نقد و بررسی نقد حرفه‌ای داستان کوتاه جوخه وهم | منتقد Elahe_A

[Elora]

«به نام خداوند شعر و ادب»

نقد یک اثر در جهتِ توسعه‌ی نوشته بوده و هدف از آن توهین و بی‌ارزش جلوه دادن اثر شما نیست!
نویسنده‌ای موفق خواهد بود که انتقادپذیر باشد و از موارد ذکر شده بیاموزد، نه آنکه در مقابل منتقد جبهه بگیرد.

ضمن درود و عرض وقت‌بخیر خدمت شما نویسنده گرامی! @امیراحمد
بابت اعتماد شما به نقد آثار خود در انجمن بوکینو سپاسگذاریم و امیدواریم که بتوانیم در پیشرفت شما نقش به‌سزایی داشته باشیم!
منتقد اثر شما: @Elaheh_A

لازم به ذکر است که:
1. پس از نقد، بر روی رمان شما نظارت خواهد شد و در صورت عدم توجه به سخنان و راهنمایی‌های منتقد اثرتان، با درخواست‌های نقد بعدی شما‌، موافقت نخواهد شد!
2. نقد‌ها در کمال انصاف بوده و منتقد فرد وارد به مباحث ادبی‌ست؛ و از بابت صحت نقد و راهنمایی‌ِ منتقد، نگرانی نداشته باشید.
3. تمام تلاش ما در جهت پیشرفت نویسنده‌هاست؛ پس نقدپذیر باشید و در برابر نقد خود، جبهه نگیرید.
4. تا بعد از قرارگیری نقد اثر توسط منتقد، از ارسال پست اسپم، تشکر و... خودداری فرمائید.
5. در صورتی که از نقد یا منتقد خود ناراضی بودید و یا شکایتی از تالار نقد داشتید، می‌توانید شکایت خود را در تاپیک زیر ثبت کنید تا مورد بررسی قرار گیرد!
🔷️تایپک جامع پیشنهادات، اعتراضات و انتقادات

به امید موفقیت روز افزون شما!​

 

[Elora]

نام داستان: جوخه وهم

نام نویسنده: امیر‌احمد

ژانر: فانتزی، علمی‌تخیلی، طنز

خلاصه: هیچگاه آن روز را فراموش نمی‌کنم، حتی اگر بخواهم نمی‌توانم فراموش کنم، آن روز برای لحظه‌ای خاطره‌ای از گذشته مقابل چشمانم پدیدار شد، خاطره‌ای که با آمدنش برای لحظاتی هر چند کوتاه من را از این دنیای مرده دور کرد و مصیبت را به جانم انداخت، هر چند که در پایان همه آن با توهمی محو شد و... .

لینک: داستان کوتاه جوخه وهم

 

[Elaheh_A]

به‌نام‌خدا​

"نقد و بررسی داستان کوتاه جوخه وهم"

«عناصر اولیه رمان»
عنوان:
گاهی اوقات کنارِ هم قرار دادنِ کلماتی که به هم نزدیک نیستند ترکیب زیبا و جالبی را رقم می‌زند مانندِ ترکیب دو کلمه‌‌ی "جوخه" و "وهم". با نگاهی ابتدایی می‌توان دریافت که این دو کلمه در معنا هیچ نزدیکی‌ای به یکدیگر ندارند اما دقیق‌تر که شویم خواهیم یافت که این ترکیب در اصل، کلِ داستان را در خود جای داده است و این از ذکاوت نویسنده‌ است که توانسته به راحتی ترکیبی بسازد که بِکر و ماندگار باشد.
البته این نام به راحتی با کلِ داستان هماهنگی داشته و هرچه پیش‌تر می‌رویم در می‌یابیم که چقدر این انتخاب، مناسب و درست بوده است.

ژانر:
در ادامه ژانرهای انتخابیِ نویسنده انتظارات زیادی را در ذهن خواننده تداعی می‌کند چراکه ژانر "فانتزی" به تنهایی دنیایی‌ست پر از رمز و راز که به نوبه‌ی خود نیاز به توجه و وقتِ بسیار دارد که ترکیب این ژانر در کنار "علمی_تخیلی" یک ریسک بزرگ و البته نوشتنی بسیار سخت است. در این داستان ژانر فانتزی بسیار کمرنگ بود و البته نویسنده در ژانر دیگر که همان علمی_تخیلی است بسیار موفق عمل کرده است. فضایی متناسب با این ژانر را خلق کرده و اتفاقاتِ نوشته را در راستای آن پیش می‌رود.
هرچند که در ژانرِ پیشین موفق بوده است اما همچنان مبحث ژانر‌ها جای تامل و تفکر دارد.
و در آخر ژانر "طنز" را مشاهده می‌کنیم. ژانر "طنز" به معنای نوشتنِ اتفاقاتِ تلخِ جامعه در قالبی طنز و روان است که در عینِ تلخ بودن خنده بر ل*ب آورد؛ که در اینجا نه اتفاقاتِ تلخ و نه اتفاقاتِ طنز را مشاهده کرده‌ایم!
از نویسنده انتظار می‌ورد ژانرهای "فانتزی و طنز" را واردِ داستان کرده و یا از انتخاب آن‌ها صرف‌نظر کند و از فهرست‌ ژانر‌ها حذف نماید.

خلاصه:
هرخواننده‌ای با مطالعه‌ی این خلاصه می‌تواند تا حدودی متوجه شود که جریان از چه قرار است و برای خواندنِ اثر ترغیب شود. متن خلاصه کلمه‌ی دومِ نام اثر را توضیح می‌دهد "وهم". این مرتبط سازی یکی دیگر از نقاط قوتی‌است که تا به اینجا نقش پررنگی داشته است.

جلد:
عکسِ انتخابی با فضای داستان مرتبط بوده و خواننده را وارد فضایِ ذهن نویسنده می‌کند. دختری که در تصویر مشاهده می‌شود همان دختری‌ است که نویسنده داستان را حول او می‌چرخاند و تصاویر پشتِ دختر که در ادامه، نویسنده آن‌ها را توصیف می‌کند همان شهری‌است که دختر در آن‌جا گیر افتاده و قصد نجات آن را دارد.
این انتخاب نیز مانند نام اثر، انتخابی دقیق و درستی است.

مقدمه:
در پیروِ خلاصه، نویسنده با انتخاب اتفاقاتی قابل قبول در حدِ یک مقدمه‌ی مطلوب توانسته‌ است ارتباطِ بینِ این دو نوشته و ساختار اصلی داستانش را حفظ کند.
لیکن در همین ابتدا با وجود یک جمله با ساختاری نادرست، خواننده از مسیر داستان منحرف شده و اندک فضای ساخته شده در ذهنش از بین خواهد رفت. ایرادات ساختاریِ جمله با استفاده از افعال مناسب از بین خواهند رفت، از این رو نویسنده می‌تواند با جایگذاری افعال به بهترین جمله دست پیدا کند.

«ساختار کلی رمان»
نقطه شروع:
همانطور که از قبل می‌دانید نقطه‌ی شروع جایی‌ست که مخاطبان را جذب کرده یا آنان را فراری می‌دهد که در این داستان نقطه‌ی شروع جایی‌ست که مخاطب را با خود همراه می‌سازد.
از همین ابتدا نویسنده با دنیایی دیگر داستان را آغاز کرده و اتفاقات به درستی و با هماهنگی با ژانر "علمی_تخیلی" است.
در اینجا علاوه بر مرتبط بودن ژانر و نوشته و همچنین گیرا بودنِ نقطه‌ی آغاز، متوجه فضا سازی بی عیب و نقصی خواهیم بود که باز هم انتخاب کلمات نادرست در ذوق می‌زند.
دو کلمه‌ی "تند" و "ملایم" خلاف یکدیگر عمل می‌کنند و در واقعیت هیچگاه یک پدیده به طور همزمان نمی‌تواند هر دوی این کلمات باشد؛ در اینجا نویسنده با انتخاب این دو کلمه در کنار هم واقعیت پذیری را زیر سوال برده است و همچنین استفاده از کلمه‌ی "تسخیر" به صورت متوالی ارزش این کلمه را کم کرده است.
و البته استفاده از جمله‌های یکسان با این کلمه به این مسئله دامن می‌زند.

سیر داستان:
نویسنده با استفاده از فضاسازی و توصیفات به‌جا سیر داستان را به صورت نرمال به پیش می‌برد و خواننده را وارد حال و هوای داستان می‌کند. داستانی که یک سرباز روایت می‌کند و گویی حافظه‌اش را از دست داده و با دیدن صحنه‌های آشنا تکه‌های خاطراتش را به یاد می‌آورد؛ همانطور که در خلاصه ذکر شده است.
در ادامه انتظار می‌رود سیر رمان به همین صورت پیش برود اما فضاسازی و احساساتِ قوی‌تری را مشاهده کنیم. با توجه به قلم نویسنده، مشخص است که بازی با کلمات را می‌پسندد و از این رو توصیه می‌شود شخصیت سازیِ قوی‌تری را به کار بگیرد و از این رو از احساساتِ روزانه استفاده کند.

«عناصر پایانی رمان»

دستور نگارش:
نویسنده این مورد را نیز مانند بقیه‌ی نکاتِ نوشتن به خوبی رعایت کرده است و با استفاده از علائم نگارشیِ درست در متن توانسته است موقعیت‌ها را به ذهنِ خواننده منتقل کند. با این حال به جز چند جمله که از نظر ساختار و افعال ایراد داشته‌اند چیز دیگری به چشم نمی‌خورد.

سخن و توصیه‌های منتقد:
بازهم تقدیر خواست که منتقد یکی دیگه از اثرای شما من باشم؛ همونطور که قبلا بهتون گفتم شما قلم بسیار جذابی دارید و به جز چند موردی که ذکر کردم ایراد دیگه‌ای توی اثر شما قابل مشاهده نیست.
در ادامه باید بگم که استفاده از احساسات توی مونولوگ نوشتن‌هاتون به فضاسازیِ بهترِ اثرتون بهتون کمک میکنه و همینطور شرح دادنِ حالت اون کارکتری که درحال حرف زدنه.
و درآخر "جوخه وهم" داستانی گیرا و پر از فراز و نشیبی‌ است که انتظارات خواننده را با توجه به سیرِ داستان، بالا می‌برد.

موفق و موید باشید✨

@امیراحمد

 

[امیراحمد]

با سلام.
بابت نقد داستانم و گفتن نقاط ضعف و قوت آن از شما سپاسگذارم.
طبق نقد نقاط ضعف داستان را اصلاح و برطرف می‌کنم و بهتون خبر می‌دم تا چک کنید و اگر ایراد دیگه‌ای بود بهم بگید تا برطرفش کنم.

 

[Aytak]

نویسنده عزیز: @امیراحمد
نقد شما تحویل داده شد.
از انتقادپذیری شما سپاسگذاریم.

مدّت باز بودن تاپیک: 2 روز!​