◆ ◆ ◇ شاعر: جواد منفرد
◇
◆
◆
تو در من حل شو و من در تو مثل پیچک و دیوار
شبیه شعر و آهنگیکه باهم میشود تکرار
مرا توبه به امر عشق ورزیدن مُصر تر کرد
که در امثالِ من تاثیر منفی دارد استغفار
گناهم را به لطف تو بدل کردم به کاری خیر
نه با از آن حذر کردن، نه با توبه، بلکه با اصرار..
گرفتم کام از آن عشقیکه پشت دستهایم را
برای ترک آن سوزاندهام هر دفعه با سیگار
مبادا بشکند طاق دو ابرویت که شک دارم
کسی را زنده بیرون آورند از زیر این آوار
تو هر دفعه برایم اخم کردی بی برو برگرد
جلوی چشمهایم مرگ خود را دیدهام ای یار..
◆◆◇
◇
◆
◆
تو در من حل شو و من در تو مثل پیچک و دیوار
شبیه شعر و آهنگیکه باهم میشود تکرار
مرا توبه به امر عشق ورزیدن مُصر تر کرد
که در امثالِ من تاثیر منفی دارد استغفار
گناهم را به لطف تو بدل کردم به کاری خیر
نه با از آن حذر کردن، نه با توبه، بلکه با اصرار..
گرفتم کام از آن عشقیکه پشت دستهایم را
برای ترک آن سوزاندهام هر دفعه با سیگار
مبادا بشکند طاق دو ابرویت که شک دارم
کسی را زنده بیرون آورند از زیر این آوار
تو هر دفعه برایم اخم کردی بی برو برگرد
جلوی چشمهایم مرگ خود را دیدهام ای یار..
◆◆◇