«اهانت به قوه قضائیه و شورای نگهبان،عدم بینش سیاسی،عدم التزام به قانون اساسی و تعرض به اعتقادات اصیل دینی» اینها مهمترین دلایل شورای نگهبان برای تایید نکردن صلاحیت حسن روحانی رئیس جمهور پیشین ایران برای ورود به انتخابات مجلس خبرگان رهبری بود.
عدم صلاحیتی که پیش از او هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد دچار آن شده بودند. البته به نظر میرسد سید محمد خاتمی هم اگر قصد ورود به هر انتخاباتی را داشته باشد با تابلوی عدم صلاحیت شورای نگهبان روبرو خواهد شد.
حسن روحانی به این شیوه رد صلاحیت اعتراض دارد و در این میان برخی میگویند چرا رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم اعتراض دارد. به طور مثال روزنامه ایران که در زمان روحانی، مدح او را مینوشت و حالا تقریبا هر روز ذم او را مینویسد، خطاب به این سیاستمدار نوشته است:« روحانی باید به این سؤال پاسخ دهد که چرا زمانی که توسط شورای نگهبان تأیید میشد خبری از نفی ساز و کار نظارت استصوابی نبود و حالا که او پس از عیان شدن کارنامه و عملکردش، آن هم در انتخابات دیگری آرای فقهای این شورا را به دست نیاورده، به نفی قانون میپردازد؟»
از مسعود فراستی برای پاسخ به این استدلال وام میگیرم و خطاب به این دسته منتقدان میگویم که « نقدتان در نیامده است»؛ حالا میپرسید چرا؟ در ادامه پاسخ میدهم.
تا حالا شده است که از مامور راهنمایی و رانندگی دلیل جریمه نشدن خود را بپرسید؟ مثلا به او بگویید، چرا من را جریمه نکردی؟ همیشه وقتی دوان، دوان به سوی مامور میرویم که او در حال نوشتن جریمه است. و گرنه هیچ آدم عاقلی به ننوشتن جریمه اعتراض نمیکند.
یا به دوران مدرسه یا دانشگاه برگردیم. تا به حال شده است از معلم یا استاد خود بپرسید که چرا به شما ۱۷ یا ۱۸ داده است؟ اما تا دلتان بخواهد دانش آموزان و دانشجویان به دنبال فهمیدن دلیل افتادن خود در یک درس هستند. استاد؛ ۸؟ چرا ۸؟ من همه سوالها را نوشته بودم؟
بر اساس همین منطق، نمیدانم مخالفان روحانی چرا به نقد او به شورای نگهبان اعتراض دارند و میگویند او چرا وقتی تایید شد، اعتراض نکرد! به قول امروزیها، مرغ پخته در دل قابلمه هم به این استدلال میخندد چه برسد به اهالی سیاست.
روحانی حق دارد اعتراض کند و به این روند معترض باشد. او زمانی رئیس جمهور ایران بوده است و عضو مجلس خبرگان رهبری و دوست دارد بداند چه اتفاقی افتاده است که حالا به او میگویند تو حق ورود به این مجلس را نداری.
به نظرم به جای فرافکنی، بهتر است شورای نگهبان، پاسخی به سوالهای روحانی، احتمالا احمدی نژاد و مردم پیدا کنند. چرا روسای جمهور بعد از پایان دوران ریاست جمهوریشان، صلاحیت ورود به هیچ نهاد انتخاباتی دیگر را ندارند؟ احتمالا اگر مرحوم هاشمی هم زنده بود، همین سوال را داشت.
شاید خالی از لطف نباشد که یادآوری کنیم علی لاریجانی رئیس مجلسهای هشتم، نهم و دهم، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، رئیس سابق صداوسیما و وزیر سابق ارشاد هم با مهر عدم صلاحیت برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری روبرو شد. سیاستمداری که همگان او را سیاستمدار تراز جمهوری اسلامی میدانستند.
داستان شورای نگهبان و نامزدهای انتخابات گوناگون در ایران هزار حرف دارد که امیدوارم روزی ،دلایل تصمیمهای این شورا رای همگان مشخص شود.
منبع: عصر ایران
عدم صلاحیتی که پیش از او هاشمی رفسنجانی و محمود احمدینژاد دچار آن شده بودند. البته به نظر میرسد سید محمد خاتمی هم اگر قصد ورود به هر انتخاباتی را داشته باشد با تابلوی عدم صلاحیت شورای نگهبان روبرو خواهد شد.
حسن روحانی به این شیوه رد صلاحیت اعتراض دارد و در این میان برخی میگویند چرا رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم اعتراض دارد. به طور مثال روزنامه ایران که در زمان روحانی، مدح او را مینوشت و حالا تقریبا هر روز ذم او را مینویسد، خطاب به این سیاستمدار نوشته است:« روحانی باید به این سؤال پاسخ دهد که چرا زمانی که توسط شورای نگهبان تأیید میشد خبری از نفی ساز و کار نظارت استصوابی نبود و حالا که او پس از عیان شدن کارنامه و عملکردش، آن هم در انتخابات دیگری آرای فقهای این شورا را به دست نیاورده، به نفی قانون میپردازد؟»
از مسعود فراستی برای پاسخ به این استدلال وام میگیرم و خطاب به این دسته منتقدان میگویم که « نقدتان در نیامده است»؛ حالا میپرسید چرا؟ در ادامه پاسخ میدهم.
تا حالا شده است که از مامور راهنمایی و رانندگی دلیل جریمه نشدن خود را بپرسید؟ مثلا به او بگویید، چرا من را جریمه نکردی؟ همیشه وقتی دوان، دوان به سوی مامور میرویم که او در حال نوشتن جریمه است. و گرنه هیچ آدم عاقلی به ننوشتن جریمه اعتراض نمیکند.
یا به دوران مدرسه یا دانشگاه برگردیم. تا به حال شده است از معلم یا استاد خود بپرسید که چرا به شما ۱۷ یا ۱۸ داده است؟ اما تا دلتان بخواهد دانش آموزان و دانشجویان به دنبال فهمیدن دلیل افتادن خود در یک درس هستند. استاد؛ ۸؟ چرا ۸؟ من همه سوالها را نوشته بودم؟
بر اساس همین منطق، نمیدانم مخالفان روحانی چرا به نقد او به شورای نگهبان اعتراض دارند و میگویند او چرا وقتی تایید شد، اعتراض نکرد! به قول امروزیها، مرغ پخته در دل قابلمه هم به این استدلال میخندد چه برسد به اهالی سیاست.
روحانی حق دارد اعتراض کند و به این روند معترض باشد. او زمانی رئیس جمهور ایران بوده است و عضو مجلس خبرگان رهبری و دوست دارد بداند چه اتفاقی افتاده است که حالا به او میگویند تو حق ورود به این مجلس را نداری.
به نظرم به جای فرافکنی، بهتر است شورای نگهبان، پاسخی به سوالهای روحانی، احتمالا احمدی نژاد و مردم پیدا کنند. چرا روسای جمهور بعد از پایان دوران ریاست جمهوریشان، صلاحیت ورود به هیچ نهاد انتخاباتی دیگر را ندارند؟ احتمالا اگر مرحوم هاشمی هم زنده بود، همین سوال را داشت.
شاید خالی از لطف نباشد که یادآوری کنیم علی لاریجانی رئیس مجلسهای هشتم، نهم و دهم، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی، رئیس سابق صداوسیما و وزیر سابق ارشاد هم با مهر عدم صلاحیت برای ورود به انتخابات ریاست جمهوری روبرو شد. سیاستمداری که همگان او را سیاستمدار تراز جمهوری اسلامی میدانستند.
داستان شورای نگهبان و نامزدهای انتخابات گوناگون در ایران هزار حرف دارد که امیدوارم روزی ،دلایل تصمیمهای این شورا رای همگان مشخص شود.
منبع: عصر ایران