به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

COOKiE

[سرپرست بخش عمومینو]
پرسنل مدیریت
سطح
9
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-18
نوشته‌ها
2,588
مدال‌ها
23
سکه
13,072
rosgol.ir%20(102).gif
دلنوشته: اَفگار
دلنویس: زیبا سعیدی @تی تاز
منتقد : @COOKiE
ژانر: تراژدی
مقدمه: از‌‌ رنجی‌ که‌ می‌کشید‌م چیزی‌ بروز‌ نمی‌داد‌م چون‌ بنظرم، پیدا‌ کردن‌ کسی‌ که‌ دردم را‌ بفهمد‌‌ خیلی‌ سخت‌ است.
این‌جا قسمتی از درد‌هایم نوشته می‌شود
 

COOKiE

[سرپرست بخش عمومینو]
پرسنل مدیریت
سطح
9
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-04-18
نوشته‌ها
2,588
مدال‌ها
23
سکه
13,072
به نام قلم

توانایی نوشتن یک موهبت الهی است اما تنها کسانی که شجاعت کافی داشته باشند می توانند به درستی از این موهبت بهره ببرند.

نقد کلی: به طور کلی دلنوشته ای به نسبت خوب در سبک خودش است بیشتر روی قلم و انتقال احساسات و ساختمان نوشته کار شود نوشته ای کاملا خوب هم می تواند لقب بگیرد.

عنوان دلنوشته: عنوان دلنوشته کاملا زیبا و جالب است و نوشته ها در معنی عنوان کاملا از احساسات دلنویس عزیز می آید.

مقدمه دلنوشته: مقدمه کمی کاستی دارد که با دقت بیشتر می توان خلاصه بهتری برای آن در نظر گرفت زیرا آنقدر ترغیب کننده برای خواندن ادامه ی دلنوشته نیست.

توصیفات و پردازش: ژانر تراژدی سراسر دلنوشته رعایت شده است. گاهی آنقدر توصیف ملموس است که کاملا حس میشود اما در سویی دیگر نوشته هایی می بینیم که خواننده را در شبه قرار میدهد و آن معنی دقیق را نمی گیرد.

انتقال احساسات: یک سری ایرادات بنظرم از بازنگری دوباره ی هر پست می آمدند گاهی یکی سری جملات حتی با جملات بالایی مرتبطت نبودند و صرفا خط خطی های آنی نویسنده بودند که گرد هم آمده بودند. یا حتی یک سری از متن ها را با اینکه چند بار خواندم اما به علت داشتن کاستی در نوشتار با حس اصلی ارتباط نگرفتم! رفته رفته این انتقال احساسات بهتر شد و در پست های کمی مانده به آخر به چیز های جالب تری رسیدیم.

ساختمان دلنوشته: ساختار نوشته ها گاهی از توازن خارج میشد اما با یک بازنگری ساده و جایگذاری کلمات به راحتی قابل جبران است.مثلا در پست شماره ی 4 گُلِ‌خفه‌کننده وزن دلنوشته را برهم میزند و بهتر است بجای گل،گلی باشد در پست شماره ی 6 غصه‌‌(ی) جان‌هایم را، در پست 8 نهایت بتوانم از تمامِ سطوح و تمام چارچوب‌ها عبور کنم(،) بدون اینکه دیده شوم؛(!) پست 10 خاطرِ آرامش‌هم گاهی (اینجارو درست متوجه نشدم اگر منظورم شما آرامشم هست پس هم اضافیست اگر منظورتان آرامش هم هست نیاز به فاصله بین دو کلمه داریم) پست شماره ی 13 فروران شدنِ(فکر کنم شاید منظور شما فوران بوده باشد زیرا معنی برایش پیدا نکردم) اعصابم می‌شوند. پست 15 در واقع راستی‌‌تش (بنظرم راستش را بخواهی نوشته را روان تر میکند)
بلکه زمان فقط می‌تواند سطح دغدغه‌‌هایم را تغییر دهد(.)مثلاً لحظه‌ای که در اوج شادی‌ هستم(،)ناگهان چنان غم و اندوه به دلم چنگ می‌ندازد که موجب ناراحت شدنم می‌شود(!) که(که اینجا اضافی است با توجه به جمله ی قبل) اصلاً دستِ خودم نیست و(بجای و علامت تعجب) اِنگار که (که رو حذف کنید کاما قرار دهید) یک‌جورایی قبول کرده‌ام که آخر هر چیزی که موجبِ خوشحالی‌ام می‌شود(،) قرار بر این نمی‌شود که همه چیز خوب به نظر برسد.درست!(حذف علامت نگارشی) نزدیک‌های قلبم(!) جایی که احساساتِ دخترانه‌ام جوانه می‌زدند و عمری برای زندگی‌ کردن به بذرِ محبت و عشق نیاز داشته‌اند، ویران شده‌اند. (یک اشکال بزرگ در دلنوشته ی شما این است اغلب از و استفاده میکنید کاما میتواند جایگزیم خیلی بهتری باشد و سطح قلم را قوی تر سازد)

انتخاب واژگان: انتخاب کلمات خوب و درست بود پیچیدگی خاصی جز عنوان دلنوشته وجود نداشت.

در چندین پست پشت سر هم استفاده ی بسیار تکراری از یک سری کلمات خواننده را خسته میکرد چون در نگاه کلی حس های آن ها مشترک بود و فقط با یک قلم دیگر! مثلا در چندین پست اول کلماتی همچون نخواستن،نرسیدن،نشدن و ...

ایده اصلی دلنوشته: نوشته ساده و اغلب روان بود اما دوست داشتم نوشته های متحیر کننده تری از شما ببینم که توانایی قلمتان را به رخ خواننده بکشد.

نگارش دلنوشته: در قست ساختمان دلنوشته به آن پرداختم.





از انتقاد پذیری شما سپاس گزارم , قلمتان همواره مانا و یادگار باد!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا