به انجمن رمان نویسی بوکینو خوش آمدید.

بوکینو با هدف ترویج فرهنگ کتاب و کتاب‌خوانی ایجاد شده‌ است و همواره در تلاشیم تا فضایی با کیفیت و صمیمیت را خدمت شما ارائه دهیم. با بوکینو، طعم شیرین و لذت‌بخش موفقیت را بچشید!

ثبت‌نام ورود به حساب کاربری
  • نويسندگان گرامی توجه کنید: انجمن بوکینو تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران می‌باشد؛ لذا از نوشتن آثار غیراخلاقی و مبتذل جداً خودداری کنید. در صورت عدم رعایت قوانین انجمن، آثار شما حذف خواهد شد. در صورت مشاهده هرگونه تخلف، با گزارش کردن ما را یاری کنید.
    (کلیک کنید.)
  • قوانین فعالیت و ارسال محتوا در انجمن بوکینو
    (کلیک کنید.)
  • انجمن مجهز به سیستم تشخیص کاربران دارای چند حساب کاربری می‌باشد؛ در صورت مشاهده حساب کاربری شما مسدود می‌گردد.
  • باز کردن گره‌ از یک ماجرای جنایی، زمانی راحت است که شواهد و مدارک کافی داشته باشیم یا حداقل کسی باشد که بتواند با حرف‌هایش، ما را به کشف حقیقت نزدیک‌تر کند؛ اما اگر تمام افراد به قتل رسیده باشند، چه؟!
    رمان - کاراکال | حدیثه شهبازی کاربر انجمن بوکینو

جملات و سخنان فروغ فرخزاد| تالار ادبیات

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
آری آغاز دوست داشتن است

گر چه پایان راه نا پیداست

من به پایان دگر نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست...
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
از من رمیده ای و منِ ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این
دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید
دیگر چگونه عشق تو را آرزو کنم......
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
شاید پرنده بود که نالید
یا باد، در میان درختان
یا من، که در برابر بن‌بست قلب خود
چون موجی از تأسف و شرم و درد
بالا میآمدم
و از میان پنجره می‌دیدم
که آن دو دست، آن سرزنش تلخ
باز، همچنان دراز بسوی دو دست من
در روشنائی سپیده دمی کاذب
تحلیل میروند
و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد:
«خداحافظ»...
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
انسان پوک
انسان پوک پر از اعتماد
نگاه کن که دندانهایش
چگونه وقت جویدن سرود می خواند
و چشمهایش
چگونه وقت خیره شدن می درند
و او چگونه از کنار درختان خیس می گذرد
صبور ،
سنگین ،
سرگردان ....
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
من مثل حس گمشدگی وحشت آورم
اما خدای من
آیا چگونه میشود از من ترسید؟
من، منکه هیچگاه،
جز بادبادکی سبک و ولگرد
بر پشت بامهای مه آلود آسمان
چیزی نبوده‌ام
و عشق و میل و نفرت و دردم را
در غربت شبانهٔ قبرستان
موشی بنام مرگ جویده‌ست....
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
شاید این را شنیده ای که زنان
در دل «آری» و «نه» به ل*ب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
رازدار و خموش و مکارند

آه، من هم زنم، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال...
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
خورشید مرده بود و هیچ کس نمیدانست
که نام آن کبوتر غمگین که از قلبها گریخته، ایمان است......
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
–عشق؟

–تنهاست و از پنجره ای کوتاه

به بیابان های بی مجنون مینگرد......
 

Veratrum

[سرپرست بازنشسته]
سطح
1
 
تاریخ ثبت‌نام
2024-01-02
نوشته‌ها
271
مدال‌ها
4
سکه
1,351
حس میکنم که لحظه، سهم من از برگهای تاریخ است...
 
بالا