در حال تایپ شعر ضیافت | اثر نوید کاربر انجمن بوکینو

[navidx7]

عنوان شعر: ضیافت
نام شاعر: نوید
ژانر: عاشقانه
قالب: سپید
مقدمه:
و از عشق پرسیدند
در حالی که به عشق اعتقادی نداشتند
با خود اندیشه کرد -مرد-
آیا پرسش‌ها می‌تواند عاشقانه باشد؟
حال آن‌که بی‌اعتقاد باشیم؟
-در جستجوی معنای عشق-

 

[ARNICA]

شاعر گرامی، از شما متشکریم که انجمن بوکینو را جهت انتشار آثار خود انتخاب کرده‌اید.

خواهشمندیم قبل از تایپ اثرتان، قوانين تایپ شعر را مطالعه نمایید:

---

᯽ قوانین تایپ مجموعه شعر ᯽​

---

᯽ قوانین جامع شعر ᯽​

---

شما می‌توانید در صورت نیاز به راهنمایی و بهبود بخشیدن قلم خود، درخواست ناظر دهید.​

---

᯽ تعیین ناظر شعر ᯽​

---

بعد از قرار دادن حداقل ۱۰ پست، می‌توانید در تاپیک زیر درخواست طراحی جلد دهید:​

---

᯽ درخواست طراحی جلد ᯽​

---

برای بهبود و افزایش کیفیت آثارتان و دریافت تگ‌‌های با ارزشتر، بعد از قرار دادن ١۵ پست، می‌توانید درخواست نقد و تگ دهید. ​

---

᯽ درخواست نقد آثار ᯽​

---

᯽ درخواست تگ آثار ᯽​

---

بعد از حداقل ٢٠ پست، می‌توانید جهت اعلام اتمام اثرتان، به تاپیک زیر مراجعه نمایید:​

---

᯽ اعلام پایان آثار ادبی ᯽​

---

برای درخواست انتقال اثر خود به متروکه و یا بازگردانی آن، از لینک زیر استفاده کنید:​

---

᯽ درخواست انتقال و بازگردانی از متروکه ᯽​

---

با آرزوی موفقیت برای شما؛
[کادر مدیریت تالار ادبیات​

 

[navidx7]

صدای شکستن تو
قلب یا شیشه؟
پرواز با خیال تو
خواب یا بیدار؟
کشیدن از این دنیا
دست یا سیگار؟
چشمکی به چشمت زد
ستاره یا بنزین؟

 

[navidx7]

در این زمان و زمانه
چند است؟
-ساعت به وقت چشمانت-
-قیمتِ هر دقیقه از وقتت-
-و نمره‌ی عشقم پیش تو-
@ARNICA

 

[navidx7]

و من که خسته از نگاه‌ها
خیره خیره‌ها را پس می‌زنم
و به جستجوی لکه نوری گرم
به آینه‌ی تمام قد چشمانت
دل می‌سپارم.
@ARNICA

 

[navidx7]

شبِ به شب نرسیده
در انتظارم من
شبیه آن دو نفر
مریض‌های مریض
که در مسافرتند و شب
سایه‌های هم‌سایه
خطوط انتقال نگاهت
که رو به روی من است
موازیانِ ل*ب بر ل*ب
@ARNICA

 

[navidx7]

در گوشه‌ای خزیده حقیقت،
هر چند خاطراتش
در گوش آینه‌ی خانه مادربزرگ
و بر زبان جاری رودخانه‌ی ده
بر یاد مانده است.
اما چه سود وقتی
طوفان سرنوشت
و ابرهای ریا
دست به یکی کرده‌اند.
@ARNICA

 

[navidx7]

از پشت پنجره
آفتاب می‌چکد
آرام و دلفریب
یعنی که صبح
دمید.
آغاز می‌شود
شکفتنِ گل‌های
خوش عطرِ انتظار
و بوی امیدِ سبز
در خاطراتِ یخ‌زده
آکنده می‌شود.
@ARNICA

 

[navidx7]

شاید که خسته‌ است
مردی که جایی نمی‌رود
و حتی دیگر نمی‌آید.
در کوچه‌های شهر
ردی از او نخواهی یافت
تنها فقط
جای شیار خستگی
بر دست‌های او
بر جای مانده است.
@ریحانه زنگنه

 

[navidx7]

تاریکِ نمور
با موش‌هایی کور
که طناب‌های فکرم را میجوند
اتاقی است به نام مغز
که در طبقه‌ی منفی چندمِ من
زندگی میگذراند.

@ریحانه زنگنه