به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

جواد منفرد _ شبیهِ سایه با من هم‌نفس بود | تالار شعر

پَریمـآه

کاربر بوکینویی
سطح
0
 
تاریخ ثبت‌نام
2023-05-10
نوشته‌ها
12
سکه
57
شاعر: جواد منفرد





شبیهِ سایه با من هم‌نفس بود از همان آغاز
گریز از طالعم کاری عبث بود از همان آغاز

پُرَم از بازدم‌هایی که بی‌دَم مانده در سینه
هوایِ زندگی بی‌عشق پس بود از همان آغاز

به خنجر احتیاجی نیست، خو کردن به تنهایی
برایِ کُشتن این مرد، بس بود از همان آغاز

چه بی‌شرمانه عُمری ساقه‌هایم را نوازش کرد
همان دستی که مقصودش هَرَس بود از همان آغاز

برایم عشق بود و عشق بود و عشق..تا آخر
برایِ او ولی بی‌شک هوس بود از همان آغاز

چه فهمیده‌ست در حبس تن این روح بلند‌اندیش
عقابی که گرفتار قفس بود از همان آغاز..



 
امضا : پَریمـآه
بالا