درود خدمت منتقدان و دلنویسان انجمن بوکینو! بوکینو در راستای تقویت قلمِ کاربران، بعضی از جنبه های اصلی نقد ادبی را بیان میکند تا شما را در انتشار و نگارش آثار ارزشمند، یاری کند. در دلنوشته، همانگونه که از نامش پیداست، میتوانید هر آنچه که از قلبتان جاری میشود را بیکنایه و ساده بیان کنید. اما اگر مایل به نگاشتن نوشتهای « فاخر » هستید، بایستی نوشتهی خویش را مزین به آرایهها کنید و با نگاهی متفاوت و از جنبههای گوناگون، همراه با قلمی زیبا مخاطبینِ اثر خویش را به ستایش وا دارید. بوکینو تصمیم دارد در این پست، دلنویسان و منتقدان ادبی را از نحوهی نگارش و ارزیابی دلنوشتهها آگاه کند.
برای سنجش سطح قلم نویسنده و سطح دلنوشته، معیارهایی داریم که توجه به آنها ضروریست:
١_ در نقد ادبی، علاوه بر توجه به مطالب هر پست بایستی توجه ویژهای به نامِ اثر و مقدمه شود.
نام اثر به عنوان اولین پلِ ارتباطی میانِ دلنوشته و مخاطب، بایستی گیرا و به دور از کلیشه ها باشد. نام منتخب توسط دلنویس، علاوه بر تکراری نبودن، باید مرتبط با محتوای دلنوشته باشد. پس نام یک اثر، هویت آن اثر میباشد و باید بیانگر ژانر و درون مایهی آن نیز باشد. بنابر این، در نقد ادبی نیاز وافری به بررسی نام اثر داریم و نباید در انجام آن کوتاهی کنیم. اگر نام گزیده شده، تمام انتظارات منتقد را بر طرف میکند، قطعا با تعریف و تمجید او، نویسنده را برای انتقاد پذیری آماده میکند.
در مقدمه نویسی خلاق باشید!
باید مقدمه را از لحاظ تطابق با محتوای دلنوشته و ژانر بررسی کرد. مقدمه به عنوان اولین متنِ دلنوشته، بیشتر به چشم میآید و هرچه سنگین تر باشد و رنگ و لعابش بیشتر، مخاطب برای خواندن ادامهی نوشته راغب تر میشود. گاهی، فقط دلنشین بودن و همآهنگی متون دلنوشته کافی نیست و بایستی درون مایه و معنی آن نیز صحیح و قابل درک باشد. چرا که کلمات بسیاری هستند که اگر به ترتيب، با یکدیگر همراه شوند، جملاتی موزون پدیدار میشوند که در معنا داشتن، خواهند لنگید.
٢_ مفهوم صحیح با بیان صریح:
همانطور که توضیح داده شد، مفهوم، رکن اصلیِ دلنوشته است و موزون بودن جملات، جز زیبایی ظاهری، هیچ لذتی برای مخاطب ندارد. اگر قرار بود، دلنوشته قافیه داشته باشد، آن را شعر مینامیدند و بایستی مکانی در ساب اشعار کاربران، برای آن در نظر گرفت. اما اگر دلنویسی ماهر، بتواند بعد از الف) مفهوم سازی درست مطالب، با بیانی روشن و واضح، به گونهای که مخاطب را سردرگم و در پیِ یافتن معانی، روانه نکند، در ب) ظاهر سازی و موزون کردن جملات نیز، به خوبی عمل کند، منتقد جز تمجید از اثر، چاره ی دیگری نخواهد داشت.
٣_ زینت دلنوشته؛ آرایه!
آرایه ها را از نوشتهیتان کنار نگذارید. آرایه ها، عصاره های ذهنِ نویسنده را جلا میدهند و تصاویر زیبایی را، در خیال پردازی های خوانندگان، به تصویر میکشند. آرایه، همچون ادویهی آشپز در غذا میماند. اگر به اندازه باشد، نوشته را لذیذ و عزیز میکند. و اگر زیاد از حد باشد، غذا را غیر قابل خوردن میکند.
آرایه ریزون هم ننویس! مصرف بیرویه آرایه در نوشته، نه تنها آن را فاخر نمیکند، بلکه نویسنده و مخاطب را گمراه میکند و کلاف نوشته، از دست خواننده دَر میرود. پس هرگز تعادل را فدا نکنید.
۴_ نگاهی همه جانبه به موضوع!
اگر نویسنده، یک موضوع تکراری نیز برگزیند، اما از ابعاد جدیدی از آن پرده بردارد، آنگاه منتقد ادبی، بایستی به تحسین آن مطالب بپردازد. چرا که نوشته ها زادهی افکار انسان ها هستند و ذهن افراد نیز، استعداد های ویژه و منحصر به فردی دارند و از درگاه های متفاوت مینگرند و ارزانی داشتن دیدگاهی جدید به جامعهی بشریت، قابل ستایش است.
۵_ املای کلمات را بیاموزیم!
دلنوشته ها اگر اشتباهات تایپی زیادی داشته باشند، ذوق آدمی را کور میکنند، به طوری که مخاطب را از ادامهی مطالعه باز میدارند.
۶_ نوع نثر:
نوع نثر انتخاب شده توسط نویسنده بایستی تا انتها، همان نوع باشد. اگرچه پیشنهاد برای نگارش دلنوشتهای فاخر، متن ادبی است چرا که ظرفیت بالایی برای پذیرش آرایه ها دارد.
برای سنجش سطح قلم نویسنده و سطح دلنوشته، معیارهایی داریم که توجه به آنها ضروریست:
١_ در نقد ادبی، علاوه بر توجه به مطالب هر پست بایستی توجه ویژهای به نامِ اثر و مقدمه شود.
نام اثر به عنوان اولین پلِ ارتباطی میانِ دلنوشته و مخاطب، بایستی گیرا و به دور از کلیشه ها باشد. نام منتخب توسط دلنویس، علاوه بر تکراری نبودن، باید مرتبط با محتوای دلنوشته باشد. پس نام یک اثر، هویت آن اثر میباشد و باید بیانگر ژانر و درون مایهی آن نیز باشد. بنابر این، در نقد ادبی نیاز وافری به بررسی نام اثر داریم و نباید در انجام آن کوتاهی کنیم. اگر نام گزیده شده، تمام انتظارات منتقد را بر طرف میکند، قطعا با تعریف و تمجید او، نویسنده را برای انتقاد پذیری آماده میکند.
در مقدمه نویسی خلاق باشید!
باید مقدمه را از لحاظ تطابق با محتوای دلنوشته و ژانر بررسی کرد. مقدمه به عنوان اولین متنِ دلنوشته، بیشتر به چشم میآید و هرچه سنگین تر باشد و رنگ و لعابش بیشتر، مخاطب برای خواندن ادامهی نوشته راغب تر میشود. گاهی، فقط دلنشین بودن و همآهنگی متون دلنوشته کافی نیست و بایستی درون مایه و معنی آن نیز صحیح و قابل درک باشد. چرا که کلمات بسیاری هستند که اگر به ترتيب، با یکدیگر همراه شوند، جملاتی موزون پدیدار میشوند که در معنا داشتن، خواهند لنگید.
٢_ مفهوم صحیح با بیان صریح:
همانطور که توضیح داده شد، مفهوم، رکن اصلیِ دلنوشته است و موزون بودن جملات، جز زیبایی ظاهری، هیچ لذتی برای مخاطب ندارد. اگر قرار بود، دلنوشته قافیه داشته باشد، آن را شعر مینامیدند و بایستی مکانی در ساب اشعار کاربران، برای آن در نظر گرفت. اما اگر دلنویسی ماهر، بتواند بعد از الف) مفهوم سازی درست مطالب، با بیانی روشن و واضح، به گونهای که مخاطب را سردرگم و در پیِ یافتن معانی، روانه نکند، در ب) ظاهر سازی و موزون کردن جملات نیز، به خوبی عمل کند، منتقد جز تمجید از اثر، چاره ی دیگری نخواهد داشت.
٣_ زینت دلنوشته؛ آرایه!
آرایه ها را از نوشتهیتان کنار نگذارید. آرایه ها، عصاره های ذهنِ نویسنده را جلا میدهند و تصاویر زیبایی را، در خیال پردازی های خوانندگان، به تصویر میکشند. آرایه، همچون ادویهی آشپز در غذا میماند. اگر به اندازه باشد، نوشته را لذیذ و عزیز میکند. و اگر زیاد از حد باشد، غذا را غیر قابل خوردن میکند.
آرایه ریزون هم ننویس! مصرف بیرویه آرایه در نوشته، نه تنها آن را فاخر نمیکند، بلکه نویسنده و مخاطب را گمراه میکند و کلاف نوشته، از دست خواننده دَر میرود. پس هرگز تعادل را فدا نکنید.
۴_ نگاهی همه جانبه به موضوع!
اگر نویسنده، یک موضوع تکراری نیز برگزیند، اما از ابعاد جدیدی از آن پرده بردارد، آنگاه منتقد ادبی، بایستی به تحسین آن مطالب بپردازد. چرا که نوشته ها زادهی افکار انسان ها هستند و ذهن افراد نیز، استعداد های ویژه و منحصر به فردی دارند و از درگاه های متفاوت مینگرند و ارزانی داشتن دیدگاهی جدید به جامعهی بشریت، قابل ستایش است.
۵_ املای کلمات را بیاموزیم!
دلنوشته ها اگر اشتباهات تایپی زیادی داشته باشند، ذوق آدمی را کور میکنند، به طوری که مخاطب را از ادامهی مطالعه باز میدارند.
۶_ نوع نثر:
نوع نثر انتخاب شده توسط نویسنده بایستی تا انتها، همان نوع باشد. اگرچه پیشنهاد برای نگارش دلنوشتهای فاخر، متن ادبی است چرا که ظرفیت بالایی برای پذیرش آرایه ها دارد.
***
«کسی حق انتقاد کردن دارد که تمایل به کمک کردن داشته باشد.»
{آبراهام لینکلن}
#آموزش
اختصاصی انجمن بوکینو
° مدیریت تالار ادبیات °
«کسی حق انتقاد کردن دارد که تمایل به کمک کردن داشته باشد.»
{آبراهام لینکلن}
#آموزش
اختصاصی انجمن بوکینو
° مدیریت تالار ادبیات °