده یک گریز کوتاه به این مسئله بزنید؛ اگر قصد دارید بخش عاشقانه رو در جلدهای بعدی آغاز کنید، ژانر عاشقانه یا باید به آخر منتقل بشه یا اینکه در تاپیک جلدهای بعدی قرار داده بشه؛ چون دراین حالت، خواننده چشم‌انتظار شروع عاشقانه‌ها می‌مونه و ممکنه با ندیدن هیچ اثری از این موضوع، از خوندن ادامه دلسرد بشه.

و اینکه لطفا پرش های لحن رو مثال بزنید. چون تا جایی که می دونم پرشی در لحن نیست.
تعدادشون بیش از اندازه نبود و فقط گاهاً احتمالا از دستتون در رفته بوده؛ بررسی کرده، یا اینجا یا توی نمایه براتون ارسال می‌کنم.

مممنونم بابت دقت و وقت شما؛ مشکلات رو درست می کنم.
خواهش می‌کنم عزیزم، با آرزوی موفقیت روزافزون شما.🤍
 

سادات.82

[نویسنده افتخاری]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-30
نوشته‌ها
74
سکه
363
💫🤍وظیفه بوده جانا.


بیشتر کلمه‌ی جادوگر توی اکثر رمان‌های فانتزی یا حتی جنایی به‌کار برده شده تا جادو؛ درمورد واژه کهن هم به‌نسبت، بیشتر از مترادف‌های دیگرش استفاده شده، اما بنظر من بیشترین ارتباط و هم‌خوانی رو با سناریو و اجزای دیگر رمانتون داره.
صحیح ممنونم 🌼
🪷

منظور بنده این هست که می‌تونستید از لحن و کلامی هماهنگ با ژانر تاریخی بهره ببرید؛ به نوعی که حس و حال قدیمی بودن و رنگ و بوی تمدن در اون جریان داشته باشه؛ خلاصه‌تون به نسبت محتوای عمیق رمان، حالت ساده و سطحی‌ای داره که تنها به بُعد زندگی نیلرام می‌پردازه، درحالی که میشه از دید کلی روی خلاصه تمرکز داشت.
متوجه منظورتون شدم سعی می کنم درستش کنم.
جانا، من باب بخش آخر صحبتم هم بایستی توضیح بدم که قسمت آخر متن خلاصه هم‌بستگی و انسجام لازم رو نداره؛ نه از بابت سناریو گره‌هاش که می‌فرمایید ریوند درموردش اطلاعات میده، بلکه تنها از نظر نگارش. بهرحال موضوع چندان موردتوجهی نیست و من صرفاً بابت خبر دادن این رو متذکر شدم.
صحیح🌼
بسیار هم عالی.^^


منظورتون به کدوم بخش هست عزیزم؟ به قسمت شوخی‌شون؟
درسته، در دوپارت بعدی توضیح داده شده.
همون بخش مبل و روابط جنسی رو میگم.
🤍🌱


موفق باشید.^^
بسیارخب، پس رمانتون سه جلدی هست؛ تمام. از این موضوع مطلع نبودم، باتوجه به اینکه می‌فرمایید رمانتون سه جلدی هست، درسته بهتره شخصیت‌های بیشتر، در فصل‌های بعدی وارد بشن، اما بنظرم می‌تونید در این جلد هم بعنوان مثال از شخصیت‌های اهریمنی مثل دیو سفید و امثالهم بهره بگیرید و تمام توجهتون رو تنها روی چند شخص خاص، از ابتدا تا انتها نگذارید.
بله. قطعا شخصیت های اهریمنی هستن اما چون گفتین پردازش روی شخصیت های کل رمان کمه برای همین گفتم
از اونجایی که ژانر عاشقانه رو مابین ژانر فانتزی و تاریخی قرار دادید، بهتره که طی چندپارت آینده، شده یک گریز کوتاه به این مسئله بزنید؛ اگر قصد دارید بخش عاشقانه رو در جلدهای بعدی آغاز کنید، ژانر عاشقانه یا باید به آخر منتقل بشه یا اینکه در تاپیک جلدهای بعدی قرار داده بشه؛ چون دراین حالت، خواننده چشم‌انتظار شروع عاشقانه‌ها می‌مونه و ممکنه با ندیدن هیچ اثری از این موضوع، از خوندن ادامه دلسرد بشه.
می فهمم اوکیه اینم حلش می کنم.
تعدادشون بیش از اندازه نبود و فقط گاهاً احتمالا از دستتون در رفته بوده؛ بررسی کرده، یا اینجا یا توی نمایه براتون ارسال می‌کنم.
اهان فکر کردن منظورتون دیالوگ های محاوره دخترا توی پارسه هست برای همین پرسیدم چون اونا از عمد نوشته شدن
خواهش می‌کنم عزیزم، با آرزوی موفقیت روزافزون شما.🤍
همچنین بانو لطف کردی🌼
 
امضا : سادات.82
  • عالیه
واکنش‌ها[ی پسندها]: RaHa_WH

RaHa_WH

منتقد انجمن
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-07-22
نوشته‌ها
29
سکه
247
صحیح ممنونم 🌼
🤍🌸
متوجه منظورتون شدم سعی می کنم درستش کنم.
بسیار هم عالی عزیزدل.
🌸^^
همون بخش مبل و روابط جنسی رو میگم.
متوجه شدم؛ ببینید یک‌سری موارد سانسورشدنی و قابل رصد مثل همین نمونه وجود دارن که بایستی تا حدامکان غیرمستقیم و با استفاده از حالا نشون دادن یک‌سری حالات، توضیحات مختصر و مفید، استفاده از کلمات غیرمستقیمی که منظور رو برسونن و درکنارش توی ذوق نزنن و به چشم نیان، نوشته بشن؛ شما اینجا با استفاده از تشبیه انسان نادرستی که مدنظرتونه به مبل، این کار رو انجام دادید، اما باوجود درست و جالب بودن تشبیه و شوخی انجام شده، یکم توی نگاه خواننده زننده ممکنه باشه. برای همین به نظرم بهتره از تشبیه یا توصیف بهتری استفاده بشه تا حق مطلب رو ادا بکنه. برای کلمه‌ی روابط جنسی هم میشه از ترکیب‌های دیگه‌ای مثل روابط غلط یا مصداق‌های دیگرش که می‌تونن در باب تشبیه گفته بشن، استفاده کرد.
بله. قطعا شخصیت های اهریمنی هستن اما چون گفتین پردازش روی شخصیت های کل رمان کمه برای همین گفتم
بسیارخب، خیلی هم عالی جانا. شخصیت‌ها فرقی نمی‌کنه که چه موجودی باشن، تنها توصیفات مربوط بهشون و حضور و پردازششون در سیر رمان، بایستی خوب، نسبتا کامل و قابل درک باشه.
می فهمم اوکیه اینم حلش می کنم.
ممنون از شما و خسته نباشید پیشاپیش.🌱
اهان فکر کردن منظورتون دیالوگ های محاوره دخترا توی پارسه هست برای همین پرسیدم چون اونا از عمد نوشته شدن
نه عزیزم، اونا اوکین؛ فقط گاهاً در خلال مونولوگ‌ها، چندتا کلمه مثل رو(که باید را نوشته میشد) و... از دستتون در رفته بود که قابل درکه، فقط یک‌دور بازبینی کنید خودتون، به پیشرفت کمک می‌کنه.
همچنین بانو لطف کردی🌼
قربان شما. موفق و پیروز باشید. 🤍
 

سادات.82

[نویسنده افتخاری]
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-08-30
نوشته‌ها
74
سکه
363
🤍🌸

بسیار هم عالی عزیزدل.

🌸^^

متوجه شدم؛ ببینید یک‌سری موارد سانسورشدنی و قابل رصد مثل همین نمونه وجود دارن که بایستی تا حدامکان غیرمستقیم و با استفاده از حالا نشون دادن یک‌سری حالات، توضیحات مختصر و مفید، استفاده از کلمات غیرمستقیمی که منظور رو برسونن و درکنارش توی ذوق نزنن و به چشم نیان، نوشته بشن؛ شما اینجا با استفاده از تشبیه انسان نادرستی که مدنظرتونه به مبل، این کار رو انجام دادید، اما باوجود درست و جالب بودن تشبیه و شوخی انجام شده، یکم توی نگاه خواننده زننده ممکنه باشه. برای همین به نظرم بهتره از تشبیه یا توصیف بهتری استفاده بشه تا حق مطلب رو ادا بکنه. برای کلمه‌ی روابط جنسی هم میشه از ترکیب‌های دیگه‌ای مثل روابط غلط یا مصداق‌های دیگرش که می‌تونن در باب تشبیه گفته بشن، استفاده کرد.

بسیارخب، خیلی هم عالی جانا. شخصیت‌ها فرقی نمی‌کنه که چه موجودی باشن، تنها توصیفات مربوط بهشون و حضور و پردازششون در سیر رمان، بایستی خوب، نسبتا کامل و قابل درک باشه.

ممنون از شما و خسته نباشید پیشاپیش.🌱

نه عزیزم، اونا اوکین؛ فقط گاهاً در خلال مونولوگ‌ها، چندتا کلمه مثل رو(که باید را نوشته میشد) و... از دستتون در رفته بود که قابل درکه، فقط یک‌دور بازبینی کنید خودتون، به پیشرفت کمک می‌کنه.

قربان شما. موفق و پیروز باشید. 🤍
ممنونم عزیزم همه رو اوکی می کنم. بابت پاسخگوییت ممنونم بهترین منتقدی بودی که تمام این سال ها باهاش رو به رو شدم.
خسته نباشی🌼
 
امضا : سادات.82
  • لاولی
واکنش‌ها[ی پسندها]: RaHa_WH
بالا