جالب و طنز طنز ترین جکی که شنیدی بگو.

[عروسک خجالتی]

سوال معلومه بس جواب بدید


میگه توی یکی از عروسی های ایرانی خانواده داماد موقع بردن عروس میگن: نون و پنیر و نعناع، مادر عروس شد تنها
پدر عروس که می‌شنوه اون ور داد میزنه: نون و پنیر و پونه، پس من خرم تو خونه؟

 

[عروسک خجالتی]

یک روز یه پسری می‌ره خارج انگلیسی بلد نیست.
باباش بهش میگه هرچی بهت گفتن بگو یس پسره هم به حرف باباش گوش میده وقتی می‌ره خارج دوتا پسر انگلیسی جلوش وایمیستن و به انگلیسی میگن کتکت بزنیم؟ پسره میگه یس یس پسرا یه دل سیر کتکش میزنن
میاد به باباش میگه پدرش بهش میگه این دفعه رفتی هرچی بهت گفتن بگو نو پسره دوباره می‌ره خارج همون پسرا میان جلوش رو میگرین و به انگلیسی میگن دفعه قبل یه دل سیر کتک خوردی؟ پسره میگه نو نو بخاطر همین بازم کتکش میزنن???

 

[عروسک خجالتی]

پدر دید که دخترش بعد مدت ها بجای یک ساعت یک ربع با تلفن حرف زد و قطع کرد.
پدر پرسید: کی بود دخترم؟
دختر گفت: شماره رو عوضی گرفته بود.

 

[عروسک خجالتی]

پدر به دختر: دخترم، روی بالکن داری چیکار میکنی؟
دختر: دارم ماه رو تماشا میکنم بابا.
پدر: پس لطفاً به ماهت بگو، چراغ ماشینش رو خاموش کنه، آخه نمیزاره بخوابیم.

 

[عروسک خجالتی]

زن می‌ره جلوی آیینه به خودش نگاه می‌کنه و به شوهرش میگه: عزیزم من این روزها هم چاق شدم هم موهام سفید شده هم یکم زشت تر شدم یه چیزی بگو امیدوار بشم.
شوهر: عزیزم بیناییت فوق‌العاده است ?

 

[عروسک خجالتی]

غضنفر می‌ره تو خیابون میبینه نوشتن
(سیو همان سیب است)
غضنفر میگه: دروغ میگه بیشرف، خودم خوردم صابون بود.

 

[rifledark]

زندانی یک: زن گرفتی؟
زندانی دو: نه بابا چرا باید ازادی خودمو به خطر بندازم؟??

 

[amirali1122]

یه روز یه مرده میخوره به نرده هالا هرکی نخنده?

 

[rifledark]

معده خانوما بعد از مهمونی:
به مشت تخمه
یه نصفه موز
نصف بشقاب برنج
یه مشت پفک

بعد از مهمونی هم میگن وایی زیاده روی کردم رژیمم شکست!

معده آقایون بعد از مهمونی:
چهار کیلو تخمه
هشت تا موز
سه بشقاب برنج
سه تا پفک

جالبه که بعد از مهمونی هم میگن والا تو جمع بودیم زیاد روم نشد چیزی بخورم??

 

[rifledark]

پدر: پسرم حالا که کارنامه تجدید شدی بهتره به هیچکی نگی?

پسر: خیالت راحت پدر به همه سفارش کردم به هیچکی نگن?

پدر: ??