سبک رئالیسم، عمیق و وسیع
رئالیسم یک اصطلاح عمیق در بین کارشناسان تاریخ هنر و منتقدان هنری است، که در میانه قرن ۱۹ میلادی بوجود آمد. رئال یا همان رئالیسم به بازنمایی هنرمند از محیط و اتفاقات اطرافش گفته میشود.این بازنمایی یا خلق اثر نباید بصورت آرمانگرایی(اضافه کردن مفهومی به تصویری که میبیند)، انتزاع گرایی، چکیده نگاری و رمانتیسم باشد، واقع گرایی یعنی به تصویر کشید هر چیز که میبیند و حس هایی که وجود دارد همان صورت که هستند بدون تغییر، البته رئالیسم در مفهوم بسیار عمیق تر بسط داده شده است، بدین صورت که برخی منتقدان هنری آثاری که حقایق تفکر و روابط انسان ها و محیطشان و اینکه انسان چیست؟ به چه چیز میتواند تبدیل شود را نشان دهد، جزو رئالیسم قرار میدهند.
نقاشانی همچون کمال الملک، مرتضی کاتوزیان، بروگل، رمبراند، گویا، کوربه، ون گوگ، پیکاسو و بسیاری دیگر آثاری در این سبک خلق کرده اند که به نام شده است.
رئالیسم شاخه های دیگری دارد مانند رئالیسم سوسیالیست(واقع گرایی جامعه گرا؛ از شوروی سابق بوجود آمده است) و فتورئالیسم و هایپررئال و… زیر شاخه های این سبک میباشند، حتی سبک ناتورالیسم(نوعی نقاشی واقع گرا از طبیعت) را برخی از دسته رئالیسم برمیشمرند.
اما در این مقاله قصد معرفی اصطلاحات و سبک ها را نداریم و مستقیم سراغ تفاوت رئالیسم، فتورئال و هایپررئال میرویم، اصلاحات دیگر مانند سوپرهایپررئال یا سوپر فتورئال یک اصطلاح خود ساخته است و ریشه آکادمیک ندارد.
تفاوت سبک های رئالیسم، فتورئالیسم و هایپررئالیسم به طور ساده:
رئالیسم: طراحی و نقاشی واقع گرا که نسبت ها و فرم کاملا واقعی باشد، لزوم واقع گرایی فقط فرم یا شکل است نه اجرا و سایه پردازی. مانند تصویر دست های زیر که طبق اصول آناتومی دست طراحی شده اند.فتورئالیسم: علاوه بر موارد که برای رئالیسم عنوان شد، در جزئیات و سایه پردازی و کنتراست کاملا وابسته به عکس است و بایستی مشابه عکس سوژه باشد.
شاید برخی با این سبک به این دلیل مخالفت کنند که اگر قرار به اجرای یک نقاشی مشابه عکس است، عکاسی و دوربین عکاسی همین کار را انجام میدهد، البته که این مقایسه صحیح نیست ولی مطرح میشود؛ هنر نقاشی با دست بسیار بالاتر است و فتورئال؛ چالشی میان قدرت هنرمند و تکنولوژی است که مشخصا هنرمند فراتر است، به طوریکه عکس های رنگی حاصل ترکیب رنگ آمیزی اسلاید و نگاتیو ها بوده در ابتدا.
هایپررئال:
فرا واقع گرایی؛ سبکی که در این مقاله بیش از باقی سبک ها قابل بحث است.به طور ساده به نقاشی گفته میشود که مشابه سبک فتورئال است اما در جزئیات اغراق شود.
هایپررئال از سال های ۱۹۶۶ بوجود آمد، با الهام از سبک فتورئال و به نظر برخی با پیشرفت تکنولوژی دوربین رشد کرد.
منظور از پیشرفت دوربین ظهور دوربین های فول فریم dslr بود، زیر تنها دوربین هایی که قابلیت نشان دادن جزئیات در حدی که نقاش هایپررئال ایجاد میکرد این دوربین ها بودند؛
نشان دادن جزئیات تصویر همچون انعکاس های ریز، هایلایت(نقش اساسی دارد)، موهای ریز، روزنه های پوست، رطوبت و قطرات روی سطح پوست(این موارد که نام برده شد در هایپررئال چهره میباشد ولی هایپررئال فقط مختص چهره نیست و نقاشانی همچون رافئلا اسپنس از ساختمان ها و محیط شروع کردند)
هایپررئال یک تقلید و کپی برداری از عکس نیست، نقاش با حفظ ماهیت عکس رنگ ها و سایه ها و جزئیات را بهبود میبخشد و نقاشی با وضوح و شفافیت بیشتر خلق میکند.
چه قدرتی در نقاش هایپررئالیسم معمولا ندیده میشود؟
با توجه به بند آخر؛ نقاش پس از مشاهده عکس یک فرآیند پردازش در ذهن خود انجام میدهد، او قابلیت مشاهده دقیق رنگ ها و سپس آنالیز آن ها و بهبود را آنی عمل میکند، که این قدرت فوق العاده است!اما نکته دیگر که معمولا بررسی نمیشود قدرت نقاش در تکنیک اجرایی است، که کاملا تحت کنترل او است و هر ترکیب رنگ، کنتراست، نمایش نور، فرم، جنسیت و تغییری را که طراحان عادی قادر به انجام نیستند انجام میدهد، مانند کار با مداد رنگی، سیاه قلم، رنگ روغن، دیجیتال پینتینگ و…، خود این تکنیک ها ممکن است در مقابل عظمت جزئیاتی که هنرمند ارائه کرده است دیده نشوند، ولی بایستی به قدرت وی در بازی با این تکنیک های اجرایی یقین داشت.
نقاشان هایپررئال معمولا سوژه های خاص و بعضا مشکلی را برای نشان دادن جزئیات انتخاب میکنند مانند چهره هایی که روی آن ها آب یا مایعات وجود دارد.
برخی عنوان میکنند که نقاشی هایپررئال همان نقاشی فتورئال است که چند برابر بزرگتر اجرا شده است اما این مورد صحیح نیست، فاکتور هایپررئال اغراق در جزئیات است ولی انجام آن در سایز و تابلوی بزرگ نوعی قدرت نمایی نقاش است و ربطی به تکنیک ندارد.