سلجوقیان مراکز آموزش عالی را تأسیس کردند و حامیان هنر و ادبیات بودند. دستاوردهای علمی در دوران سلطنت آنها توسط دانشمندانی مانند عمر خیام و محمد غزالی مشخص میشود. در دوره امپراتوری سلجوقی، فارسی به زبان ضبط تاریخی تبدیل شد، درحالی که مرکز فرهنگ زبان عربی از بغداد به قاهره تغییر یافت.[۳۵] بنیانگذاری مدارس نظامیه توسط خواجه نظامالملک در بغداد، بلخ، نیشابور و اصفهان و تاسیس کتابخانهها و خانقاهها و مدارس از کوششهای فرهنگی این دوره است.[۳۶] برنامه درسی نظامیه ابتدا به مطالعات دینی، قوانین اسلامی، ادبیات عرب و علم حساب متمرکز شده و بعداً به تاریخ، ریاضیات، علوم فیزیکی و موسیقی نیز تعمیم یافتهاست.[۳۷]
امپراتوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکدههای اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، میتوان به مسجد بزرگ اصفهانی (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[۲۳]
نویسندگان و مشاهیری مانند: حکیم عمر خیام، امام فخر رازی، امام محمد غزالی، ابوالفرج بن جوزی، شیخ شهاب الدّین سهروردی، امام الحرمین جوینی و امثال آنان نیز در این روزگار میزیستند.[۲۶]
زبان فارسی در این دوره رواج کامل یافت و بیشتر پادشاهان سلجوقی در گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی، سخن فارسی و تشویق و ترغیب شعرا و نویسندگان فارسیزبان کوشش فراوان کردند. برخی از شاهان سلجوقی خود شعر میسرودند؛ چنانکه ملکشاه یکم هم اشعار فارسی را حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر میگفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله، خود شاعری پارسیگوی بودهاست.[۲۶]
گروهی از شاعران این دوره همچون امیرالشعرا معزی، انوری و خاقانی و نظامی در شمار استادان و بزرگان بزرگ شعر و ادب فارسی قرار گرفتند و سخنسرایان و نویسندگان دیگری که در این دوره از پشتیبانی شاهان و وزیران سلجوقی برخوردار بودند عبارتند از: ابوالفضل بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، حکیم ناصر خسرو، عمر خیام، سنایی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و دیگران… شعر فارسی در این روزگار پیشرفتهایی کرد و سبک ویژهای به نام سبک عراقی در آن پدید آمد.[۲۶]
همچنین در دوران سلجوقی آثاری چون کتاب «الابنیه عن حقایق الادویه» در داروشناسی و مفردات دارو «زادالمسافرین» ناصرخسرو در حکمت نظری و «کیمیای سعادت» غزالی در حکمت عملی به فارسی نوشته شدند؛ ولی کسانی چون زَمَخشَری و شهرستانی، نیز در این دوره کتب فراوانی به زبان عربی که در واقع زبان دینی بهشمار میرفت تألیف کردند.[۲۶]
سلاطین سلجوقی به عنوان حاکمان اسلامی، در سراسر دوره حکومت خود، بر مذهب تأکید و تکیه داشتند. آنها حنفی مذهب بودند و همواره میکوشیدند تا وجههٔ مذهبی خویش را حفظ کنند.[۳۸] آنها با توجه به نقشی که در جنگهای صلیبی داشته و فتوحاتی که در طول حکومت خود انجام دادند، سر جمع خدمت بزرگی را به جهان اسلام کردهاند. اسلام بخشی از گستردگی کنونی خود را مدیون تلاشها، شجاعتها و از خودگذشتگیهای این سلسله میباشد.
امپراتوری سلجوقی، از نظر سیاسی و مذهبی، میراث محکمی را برای جهان اسلام به جا گذاشت. در دوره سلجوقی، شبکه ای از مدارس (دانشکدههای اسلامی) تأسیس شد که قادر به آموزش به مدیران دولتی و علمای دینی بود. در میان بسیاری از مساجد که توسط سلاطین سلجوقی ساخته شده بود، میتوان به مسجد بزرگ اصفهانی (مسجد جامع) اشاره کرد. استقلال فرهنگی زبان فارسی (از زبان عربی) در امپراتوری سلجوقی شکوفا شد. از آنجا که سلجوقیان، سنت اسلامی یا میراث ادبی قوی از خود نداشتند، زبان فرهنگی مدرسان فارسی خود در اسلام را به کار گرفتند، بدین ترتیب زبان و ادبیات فارسی در کل ایران رواج یافت و زبان عربی در آن کشور جز در آثار معارف دینی ناپدید شد.[۲۳]
نویسندگان و مشاهیری مانند: حکیم عمر خیام، امام فخر رازی، امام محمد غزالی، ابوالفرج بن جوزی، شیخ شهاب الدّین سهروردی، امام الحرمین جوینی و امثال آنان نیز در این روزگار میزیستند.[۲۶]
زبان فارسی در این دوره رواج کامل یافت و بیشتر پادشاهان سلجوقی در گسترش فرهنگ و تمدن ایرانی، سخن فارسی و تشویق و ترغیب شعرا و نویسندگان فارسیزبان کوشش فراوان کردند. برخی از شاهان سلجوقی خود شعر میسرودند؛ چنانکه ملکشاه یکم هم اشعار فارسی را حفظ داشت و هم خود به فارسی شعر میگفت و همچنین طغرل سوم آخرین پادشاه این سلسله، خود شاعری پارسیگوی بودهاست.[۲۶]
گروهی از شاعران این دوره همچون امیرالشعرا معزی، انوری و خاقانی و نظامی در شمار استادان و بزرگان بزرگ شعر و ادب فارسی قرار گرفتند و سخنسرایان و نویسندگان دیگری که در این دوره از پشتیبانی شاهان و وزیران سلجوقی برخوردار بودند عبارتند از: ابوالفضل بیهقی، خواجه عبدالله انصاری، اسدی طوسی، حکیم ناصر خسرو، عمر خیام، سنایی، جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی و دیگران… شعر فارسی در این روزگار پیشرفتهایی کرد و سبک ویژهای به نام سبک عراقی در آن پدید آمد.[۲۶]
همچنین در دوران سلجوقی آثاری چون کتاب «الابنیه عن حقایق الادویه» در داروشناسی و مفردات دارو «زادالمسافرین» ناصرخسرو در حکمت نظری و «کیمیای سعادت» غزالی در حکمت عملی به فارسی نوشته شدند؛ ولی کسانی چون زَمَخشَری و شهرستانی، نیز در این دوره کتب فراوانی به زبان عربی که در واقع زبان دینی بهشمار میرفت تألیف کردند.[۲۶]
سلاطین سلجوقی به عنوان حاکمان اسلامی، در سراسر دوره حکومت خود، بر مذهب تأکید و تکیه داشتند. آنها حنفی مذهب بودند و همواره میکوشیدند تا وجههٔ مذهبی خویش را حفظ کنند.[۳۸] آنها با توجه به نقشی که در جنگهای صلیبی داشته و فتوحاتی که در طول حکومت خود انجام دادند، سر جمع خدمت بزرگی را به جهان اسلام کردهاند. اسلام بخشی از گستردگی کنونی خود را مدیون تلاشها، شجاعتها و از خودگذشتگیهای این سلسله میباشد.