به تو دست میسایم ...
و جهان را درمییابم...
به تو میاندیشم...
و زمان را لمس میکنم...
معلق و بی انتها...
عُریان...
میوزم، میبارم، میتابم....
آسمانم...
ستارگان و زمین...
و گندمِ عطرآگینی که دانه میبندد...
رقصان
در جانِ سبزِ خویش....
از تو عبور میکنم
چنان که تُندری از شب.....
میدرخشم
و فرومیریزم.